به گزارش خبرنگار سینما صبا، متواضع، فروتن، آشنا به سینما و ذائقه مخاطب، دور از جنجال و حاشیه و یک حرفهای تمام عیار شمایل کامران قدکچیان کارگردان کهنه کار سینمای ایران است که بیش از شش دهه فعالیت مستمر در سینمای ایران داشته است. او از خانوادهای هنرمند (فرزند زندهیاد احمد قدکچیان بازیگر فقید سینمای ایران) وارد حیطه سینما شد و با همکاری با بزرگانی نظیر علی حاتمی توانست وارد بدنه سینما و کارگردانی شود. قدکچیان در طول کارنامه کاریاش بیش از ۴۵ فیلم بلند ساخته که برخی از آنها نظیر کنیز از جشنواره سپاس جوایزی به دست آورد. خاک وخون، جمعه، آواز تهران، فاصله و بهشت پنهان از جمله آثار مهم کارنامه کاریاش محسوب می شود. با قدکچیان درباره شش دهه فعالیت در عرصه سینما گفتوگویی انجام دادهایم.
***چقدر پسر زنده یاد احمد قدکچیان بودن به شما کمک کرد تا بتوانید وارد سینمای ایران بشوید؟
در نوجوانی و جوانی بیش از پنج سال در سینما سابقه دستیار کارگردانی و کارهای فنی داشتم. همزمان با تحصیل در دبیرستان در رادیو و برنامههای کودکش هم کار کردم.
***این فعالیتها در چه سالهایی رخ داد؟
حول و حوش سال ۱۳۴۷ و آن موقع نمایشهای رادیویی زنده پخش میشد و یک ماه از مدرسه اجازه میگرفتم و میرفتم رادیو تا فلان نقش مثلا شاه اسماعیل صفوی را گویندگی کنم.
***آیا پدرتان با این روند خلل در درس و گویندگی در رادیو موافق بودند؟
به هرحال ایشان چون شرایط و علاقه من را دید به من هم کمک کرد.
***آیا از طریق ایشان به رادیو معرفی شدید؟
بله، از دوران کودکی عاشق رفتن به پشت سن تئاتر بودم و پدرم در گروه محمدعلی جعفری تئاتر کار میکرد. هر شب پشت پرده میایستادم و با عشق و علاقه نمایشها را میدیدم.
***کدام نمایشها در ذهنتان باقی مانده است؟
خیلی، مادام کاملیا و نمایشهای متعدد دیگر هنوز در یادم باقی مانده است.
***درآن دوران بازی میکردید؟
در آن سالها شهلا ریاحی، فیلمی ساخت که محمدعلی جعفری مشاورش بود و من در آن فیلم نقش کودک شخصیت اصلی فیلم را بازی کردم. بنابراین بتدریج با هنر و سینما از کودکی آشنا شدم.
***در آن دوران دغدغه اصلیتان بازیگری بود یا فیلمسازی؟
عمومی بود و کلیت سینما را دوست داشتم و در رادیو بازیگر بودم و در سینما هم کودک زیاد بازی کردم. در حین فیلمبرداری به مسائل پشت دوربین و تکنیک و فیلمبرداری و سایر امور توجه میکردم. بعد از رفتن به دبیرستان و برای اینکه تابستانها بیکار نباشم پدرم من را به استودیو مهرگان فیلم معرفی کرد که استودیوی دوبله و صداگذاری فیلمهای خارجی بود.
***در رشته ریاضی تحصیل کردید، آیا دانشآموز درس خوانی بودید؟
خیلی و حتی گاهی مواقع برای بچههای تنبل کلاس درسها را تمرین میدادم. درروزهای اول حضور در استودیو مهرگان من را به آقای مغازهای(صدابردار استودیو) سپردند و با علاقه روی کار صدابردارها دقت می کردم و البته نظافت و تمیز کردن استودیو و جمع آوری خرده فیلمها با من بود.
