قصه‌های یک نسل غریب | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۱ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۰۳
نقد و نظری بر نمایش «اتفاقات عجیب 16 سالگی»

قصه‌های یک نسل غریب

احمدرضا حجارزاده | نمایش «اتفاقات عجیب 16سالگی» با همه اوج و فرودهایش، یک نمایش متفاوت برای نوجوانان است که نباید و نمی‌توان اهمیت آن را نادیده گرفت و حتی باید تماشای آن را به تمام خانواده‌هایی که فرزندان کودک و نوجوان دارند، توصیه کرد.

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، اگر تا چند سال پیش نمایش‌های مختص به گروه سنی نوجوان کم‌تر مورد توجه و استقبال کارگردانان و خانواده‌ها بود، حالا دیگر تولید تئاتر برای نوجوانان به یک دغدغه و ضرورت جمعی تبدیل شده و هر روز با آثار بیش‌تر و بهتری در این حیطه روبه‌رو می‌شویم. به‌ویژه وقتی در نمایشی برای نوجوانان از بازیگرانی با همان سن‌وسال استفاده می‌شود، شاهد اثری جذاب‌تر و تاثیرگذارتر خواهیم بود. این‌روزها نمایش «اتفاقات عجیب ۱۶سالگی» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پارک لاله به نویسندگی و کارگردانی مشترک داوود زارع و نرگس اصغری در حال اجراست؛ نمایشی دغدغه‌مند برای مخاطب نوجوان با مضمونی که به ندرت کسی سراغ آن رفته. زوج زارع و اصغری طی سال‌های گذشته با آموزش بازیگری به نوجوانان، نمایش‌های ارزشمندی مانند «درِگوشی» و «اتفاقات عجیب ۱۶سالگی» را با حضور بازیگران نوجوان، درباره مسائل و ماجراهای آنها روی صحنه برده‌اند.

نمایش «اتفاقات…»، روایت دورهمی دوازده نوجوان دختر و پسر در جشن تولد ۱۶ سالگی یکی از آنهاست اما این مهمانی با آرزویی که سوگند (میزبان جشن) هنگام فوت‌کردن شمع‌های کیک می‌کند و قطع هم‌زمان برق خانه، تبدیل به مجلسی برای اعتراف در تاریکی می‌شود.گرچه اعترافات نوجوان‌ها ابتدا جنبه هم‌دلی با سوگند دارد، ولی کم‌کم شکل محفلی برای افشای اسراری هولناک به خود می‌گیرد که اگر پدر و مادرهای امروز، آنها را خوب بشنوند و به خاطر بسپارند، از تکرارشان در زندگی نوجوانان خود پیش‌گیری می‌کنند. وقتی سوگند آرزو می‌کند پدرش او را ببخشد، سایر بچه‌ها با تعجب می‌خواهند دلیل این آرزو را بدانند. رازی که سوگند از آن پرده برمی‌دارد، چندان بغرنج نیست و اتفاقاً با هدف کمک به یک دوست شکل گرفته، البته بدون اطلاع و اجازه پدرش اما قهر و دل‌خوری پدر، سوگند را دچار عذاب وجدان کرده. حالا باقی مهمانان جشن نیز برای تسکین اندوه سوگند، لب به اعتراف می‌گشایند و از مشکلاتی به مراتب دردناک‌تر می‌گویند که هر کدام با پدرشان یا برخی افراد جامعه دارند.

