به گزارش صبا، قسمت چهارم سریال «بازنده» با روایتی پرکشش و شخصیتپردازیهای چندلایه، مخاطب را در پیچ و خم داستانی پیچیده فرو میبرد. این قسمت با فاش شدن جزئیات جدیدی از گذشته ارغوان، ابعاد تازهای از این معمای پیچیده را آشکار ساخته است.
بیماری اختلال گسستگی ارغوان، به عنوان یک عنصر کلیدی در داستان، نقش مهمی در شکلگیری روایت ایفا میکند. این بیماری نه تنها به عنوان یک توجیه برای قتل همکلاسی ارغوان در کودکی مطرح میشود، بلکه به عنوان ابزاری برای ایجاد شک و تردید در مورد نقش ارغوان در ماجرای گم شدن جانا نیز عمل میکند. این عنصر روانی، عمق و پیچیدگی شخصیت ارغوان را افزایش داده و مخاطب را به تفکر درباره ماهیت خیر و شر در انسان وامیدارد.
اختلال گسستگی نوعی اختلال ذهنی است که شامل گسستگی و ازبینرفتن یکپارچگی بین افکار، احساسات، خاطرات و هویت فرد میشود. کسانی که به این اختلال دچارند ارتباطشان را با واقعیت از دست میدهند؛ بهگونهای که در گذران زندگی روزمره دچار مشکل میشوند.
توانایی گسستگی از محیط اطراف نوعی سازوکار دفاعی ذهنی نیز به شمار میرود؛ برای مثال، افرادی که در معرض تهدید، ترس یا شرایط بسیار پراسترس قرار میگیرند (مثلا گروگانگیری یا تصادف وحشتناک) ممکن است پس از پایان حادثه، در بهیادآوردن وقایع رخداده ناتوان باشند. این یعنی ذهن آنها از آنچه در حال تجربهاش بودهاند گسسته شده تا فرد بتواند راهی برای فرار از ترس و استرس زیاد پیدا کند.
شاخص اصلی این نوع گسستگی، فراموشیای است که نتوان آن را به دلایل پزشکی ارتباط داد. شدت این فراموشی نیز از فراموشیهای معمولیِ روزمره بیشتر است. در این نوع از گسستگی، فرد توانایی بهیادآوردن رویدادها، افراد دیگر و حتی خود را (بهخصوص پس از طی تجربهای آسیبزا) ندارد.
فراموشیِ ناشی از گسستگی اغلب به زمان همان تجربه مربوط میشود؛ اما در موارد نادری نیز ممکن است شامل فراموشی کامل شود. گاهی این اختلال باعث میشود فرد کار و زندگی را رها کند و به مسافرت برود یا بیهوده پرسه بزند. فراموشیِ رخداده در این نوع ممکن است بین چند دقیقه تا چند ساعت و در موارد معدودی نیز تا ماهها و سالها ادامه یابد.
از سوی دیگر، کاوه با آگاهی از بیماری همسرش، به شدت به او مشکوک شده و او را عامل اصلی گم شدن جانا میداند. این شک و تردید، روابط بین زوج اصلی را تیره و تار کرده و به تعلیق داستان میافزاید. این در حالی است که آوا، همسایه ارغوان، نیز به عنوان یک شخصیت مشکوک وارد داستان شده است. نصب دوربین مداربسته در لابی ساختمان، نشان از نقشههای شوم او دارد؛ اما انگیزه اصلی او هنوز برای مخاطب مشخص نیست.
سایکودرام یکی از الگوهای موفق در داستانپردازی است که امین حسینپور با الگوبرداری درست و تحقیق مناسب درباره چگونگی انواع بیماریهای روانی و علل و عوامل آن تلاش میکند انواع آن را در شخصیتهای مختلف و پیش بردن درام داستان ترتیب دهد. شخصیت ارغوان به خاطر تمامی ضربههایی که در گذشته زندگیاش خورده است نمونه مناسبی برای نگاه فیلمساز است تا اطرافیان آن را به عنوان افرادی بیملاحظه و سواستفادهکننده نشان داده که به اهداف خود نزدیک میشوند. در این میان منصور رفیع، با بازی پیمان قاسمخانی، به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی داستان، نقش مهمی در پیشبرد روایت ایفا میکند. گذشته تاریک او و انگیزههایش برای انتقام، به عنوان یکی از انگیزههای اصلی پشت این ماجرا مطرح میشود. اما آیا او تنها عامل این اتفاقات است؟ یا اینکه افراد دیگری نیز در این ماجرا دست دارند؟
داستان سریال بازنده با روایتی چندلایه و پیچیده، مخاطب را به حدس زدن و تحلیل رویدادها وامیدارد. هر شخصیت، انگیزهها و اهداف خاص خود را دارد و این امر به پیچیدگی داستان میافزاید.
شخصیتهای سریال با عمق و جزئیات بالایی طراحی شدهاند. بیماری ارغوان، گذشته تاریک منصور رفیع و شخصیت مشکوک آوا، به عنوان نمونههایی از شخصیتپردازیهای قوی در سریال قابل ذکر هستند.
سریال با ایجاد تعلیق و هیجان، مخاطب را تا پایان هر قسمت درگیر خود نگه میدارد. سوالات بیپاسخ و سرنخهای پراکنده، باعث میشود که مخاطب برای یافتن پاسخ به این سوالات، به دنبال کردن سریال ادامه دهد.
بیماری اختلال گسستگی ارغوان، به عنوان یک عنصر روانشناختی، به پیچیدگی داستان افزوده است. این عنصر، نشان میدهد که چگونه بیماری میتواند بر رفتار و تصمیمگیری افراد تأثیر بگذارد.
در کل، قسمت چهارم سریال بازنده با روایتی جذاب و پرکشش، مخاطب را به دنیایی مرموز و پر از راز میبرد. این قسمت با فاش شدن جزئیات جدیدی از گذشته شخصیتها، به پیچیدگی داستان افزوده و مخاطب را برای دنبال کردن قسمتهای بعدی مشتاقتر کرده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است