***آیا دستمزدی هم میگرفتید؟
نه؛ فقط کارآموزی میکردم. یادم میآید در زمان کودتای نظامی خرداد ۱۳۴۲ در استودیو مشغول صدابرداری چند فیلم خارجی بودیم و چون حکومت نظامی بود مجبور بودیم تا صبح در استودیو بمانیم. سه ماه تعطیلات تابستان در استودیو مشغول این کارها بودم و بتدریج صدابرداری را آموختم.
***تدوین را در همین دوران آموختید؟
بعد از دیپلم رفتم و در رشته مونتاژ نگاتیو تحصیل کردم. در همان دوران بورسیه مهندسی مکانیک در لندن شدم و قرار بود بروم لندن و در این حد فاصل سه ماه تابستان بود و بعدش اعزام در مهر ماه بود و در همین خلال در سییرا فیلم تولید فیلمی شروع شد و پدرم من را به آقای مجتهدی برای دستیار کارگردانی معرفی کرد. در این فیلم بوتیمار و فروزان و پدرم بازی داشتند. فیلمبرداری در شمال انجام میشد و کار حرفهایم شروع شد.
***در آن سالها هر کارگردان فقط یک دستیار داشت؟
بله، دستیار کارگردان در آن سالها هم کار دستیار، هم منشی صحنه، هم طراح صحنه، هم طراح گریم و چیدمان دکور را انجام میداد.
***تمرین با بازیگر هم جزو کارش بود؟
اگر کارگردان انجام نمیداد این کار انجام میشد. حتی دستیار در انتخاب بازیگر هم نقش داشت و کارگردان می پرسید برای فلان نقش کسی را مد نظر داری؟ من تمام این کارها را انجام می دادم.
***آیا با این همه کار فقط یک دستمزد دستیاری دریافت میکردید؟
بله، از ساعت ۷ صبح کارمان شروع میشد و تا زمان غروب آفتاب کار میکردیم.
***در زمان تمرین با بازیگران آیا بازیگران دیالوگها را حفظ میکردند و یا در زمان دوبله دیالوگها بیان میشد؟
آن سالها سوفله رواج داشت و من به عنوان دستیار از روی متن نقشها را میخواندم و بازیگر با خواندن من و حفظش بازیاش را انجام میداد و بعدا کار دوبله میشد.
***خود بازیگران متن را نمیخواندند؟ آیا این کار وظیفه دستیار بود؟
مدل کار این شکلی بود وحین خواندن دیالوگ بازیگران زن مقداری صدایم را زنانه می کردم!
***این شانس را پیدا کردید و در بابا شمل دستیار علی حاتمی بودید.
در این فیلم چون کارم خوب بود همه من را به عنوان یک حرفهای کار بلد شناختند و من را به پروژهها معرفی میکردند. در این میان باید انتخاب میکردم یا کار سینما را باید رها میکردم و یا برای خواندن درس مهندسی به انگلستان میرفتم و من سینما را انتخاب کردم.
***آیا الان بابت رفاه زندگی که میتوانستید با تحصیل در رشته مهندسی به دست آورید و با این تصمیم ان را از بین بردید پشیمان نیستید؟
الان یکی از رفقایم که او هم در این رشته قبول شده بود در آمریکا مهندس کارخانه جنرال موتورز است و بنده با شش دهه کار و چهل و پنج فیلمی که ساختم و تدوین ۱۵۰ فیلم و آنوس گویی بیش از ۲۰۰ اثر چند سالی است که بیکار هستم!
***چگونه با علی حاتمی همکاری کردید؟
من با خیلی ها کار کردم. با ژورک و… . اولین همکاریم با حاتمی به فیلم طوقی بر میگردد. طوقی در کاشان فیلمبرداری میشد و قرار بود مراسم قالی شوران را فیلمبرداری کنیم و به همین دلیل چون فیلم پر لوکیشن بود از سه فیلمبردار و دستیار کارگردان استفاده و قرار شد بخشی از صحنه قالی شوران تحت نظارت من فیلمبرداری شود. این آغاز همکاری ما شد و حاتمی از کارم رضایت داشت.
