احمد معظمی در جدیدترین ساختهاش باز هم سراغ ژانر پلیسی و اکشن رفته و مجموعه جذاب و پربینندهای به نام «هشتپا» را ساخته که به نسبت آثار قبلیاش قدمهای رو به جلوتری برداشته است. او پلیس هوشمندی به نام کسری با بازی سعید چنگیزیان را بهعنوان نقش اصلی سریالش قرار داده که درگیر پروندههای جنایی شده و ماجراهایی در این میان خلق میشود.
به گزارش صبا، احمد معظمی به گفته خودش تلاش کرده اثر متفاوت و جذابی را در این ژانر به مخاطب ارائه دهد و در این گفتوگو به بخشهایی از این تلاش اشاره کرده که در ادامه میخوانید.
*** وقتی فیلمنامه این سریال به شما پیشنهاد شد، چه ویژگیهایی داشت که توانستید با آن ارتباط برقرار کنید و در ادامه چه تغییراتی ایجاد کردید؟
– مجموعه هشتپا سال گذشته توسط آقای شفیعی به من پیشنهاد شد و حدود سه هفته درگیر خوانش فیلمنامه بودیم و بعد جلسات مشترکی با تهیهکننده و نویسنده داشتیم که در این جلسات نظرات و تغییرات مختلفی روی فیلمنامه اعمال شد که در واقع در بازنویسی دوم فیلمنامه توسط آقای طالبآبادی صورت گرفت و بعد از آن کار به مرحله پیشتولید رسید. این سریال، فیلمنامه جذاب و پیچیدهای دارد، چون ترکیب ژانرهای معمایی ــ پلیسی اکشن این مجموعه کار و فضا را سخت و پیچیده کرده بود. به همین خاطر هشتپا جزو فیلمنامههایی است که خیلی باید بادقت و جزئیات کامل توسط همه تیم یعنی تهیهکننده، بازیگران و کارگردان تولید میشد. همچنین در خوانش بازیگران باید به آن درکی که نویسنده درزمان خلق این فیلمنامه مدنظرش بود، میرسیدند. با این حال بسیار فیلمنامه جذابی دارد و زحمت بسیاری در زمان نگارش این مجموعه توسط نویسنده و تیمش کشیده شده است. زمان اجرای این کار هم سخت و طولانی بود؛ بنابراین فکر میکنم مخاطب ازهمان قسمتهای ابتدایی توانسته با داستان ارتباط برقرار کند. چون این مجموعه فضای ملتهب و پیچیدهای دارد.همچنین شخصیتپردازیهایی که در این قصه انجام شده، بسیار خوب پرداخت شده است؛ بنابراین فکر میکنم این کار جزو مجموعههایی است که مخاطب با آن ارتباط میگیرد.
***یکی از نکات مهم و اصلی هر اثر نمایشی، انتخاب بازیگران است. در این سریال غالب بازیگران را در نقشهای متفاوتی از کارهای پیشینشان به کار گرفتید. چطور به این انتخابها رسیدید؟
– بعد از مرحله بازنویسی فیلمنامه که توسط نویسنده انجام شد، در جلسات پیشتولید هم نویسنده همراه ما بود که درباره انتخاب بازیگران هم پیشنهادهایی میشد. نزدیک به چهار ماه پیشتولید این کار طول کشید و در این چهار ماه ما به گزینههای بسیاری فکر کردیم و با بسیاری از دوستان هم وارد مذاکره شدیم. البته یکسری از آنها با نقشهایی که برایشان در نظر داشتیم، ارتباط نگرفتند، اما یکسری هم با نقشهایی که به آنها پیشنهاد داده بودیم، ارتباط گرفته بودند. در نهایت به یک انتخاب معقول از بازیگران رسیدیم. تأکید من بر این بود به خاطر اینکه فیلمنامه سختی داشتیم، حداقل یک ماه تا ۴۰ روز با همه بازیگران این مجموعه دورخوانی داشته باشیم؛ حتی با بازیگران مهمان و تکسکانسی. این خیلی نکته مهمی است که در زمان پیشتولید تصمیم بر این شد که به همراه نویسنده و تمام لیدرهای پشت دوربین، یعنی مدیر فیلمبرداری، طراح صحنه، طراح لباس، مدیر برنامهریزی و کل گروه کارگردانی و مدیر تولید و مدیر تدارکات و حتی تدوین و دستیار تدوین جلسات دورخوانی داشته باشیم. یعنی در ابتدا با عوامل جلسات دورخوانی و خوانش فیلمنامه را برگزار کردیم. این دوستان پیشنهادهایی داشتند که ما به یک جمعبندی رسیدیم و نکاتی را که به نفع فیلمنامه بود، با هماهنگی آقای طالبآبادی مدنظر قرار دادیم تا به یک مجموعه جذاب برسیم.