به گزارش صبا، کیارش نجفزاده کارشناس ارشد سینما دانشگاه هنر، در یادداشتی با عنوان «درافتاده در تار مجاز»، درباره فیلم تحسینشده «دستگاه کرونوکلار» ساخته ادوارد لوپ از آمریکا، از آثار بخش بینالملل بیستمین جشنواره دانشجویی فیلم نهال نوشته است:
«دستگاه کرونوکلار» همانی شده است که نمیخواست باشد. اگر این فرض را صادق بدانیم که فیلمها همواره در قبال مسائل طرح شده در جهان درونیشان واجد یک موضع مشخص هستند، میتوان چند قدم به پیش رفته و با نمونههایی مواجه شد که به ضد خود بدل میشوند، بدین معنا که فیلم به ظاهر ادعا دارد که چنین نیست اما در عمق سازوکارهای سینماییاش -در ناخودآگاهی مولفش- همان است که قرار بود نباشد. برای تشخیص این چرخش کنایی در یک فیلم ابتدا میباید مسئله درونیاش را کشف کرد. سپس پرسید که ادعای ظاهری چیست و در نهایت با بررسی الگوهای ساختاری آن دست به افشاگری زد.
پرسش فیلم معطوف به چه موضوعی است؟ «دستگاه کرونوکلار» به تبعیت از سنت نهانیده سینمای ژانر با اتکا به دیگر علمی-تخیلیها، سعی دارد تا نقدی تند را روانه ذات تکنولوژی کند. در باور معمول این فیلمها اساسا رویارویی با این ذات، انتقادی است. تکنولوژی در امتداد سوبژکتیویته مدرن تصور شده و نیروی تصاحبگر آن زیر سوال میرود. تکنولوژی با قابلیت گستردهاش در کنترل و تغییر چیزها، امکان گستردهای برای نوع بشر به وجود آورده است تا واقعیت طبیعی عالم را به نفع خواستهها و آمالاش درنوردد. از همین جهت در فرآیند فهرست کردن ویژگیهای تکنولوژی، یکی از آنها واسطهگری است؛ یعنی چیزی که در ساحت خیال وجود دارد به وسیله این ابزار تحقق یافته و در ساحت واقعیت آشکار میگردد. ژانرها -و زیرژانرها- نه تنها از حیث خصائل بصری، که از بعد جهانبینی نیز واجد قراردادهای مشترکیاند. «دستگاه کرونوکلار» نیز با حفظ همین قراردادها موضع انتقادیاش را چنین طرح میکند که فیلم تا لحظه پس از تحقق فانتزی -ساحت خیال- توسط تکنولوژی در جهان واقعیت به جلو رفته و تمامی عواقب مصیبت بار این نتیجه را به نمایش میگذارد. در اینجا نیز دستگاهی که زن میآفریند تا با یاریاش نابینایی خویش را انکار کند. در حقیقت پخشکننده یکسری از خاطرات است. آفریده تکنولوژیک زن با وفاداری به ذات تصاحبگر تکنولوژی به او این امکان را میدهد تا با بحران گذر زمان و از بین رفتن مدام زمان حال به ستیز پرداخته و تا هرجا که میخواهد، فریمهایی خوش از گذشته را تماشا کند. مرد نیز ابتدا در مقابل این دستگاه برمیآشوبد. – چرا؟ ترس از بینایی زن؟- سرانجام اما پس از استفاده آن و کسب تجربه، خیالاش راحت شده و این اختراع را می پذیرد.روایت و عناصر روایی در «دستگاه کرونوکلار» مشکلاتی اساسی دارند. برای فهم انگیزههای کاراکترها در انجام کنشهایشان باید به حدس و گمان اکتفا کرد و برای فهم بحرانیترین حادثه در پیرنگ فیلم، که درگیری مرد و زن باشد، هیچگونه اطلاعاتی برای تحلیل وجود ندارد. این مشکل اساسی اما از کجا ریشه میگیرد؟ فیلم خود نیز به محصولی از همان ذاتِ شرور تکنولوژی مسخشده بدل میشود و سینما در بطن خود پیوند عمیقی با تکنولوژی برقرار میسازد. ابتداییترین نوع این پیوند هم مقوله جلوههای ویژه است. گسترش امکانات تکنیکال، سینما را با بحران روایت مواجه کرده است. از این جهت که مولف طی مراحل خلاقه، به محض مواجهه با تصویر یک انفجار، سقوط، آتشسوزی، متوقف شده و پیشبرد روایت را از یاد میبرد. روایت که قرار است خلق کاراکترهایی با دغدغههایی مشخص و پیگیری آنها تا لحظه مشخص شدن نتیجه این دغدغهها باشد؛ فروکاست میکند. بهنوعی، بازی تصویر یا به بیان بهتر بازگشتی به سینمای آتراکسیون. اصطلاحی که به طور معمول برای توصیف فیلمهای اولیه تاریخ سینما بهکار برده میشود. فیلمهایی که با ترفندهای بصری مخاطبشان را جلب میکردند. آن ذات شرور تکنولوژی حالا با قتل روایتگری در سینما ظاهر میشود؛ سیرکهایی مجلل و پیشرفته مملو از رنگ و نور زرق و برق اما دریغ از جرعهای قصه به پا میکند. مرد تا که دستگاه را بر روی چشمهایش میگذارد، تصاویر با آن افه خاصشان صحنه را پر میکنند.
فیلم از حیث کاربرد فضا و انتخاب لوکیشن به مولفههای مینیمالیسم وفادار مانده و در قالب یک تک لوکشین با صحنهپردازی ساده ظاهر میشود، اما جلوههای بصری که قرار بود چشمگیریشان این سادگی فضا را پوشش بدهد، به شکلی افراطی سراسر فیلم را لبریز میکنند، خاطرات زنده میشوند و مرد تماشایشان میکند. حال آن که همگی تیپیکال خاطراتیاند از زندگی زناشویی و فیلمساز گمان کرده که درخشش جلوههای ویژه از دافعه این صحنههای کلیشهای خواهد کاست و دست آخر خواسته مرد به عنوان شخصیت اصلی داستان، گنگ باقی میماند و مجددا فیلمساز خیال میکند که جلوهگری تکنیکال حفرههای فیلمنامه را پوشش خواهد داد که نمیدهد.
باوری که به صورت بالقوه در تاروپود فیلم حضور دارد، میتواند به شکل بالفعل ضد خودش را درآورد. این سرانجام «دستگاه کرونوکلار» است. فیلمی که میتوانست از چهارچوبی انتقادی پرسشگر این سلطهگری سوبژکتیویته مدرن
باشد، با در غلتیدن در شعبده مجازها و جلوهها در لذت از ابزارهای تکنیکالش غرق میشود و این امر نه یک پدیده خاص، که معضلی فراگیر در سینمای امروز است که بهتدریج با فرآیند عمومیتر شدن تکنولوژی، تا مرزهای سینمای نسبتا ارزان فیلم کوتاه هم نفوذ کرده است. زنگ خطر به صدا درآمده: سینمای روایت که روزی سینمای آتراکسیون را در درون خود جذب کرده و الگوی قالب فیلمسازی شده بود، اکنون در معرض انحلال است.
نشر اول: بولتن بیستمین جشنواره فیلم دانشجویی نهال
There are no comments yet