***آیا دکوپاژ صحنه را خودتان انجام دادید؟
صحنه چون به صورت واقعی انجام میشد هیچ دکوپاژی وجود نداشت و هر دستیار کارگردان به همراه فیلمبردار بخشی از صحنه را فیلمبرداری میکرد.
***اصلا در فیلمفارسی دکوپاژ و میزانسن محلی از اعراب داشت؟
از شانسم در آن سالها با آدم حسابیهای سینما کار کرد. علی حاتمی سر کار دکوپاژ داشت و هر شب در اتاقش برنامه فردا را میگفت. تمام پلانهای فیلم در ذهن حاتمی دکوپاژ شده آماده بود.
***شنیدهام حاتمی دکوپاژهایش را در دفتری مینوشت.
نه، هرچه در ذهنش میآمد به من میگفت و من مینوشتم.
***دیالوگ بازیگران را هم به شما میگفت تا بنویسید؟
شبش به من برای مثال میگفت فردا بگو ناصر ملکمطیعی و فروزان صبح سر صحنه باشند و لوکیشن هم در عمارت باغ فردوس بود که پنجره و معماری زمان قاجاریه داشت و دکور هم زده شده بود. با آمدن بازیگران علی حاتمی من را به اتاقش میبرد و میگفت این دیالوگها را که میگویم بنویس و تقسیم میکرد این دیالوگها را ناصر و بقیه را فردین و فروزان بگویند.
***با این توضیحات شما پس روز اولی که به طور مثال فردین و ناصر برای بابا شمل قرارداد بستند با فیلمنامهای روبه رو نبودند؟
آنها حاتمی را میشناختند و قبل از طوقی در تئاتر شناخته شده بود و بازیگران به او اعتماد داشتند و میدانستند که او نویسنده خوبی است.
***آیا ناصر ملکمطیعی و بهروز وثوقی به اعتبار بک گراند تئاتر حاتمی با او در طوقی کار کردند؟
ناصر و بهروز به اعتبار مصیبی تهیه کننده فیلم در طوقی بازی کردند. او تهیهکننده خوشنام و معتبری بود. در بابا شمل قبل از شروع فیلمبرداری کل صدای فیلم را با شعر ضبط کردیم.
***با دوبلورها این کار انجام شد؟
چنگیز جلیلوند و سایر دوبلورهای فیلم این کار را انجام دادند. جالبی این کار این بود که اینکارها قبل از شروع فیلمرداری انجام شد. بازیگران را بعد از اتمام این کار آوردیم استودیو و این شعر و دیالوگها را شنیدند و بعد مرحله طراحی و دوخت لباس برایشان انجام شد و بعد از آن به اتفاق حاتمی سراغ انتخاب لوکیشنها رفتیم. در سر صحنه هر روز نوار صدا را پخش میکردیم و با بازیگران تمرین انجام میشد. بعدش من قبل از اینکه نوبت فیلمبرداری فردین شروع شود دیالوگهایش را با ریتم و آهنگین میخواندم و بعدش فردین و ناصر سر گفتن دیالوگهایشان لب میزدند.
***این طور که میگویید فیلمبرداری بابا شمل باید خیلی دشوار بوده باشد.
خیلی، اغلب شبها حاتمی من را به اتاقش صدا میزد و میگفت مثلا فردا قرار است صحنههای بازار را در قزوین کار کنیم. بازاری متروکه که هیچی توش نبود و به من گفت مغازه اولی را کفاشی و دومی را بزازی و غیره می کنی و بعدش لباس را تن بازیگران می کنی و من صبح اول وقت سر کار میآیم. خب این کارها سخت بود.
***وسائل مغازههای این دکان ها را چگونه تهیه میکردید؟
از قبل تهیه شده بود. من بعد از خوابیدن اعضا تیم سازنده تا ۴ صبح مشغول چیدمان مغازهها میشدم و هفت صبح بلند میشدم و لباس بازیگران را آماده میکردم و هشت و نیم علی حاتمی میآمد سر صحنه و با دقت همه چیز را برانداز میکرد و ممکن بود بخشی را هم تغییر دهد.