وقتی میگویم جذاب، منظورم این است که من در گذشته کارهای زیادی در ژانرهای اکشن، امنیتی و معمایی ساختهام، اما تجربیاتی که در این سالها کسب کردهام، در این فیلمنامه منعکس شد. بههمیندلیل، این پروژه برای من شخصا جذابیت داشت و بسیار هیجانزده بودم که آن را بسازم.
*** سعید چنگیزیان نقش یک پلیس متفاوت را دارد که تا امروز کمتر در کارنامه کاریاش سراغ داریم.
– ما یک پلیس متفکر بهنام کسری در قصهمان داشتیم. نظر من و آقای شفیعی این بود که با آقای سعید چنگیزیان وارد مذاکره شویم و بعد از چندین جلسه گفتوگو با ایشان این اتفاق رقم خورد و او نقش کسری را بازی کرد و اولین نفری بود که به مجموع بازیگران هشتپا پیوست.
*** چه ویژگیای در بازی این بازیگر سراغ داشتید که او را مناسب این نقش دیدید؟
– سعید چنگیزیان بهواسطه تئاتر و سوابق درخشانی که در سینما و شبکه نمایشخانگی و حتی تلویزیون هم دارد، جزو بازیگرانی است که من هم قبل از اینکه با او کار کنم، با این بازیگر ارتباط خوبی برقرار کردم و به نظرم بازیگر باسوادی است و فیلمنامه برایش بسیار مهم است و نقشی را که به او سپرده میشود، با جان و دل برایش زحمت میکشد. از آنجا که هشتپا مجموعه پربازیگری است، حتی بازیگران تکسکانسی هم باید نقشهای سختی را ایفا میکردند. بنابراین باید سراغ بازیگرانی میرفتیم که این توانایی را داشته باشند. مثل ایوب آقاخانی که نقش یکی از شخصیتهای منفی قصه را بازی کرد. همچنین نادر سلیمانی عزیز که بسیار بازیگر درجهیک و بااخلاق و توانایی است یا افسانه چهرهآزاد، مینا وحید، دلسا کریمزاده، هلیا امامی و… . همه این دوستان برای این کار زحمتکشیدند و با عشق و علاقه و همه وجود نقشهایشان را ایفا کردند. مثلا رضا اکبرپور عزیز که بسیار بازیگر بااخلاق و توانمندی است. به نظر من هیچ چیزی به اندازه بااخلاقبودن برای بازیگر مهم نیست. چون باعث میشود به نقشی که به وی سپرده شده اهمیت بدهد و آن را به بهترین شکل ایفا کند. البته همه بازیگران این کار بااخلاق هستند و خوشحالم که با آنها همکاری کردم. مثل آقای محمد صادقی که از همکاری با او بسیار لذت بردم. یا علیرضا مهران که بسیار درجهیک نقشاش را بازی کرد. یا سودابه بیضایی که یکی از نقشهای مهم این سریال را برعهده گرفته است و… . میتوانم بگویم تیم هشتپا تلاشش این بود سریالی ساخته شود که در شأن مخاطب باشد و مخاطب امروزی ما که با آثار روز دنیا روبهروست بتواند این سریال را ببیند و رضایتش جلب شود. درواقع یک رنگآمیزی در حوزه بازیگری این سریال شکلگرفت و هیچکدام تیپ نشدند و هرکدام شکل یک شخصیت پیدا کردند. حتی برای تکسکانسها هم از بازیگران توانمند و حرفهای دعوت کردیم. البته من این موضوع را در همه کارهایی که ساختهام مد نظر قرار دادم.