در این نمایش، از لحظه آغاز تاریکی تا بازگشت روشنایی، مخاطب چیزهایی را می‌شنود که باور و تحملش می‌تواند برای هر نوجوان و مخاطبی سخت باشد. بچه‌های جشن تولد در بازگویی رازهای خود، با شجاعت و جسارت به مسائل و مصائبی مانند طلاق والدین، حضور ناپدری، از کارافتادگی پدر، تعصب و افکار ارتجاعی پدر، تجاوز جنسی توسط راننده سرویس مدرسه، تحقیر آرزوهای نوجوانی، تخریب آینده نوجوانان با وعده‌های پوچ و بدقولی، ورشکستگی پدر و ناامیدشدن از تلاش دوباره به قیمت نابودی زندگی فرزندان و کینه‌توزی اقوام اشاره می‌کنند که هر کدام به نحوی روزهای خوش نوجوانی را برای آنها تیره و تار کرده‌اند.کیمیا رویای خواننده‌شدن دارد اما پدرش او را دست و پاچلفتی می‌خواند و تحقیر و تمسخرش می‌کند. پدر عرشیا برحسب اتفاق حین کار از داربست افتاده و حالا پسر باید با دستفروشی در مترو،کمک‌خرج خانه باشد. عرشیا می‌گوید:«آخه کی دلش می‌خواد تو ۱۶سالگی تو مترو دستفروشی کند؟». پدر دیگری پس از ۴۶ سال وکالت، فقط به این دلیل که نتوانسته جان دختر ۱۶ساله‌ای را در دادگاه نجات بدهد، به افسردگی مبتلا شده و تصمیم دارد در اسنپ کار بکند! در حالی که چشم بر دختر ۱۶ساله خودش بسته و نمی‌تواند ناجی فرزندش باشد. نوجوان دیگری به دلیل جدایی و لجبازی پدر و مادرش، مجبور به زندگی با مادربزرگ است و به قول خودش مثل آواره‌ها زندگی می‌کند و نوجوانی که با رویای مهاجرت و تحصیل و زندگی بهتر سه سال زندگی شبانه‌روزی خود را وقف آموزش زبان کرده اما پروژه مهاجرت شکست خورده و حالا او از همه دوستانش عقب‌تر است.

هر کدام از این موارد در نمایش «اتفاقات…» به اندازه و خوب و دقیق مطرح می‌شوند. احساسی که بازیگران در بیان رنج‌های زندگی خود به تماشاگر منتقل می‌کنند، بسیار قابل درک و پذیرش است و مخاطب را به هم‌ذات‌پنداری با غم این نسل غریب وا می‌دارد. اجرای این نمایش زمانی اهمیت دوچندان می‌یابد که مخاطب می‌فهمد قصه‌هایی که از زبان بچه‌ها شنیده، مستند و واقعی‌اند! بیان حقیقت در قالب نمایش، تاکید و آموزشی بر این نکته است که بچه‌ها نباید مشکلاتشان را پشت دیوار سکوت پنهان بکنند. حالا آنها و خانواده‌های بسیاری می‌دانند حرف‌زدن درباره معضلات و نابهنجاری‌های خانوادگی و اجتماعی، بی‌شک گره از مشکل آنها باز می‌کند.

از محتوای نمایش که بگذریم، به لحاظ اجرای هنری، بازیگران نوجوان نمایش در نقش‌های‌شان خوش درخشیده‌اند و دلیل درخشش آنها در نقش‌آفرینی اینست که بچه‌ها شخصیتی را که نمی‌شناسند و باور ندارند، بازی یا تقلید نمی‌کنند. آنها کاملاً خودشان هستند و برخلاف همیشه، این‌بار روی صحنه تئاتر، نقاب از چهره برداشته‌اند تا همگان چهره خوفناک گذارِ نوجوانی را ببینند. شاید اگر کارگردانان نمایش، اجرای همین داستان‌ها را به بازیگران حرفه‌ای و بزرگسال می‌سپردند، اکنون با اثری تا این حد باورپذیر و تاثیرگذار روبه‌رو نبودیم.

با این وجود، نمایش «اتفاقات…» از دو منظر قابل نقد است. نخست آن‌که عنصر کارگردانی در این نمایش مشهود نیست. همه‌چیز در ساده‌ترین و بدیهی‌ترین شکل ممکن اتفاق می‌افتد. قاب‌ها و میزانسن‌های خلاقانه نمی‌بینیم. فضاسازی نمایش فاقد عناصر دراماتیک است. در صحنه‌ای خالی از دکور، شخصیت‌ها به نوبت در جایگاه اعتراف قرار می‌گیرند، داستان خود را می‌گویند، اشک و هم‌دلی دیگران را برمی‌انگیزند و از صحنه خارج می‌شوند. به نظر می‌رسد بیش‌ترین نقش کارگردانان در شکل‌گیری این تئاتر، آموزش و هدایت بازیگران برای اجرای نقش‌ها بوده. البته در همین فضا، تمهید بازی در بازی و ایفای نقش نوجوانان به جای شخصیت‌های دیگر قصه راوی، هرچند خیلی کوتاه و گذرا، ولی قابل توجه است. همچنین استفاده از عنصر تاریکی، درست و هوشمندانه است. قطع برق شاید اشاره‌ای به روزگار سیاه نوجوانان دارد و زمانی که بیان دردهای همه به پایان می‌رسد، نور می‌آید. انگار وقتی نوجوانان حامی و هم‌راز و مرهم زخم‌های یکدیگرند، نور امید و آرامش به جمع آنها می‌تابد.

