به گزارش خبرنگار تئاترصبا، ارمغان بهداروند نویسنده، شاعر و روزنامهنگار در یادداشتی نوشت: نمایش «زیگموند» به کارگردانی «مهرداد کورشنیا» اثری است که از بسیاری ابعاد قابل بررسی و تحلیل است؛ مسئله تئاتر «بودن» و «چگونهبودن» است. خلق جهانی که با معنابخشی و معنازدایی، انسان را به خودکاوی مکلّف میکند. نقض پذیرش قدسی باورها و نفی نقدناپذیری گفتمانها، این اعتبار را به تئاتر بخشیده است که در مقام منتقدی مصلح، انسان و بلکه اَبَرانسان را به دقت مطالعه و صحنه را به اتاق تشریح بدل کند. ارزشافزودهی این کالبدشکافی، شناخت دقیقتر درد و انتخاب درمان از یک سو و از سوی دیگر پیشدرمانی دیگرانیست که در معرض موقعیتهای مخرّب قرار دارند.
نمایش «زیگموند»اثر «مهرداد کورشنیا» به صراحت کوشیده است که مفروضات ذهنی، تولیدات فکری و جهل ایدئولوژیک را به چالش بکشاند. در این اثر که پرترهی پریشانی از شخصیت فروید را ترسیم میکند، شاهد آواربرداری از شخصیتی خواهیم بود که اگر چه خود طراح تئوریهای تربیتی، معرّف الگوهای شخصیتی و کاشف ریشههای عقدههای روانیست اما زیست او تعارض منافع عیانی با پیشنهادهایش دارد. کورشنیا مبتکرانه، فروید را با فروید مواجه کرده است و او را در تهاجماتی شنیداری محاکمه میکند. مسئلهی فراتر از فروید در این اثر، معاصرت ما با معصومیتزاییهای مسمومیست که به تعطیل عقل و تمکین محض تاکید دارند و کورشنیا با حربهی طنز، تئاتر خود را به صحنهی جدال وُ جهادِ عقل و عجز بدل میکند و مخاطب را در انتخاب رفاقت و عداوت با وضعیت موجود مخیّر میسازد.
«زیگموند» بدین اعتبار میتواند تبدیل هنرمندانهی حدیث (حاسبوا قبل انتحاسبوا) باشد. خلق بدیع برزخی دراماتیک که قهرمان قصه را به اقرار و اعتراف ناگزیر میکند. رویدادی که شاید به نجات قهرمان مفلوک ختم نشود اما میتواند رستگاری محتملی را لااقل برای مخاطب پیشبینی کند. در روزگار ما که انسان به متاستاز خودخواهی مبتلاست، نمایش زیگموند نسخهی شفابخشیست که میتواند اندکی مانع مصیبت افت سطح هوشیاری ما شود.
ارمغان بهداروند (استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات فارسی)
There are no comments yet