***شنیدهام فیلمبرداری باباشمل خیلی طول کشید، دلیل خاصی داشت؟
قرار بود بخشی از فیلم در اصفهان فیلمبرداری شود و رفتیم هتل و فردایش فیلمبرداری را در خانهای قدیمی شروع کردیم. تا بعد از ظهر مردم فهمیدند که در آنجا چه بازیگرانی حضور دارند و ازدحام بزرگی در آنجا به وجود آمد و نمیشد کار را ادامه دهیم بنابراین کار را تعطیل کردیم و به هتل رفتیم. استاندار به هتل آمد و گفت یا من استفعا میدم و یا شما از اینجا بروید، چون اوضاع شهر به هم ریخته است. بنابراین آمدیم تهران و بیست روز بعد مخفیانه برگشتیم و کار را انجام دادیم و به همین دلیل فیلمبرداری فیلم اینقدر طول کشید.
***ساحره اولین فیلم شما به عنوان کارگردان است چگونه ساخت فیلم برایتان مهیا شد؟
مشغول دستیار کارگردانی در فیلم فتنه چکمه پوش بودم و کارگردان فیلم که تهیهکننده و بازیگر فیلم هم بود در اوایل کار گفت من نمیتوانم همزمان با بازی کارگردانی کنم و زیاد هم به کارگردانی وارد نیستم و بیا تو کار را دست بگیر و من فیلم را کارگردانی کردم و بین تهیهکنندههای سینما نام من مطرح شد.
***با توجه به جوانی شما آیا بازیگران معروف و با سابقه از شما حرف شنویی داشتند؟
با همهشان دوست بودم و به راحتی با من ارتباط برقرار میکردند.
***از ساخت ساحره بگویید؟
پدرم با ژورک در استودیویی شریک بود و سه چهار فیلم هم تهیه کرد و دو فیلم ساحره و بندری را در همین استودیو ساختم.
***در بحث انتخاب بازیگران در ۵ فیلم اولی که ساختید بیشتر با بهمن مفید و منوچهر وثوق کار کردید. چقدر در زمینه انتخاب بازیگر آزادی عمل داشتید؟
بهمن مفید آن دوران ستاره بود و همه دوست داشتند در فیلمهایشان بازی کند. در ضمن با من رفاقتی هم داشت.
***یعنی بازیگر گیشه پسندی بود؟
بازیگر محبوبی بود.
***اما محبوبیتش در بین سینماروها به طور مثال اندازه بیک ایمانوردی نبود؟
به هر حال مفید بعد از قیصر و داش اکل بین مردم محبوب بود و درضمن بازیهایش در تئاتر را هم دیده بودم.
***بازیگران در سینمای قبل از انقلاب معمولا بر اساس چه پارامترهایی برای فیلم ها انتخاب می شدند؟
ملاک انتخاب بازیگر به هر حال تابع شرایطی مثل چهره زیبا و اندام و هیکل متناسب است. این جنس از بازیگران سوپراستار هستند. بازیگر استار بتدریج تکنیکهایش را کامل می کند. بازیگر تمام عیار تا پیری هم در بازیگری کارش دوام دارد.
***بهروز وثوقی تابع کدام گروه است؟
وثوقی به تدریج از سوپراستاری به استاری و بعدش یک بازیگر تمام عیار شد.
***رضا بیکایمانوردی تابع کدام جریان محسوب میشد؟
بیک سوپراستار بود و مردم هم تیپ و هم قیافه و هم دوبلهاش را دوستش داشتند.
***البته بیک چهره زیبایی نداشت و به شدت معمولی و حتی زشت بود.
مگر آنتونی کوئین خوشگل بود. استایل بازیگر مهم است. سینما به بازیگر خوشگل، چهره مردانه، زشت و غیره احتیاج دارد.
***برای فیلم کنیز هم اولین جایزه دوران کاریتان را گرفتید.
بله، در جشنواره سپاس با فیلم نفرین ناصر تقوایی رقابت داشتم و چند جایزه گرفتم.
