به گزارش صبا، نمایش «حق با مردم بود» برداشتی آزاد از نمایش «دشمن مردم» اثر هنریک ایبسن است که نقش رسانه در فریب عامه مردم را بهواسطه گسترش شبکههای مجازی بیان میکند. این اثر به نویسندگی و کارگردانی علی نیکزاد در عمارت نوفللوشاتو به روی صحنه است.
سیدجواد یحیوی، بازیگر نقش دکتر اریکسن درباره این نقش گفت: در واقع هر نقش، انسانی در یک موقعیت خاص است و اساسا به این دلیل که در آن موقعیت خاص قرار گرفته قصهاش برای ما تماشایی و شنیدنی میشود وگرنه که انسانها هر روز و هر لحظه درگیر ماجراهای متنوع هستند. درگیر انتخابها و مبارزاتشان پای آنچه که فکر میکنند که ایستادن برایشان درست است یا خیر و در نهایت اینکه چه چیزهایی در وجودشان باعث میشود که موفق بشوند به پای این اعتقادات بایستند یا خیر!
او گفت: اما نگاه من این بود که شخصیت دکتر صرفاً یک شخصیت قربانی سفید نباشد. یعنی همه چیز در مورد او درست، دقیق، کامل و موجه و او صرفاً یک قربانی نباشد. بلکه ما باید با انسانی مواجه میبودیم که در این ماجرا ممکن است خطاهایی نیز داشته باشد. بنابراین از زمینهای که در این متن ایجاد شده بود برای اینکه کاراکتر دکتر کمی جاه طلبانه به موضوع نگاه کند و در موضوعی که کشف کرده حتی آینده بهتری را برای خودش ببیند بهره گرفتم و با کمک آقای نیکزاد، مشورت و توافق ایشان از این ویژگی به عنوان یک رگه تلخی، تیرگی، پلیدی و چه بسا به عنوان پاشنه آشیل دکتر بهره گرفتیم و این مسئله را بولد کردیم وگرنه دکتر کاراکتری است که در معرض حقیقتی قرار گرفته و آن حقیقت و واقعیت را میشناسد و به آن ایمان دارد. اما مجموعه روزگار مایلند که این واقعیت کتمان شود. اینکه او چقدر بتواند با واقعیتی که میداند ریشه در حقیقتی دارد، زندگی کند و اینکه تا کجا میتواند مقاومت کند و چه چیزهایی او را از میدان مبارزه بیرون میکند میتواند در مورد این شخصیت محل توجه باشد برای همین من بیشتر از این پنجره به دکتر نگاه کردم.
یحیوی درباره همکاری مجدد با محسن زرآبادیپور پس از نمایش «فینجین» گفت:به هر حال ما در ورای این تجربه بازیگری با هم دوستیم و در خارج از فضای نقشمان معاشرت داریم که با توجه به روحیات ما همیشه لحظات شاد و انرژیکِ خندان و پر از شوخی و بازیگوشی به وجود میآید. به همین دلیل چه نقش کمدی بازی کنیم یا غیر کمدی، جدی و تراژدی، فضای بیرون از آن نقش فضایی است که باز به همان فضای دوستی ما مربوط میشود. اتفاقاً آقای زرآبادی پیشنهاد خود من برای این نقش بودند و جالب است که من و محسن راجع به این موضوع با هم صحبت کردیم. راجع به اینکه ما در همین اواخر از یک نمایش طنز ایرانی بیرون آمدهایم و اینکه مخاطب بلافاصله ما را دوباره کنار هم ببیند میتواند تداعی تصویری و موضوعی کند. صحبت ما به روی این بود که چه کنیم تا گرفتار این دام نشویم و تصمیم گرفتیم هر دو در تلخی فضای این متن جدید و اینکه شانس این را داریم یک ارائه کمی کلاسیکتر و فرنگیتری از این نمایشنامه داشته باشیم سر کنیم و هر دو در لحن، شوخیها و لحظههایمان هرگز ایرانی نشویم و در جستجوی خنده گرفتن از تماشاچی نباشیم که من در فضای دکتر به سادگی موفق به انجامش بودم و محسن در فضای فیلیپ این کار برایش سختتر بود. یعنی به خاطر شرایط فیزیکی که برای نقش فیلیپ پیش بینی شده و موقعیتی که در آن دارد و همینطور ارائه محسن که همچنان یک شیرینیهایی دارد که ممکن است لبخندی هم از تماشاگر بگیرد، لبخندی که قهقهه نیست و حتی بسیاری از مواقع زهرخند یا خنده تلخ است. برای همین این دو تا نکته را علاوه بر همه مهارتهایی که برای نزدیک شدن به نقش به کار میگیریم در نظر گرفتیم.
او اظهار داشت: در واقع ما نسبت به این دو نکته احساس خطر کردیم و به هم پیشنهاد دادیم که حواسمان باشد و مراقبت کنیم. همین بود که در لحن و ایستائی ارائهمان ایرانی نشویم و با مختصات نمایش ایرانی نسبتی نداشته باشیم و دوم اینکه سعی نکنیم از مخاطب خنده بگیریم که فکر میکنم تقریباً موفق شدیم. حتی محسن زمانی که در ابتدا برای این نقش شروع به اتود زدن کرد اتودهای بسیار بانمکتری که میتوانست خنده بگیرد اجرا کرد ولی بعد آرام آرام آنها را حذف کرد.
نشراول: روزنامه صبا- مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است