دومین مساله قابل نقد، نگاه سرشار از منفی و ناامیدی به زندگی نسل نوجوان است. با آن‌که خالقان نمایش «اتفاقات…» قصد داشته‌اند در اثر خود به دغدغه‌های ناگفته و نادیده نوجوانان بپردازند اما بهتر بود در میان این‌همه داستان غم‌انگیز، دست‌کم کورسوی امیدی در زندگی یک یا دو نفر از نوجوانان ایجاد می‌کردند. این‌که ناگهان در جشن تولد دختری ۱۶ساله، ناگهان همه مهمانان نوجوان از مشکلات و بدبختی‌های مشابه بگویند و حتی یک نفرشان از زندگی خود و پدر و مادرش احساس رضایت نکند،کمی دور از ذهن و واقعیت است. بله، همه گرفتارند، هر کس به نحوی، ولی هر قاعده‌ای، استثنا هم دارد. در این رابطه جا دارد یاد بکنیم از نمایش «پدرآن» به کارگردانی مهدی فرشیدی‌سپهر که آن‌جا هم روابط دختران نوجوان با پدرانشان بررسی می‌شد، ولی نه در فضایی یکسره سیاه و غم‌انگیز، بلکه گاهی شاهد رابطه‌ای عاشقانه با چاشنی طنز و شوخی میان دختران و پدران بودیم.

به هرحال نمایش «اتفاقات عجیب ۱۶سالگی»، یک نمایش متفاوت برای نوجوانان است که نباید و نمی‌توان اهمیت آن را نادیده گرفت و حتی باید تماشای آن را به تمام خانواده‌هایی که فرزندان کودک و نوجوان دارند، توصیه کرد.

احمدرضا حجارزاده

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


جدول فروش فیلم ها

عنوان
فروش (تومان)
  • تگزاس۳
    ۲۴۷/۳۴۱/۲۱۳/۴۰۰
  • تمساح خونی
    168/280/427/250
  • مست عشق
    120/214/320/750
  • زودپز
    ۱۱۲/۰۲۸/۱۷۳/۵۰۰
  • پول و پارتی
    ۸۹/۵۳۶/۲۱۹/۵۰۰
  • خجالت نکش 2
    ۸۶/۲۶۱/۰۰۹/۲۰۰
  • سال گربه
    ۶۴/۶۰۶/۵۹۰/۰۰۰
  • ببعی قهرمان
    ۳۴/۰۴۱/۳۷۶/۵۰۰
  • قیف
    ۲۶/۲۷۷/۸۱۵/۱۰۰
  • مفت بر
    ۲۳/۸۶۹/۵۵۱/۱۰۰
  • قلب رقه
    ۱۳/۴۳۲/۰۲۶/۰۰۰
  • ملاقات با جادوگر
    ۱۱/۳۹۹/۸۴۷/۵۰۰
  • شهرگربه‌ها۲
    ۱۰/۶۶۷/۵۵۸/۵۰۰
  • شه‌سوار
    ۱۰/۵۰۳/۶۹۳/۵۰۰
  • صبحانه‌با‌زرافه‌ها
    ۸/۵۱۱/۶۵۲/۵۰۰
  • آغوش باز
    ۲/۵۲۲/۲۱۵/۰۰۰
  • استاد
    ۶۰۲/۸۶۰/۰۰۰
  • باغ کیانوش
    ۳۷۳/۹۰۲/۵۰۰
  • آنها مرا دوست داشتند
    ۲۳۵/۹۷۷/۰۰۰
  • شبگرد
    ۱۳/۳۲۰/۰۰۰