***به چه دلیل بعد از انقلاب بیشترین همکاریتان با تهیهکنندهای چون حسین فرحبخش بود؟
خب با فرحبخش هماهنگ بودیم و میدانستم با تهیهکننده حرفهای روبه رو هستم. برخی از تهیهکنندگان میآمدند و نیمه راه فیلمبرداری میگفتند پول تمام شد! اما با فرحبخش کار کردن گارانتی و آرامش داشت. البته من ده – بیست تله فیلم با تهیهکنندگان دیگر کار کردم. با تهیهکنندهای این آخریها فیلم جنون را کار کردم که مجبور شدم هر چه پس انداز داشتم به بازیگران فیلم بدهم.
***آواز تهران در زمان خودش جزو فیلمهای محبوب و جوان پسند بود؟
تا قبل از آواز تهران بیشتر فیلمها یا جنگی و یا فیلمهای دولتی و یا معناگرا بودند. آواز تهران استارت تولید فیلم تین اینجری را زد و با سختی و پررویی پروانه ساخت فیلم را از حیدریان گرفتیم.
***البته به نظر میرسد در پرداخت شخصیت ها و نوع پوشش گریم و لباس شخصیت اصلی زن فیلم (فریبا کوثری) خیلی دست به عصا حرکت کردید؟
این نوع وضعیت ریشه در نوع نگاه و تفکرات فرحبخش داشت و فرحبخش دوست نداشت حجاب بازیگران زن شل و ول باشد. البته با توجه به نوع فیزیک چهره کوثری نوع آرایش و لباسش هم اگر آزادتر بود تفاوتی در قضیه به وجود نمی آورد.
***اما در فیلمهایی مثل آبنبات چوبی سحر قریشی به لحاظ حجاب و پوشش و نوع رفتار آزادی عمل زیادی داشت؟
در آن فیلم هم سر سحر قریشی کلاه گیس گذاشتیم. در فیلم بهشت پنهان هم که در پاریس فیلمبرداری کردیم با همین چارچوب بندی فرحبخش درباره فاطمه گودرزی روبه رو بودیم.
***یکی از کارهای فرحبخش بازسازی فیلمفارسیهای قدیمی بود و چند فیلم شما را بازسازی کرد. چقدر با این قضیه موافق بودید؟
دو سه تا از این تجربهها ناموفق بود و به خودش هم گفتم. یکی از آن فیلمها آبنبات چوبی بود و البته اتنخاب یک کمدین (عطاران) در قالب یک نقش آدم منفی در این کار اشتباه بود.
***به هر حال فرحبخش دنبال کارهای متفاوت بود و در خصوص حضور اصلانی در فیلم خصوصی جواب داد؟
آره این کارش موفق بود.
***به چه دلیل در سالهای اخیر دیگر با فرحبخش همکاری نکردید؟
از سه – چهار سال پیش که معاونت سینمایی جدید آمد ترجیح دادم فیلم نسازم. فرحبخش هم پیشنهاد ساخت فیلمهایی که در این چند ساله چند تایش را تولید کرد به من داد که با ذائقهام جور نبود. به نظرم این سالها فقط فرحبخش به فکر فروش است و به سینما لطمه زده است. اما به هر حال در کارنامه کاری فرحبخش فیلمهای خوبی مثل بهشت پنهان، آواز تهران و خصوصی و… دیده میشود. ساختن فیلم شهر هرت برای فرحبخش یک گام رو به عقب بود.
***با این حرف ها شما فیلم کمدی دختر شاه پریون را برای فرحبخش بر خلاف میلتان ساختید؟
مشکل مالی داشتم و ناچار شدم. الآن کارگردانی مثل کیانوش عیاری میآید و ویلای ساحلی می سازد که ربطی به سبک کاریاش ندارد.
***این روزها چه کاری می کنید؟
فیلمنامه مینویسم و برخی از فیلم ها را در بازبینی مجدد دوباره مونتاژ میکنم و سرگرم میشوم.
نشر اول: روزنامه صبا- احمد محمد اسماعیلی
There are no comments yet