*** اصولا ساخت یک مجموعه پلیسی اکشن نیاز به عوامل حرفهای در پشت دوربین دارد تا سکانسها نفسگیر و جذاب از کار دربیاید. پس احتمالا برای انتخاب این عوامل هم زمان زیادی گذاشتید.
– تمام عوامل پشت دوربین آدمهای حرفهای بودند که برای این کار خیلی زحمت کشیدند. ازمدیر فیلمبرداری گرفته که بسیار مدیریت درجهیکی دارند تا طراحی صحنه ولباس و تیم کارگردانی و صدابرداری که خیلی برای این کار زحمتکشیدند. همچنین تیم پستولید یعنی حسین غضنفری (تدوینگر) و خانم کرباسی دستیارشان و تیم موسیقی و صداگذاری و همه بچههایی که برای این مجموعه تلاش کردند. میتوانم بگویم بچهها چه پشت دوربین و چه مقابل دوربین با ظرافت کار کردند.
*** بخش مهمی ازچنین سریالی به حضوروهمکاری پلیس هم ارتباط دارد.چقدرنوپو درتصویربرداری صحنههای اکشن همراه بود؟
– لازم است همینجا از مجموعه سیمافیلم و همچنین مجموعه ناجیهنر تشکر کنم که با ما در این کار همکاری خوبی داشتند. مجموعه هشتپا جدای از بخش معمایی و جاسوسی و فضاهایی که در متن تعریف شد، شامل بخشهای اکشن سخت و پیچیدهای هم بود. به همین دلیل تلاش من بر این بود صحنههای اکشن را به گونهای طراحی کنم که به تکرار نیفتیم. یعنی شبیه به تمام صحنههای اکشنی که گرفته میشود نباشد و یک نگاه متفاوت و هوشمندانهای در کار تزریق شود. جدای از نیروهای پلیس، نوپو هم خیلی با ما همکاری کرد و امکاناتی که برای صحنههای درگیری مدنظر ما بود را دریغ نکرد و با تمام قوا به ما پیوستند و در آن شبهای سخت و سرد که کار میکردیم پابهپای ما بودند. وقتی درباره تفاوت حرف میزنم یعنی همفکری گستردهای با طراح صحنه، بازیگران و سایر عوامل داشتیم و زاویه نگاه من هم بهعنوان فیلمساز بهگونهای بود که تلاش کنم به تکرار پلانها منجر نشود و صحنههای اکشن با هم متفاوت باشند؛ بنابراین با آقایان ناجیهنر همفکریهایی برای این صحنهها داشتیم و در طراحی تلاش کردیم به سکانسهای تکراری نرسیم و طراحی انجام بدهیم که برای مخاطب جذاب باشد. در مجموع تیمی که برای یک مجموعه اکشن شکل میگیرد و اینکه درک درستی از متن داشته باشند، خیلی مهم است که در این سریال این اتفاق افتاد. هشتپا جزو مجموعههایی است که بچههای پشت دوربین هم باانگیزه و عشق کار کردند. جلوی دوربین هم همینطور، چون ۶۰درصد کار در شب انجام میشد که البته شبهای بسیار سرد و سختی هم بود. به همین دلیل همه دوستان با عشق کار کردند و من خستگی را در صورتشان ندیدم. من هم در جایگاه کارگردان تمام تلاشم این بود که مجموعهای در ژانر پلیسی ساخته شود که نگاه کاملا متفاوتی داشته باشد و هوشمندی پلیسمان را به مخاطب نشان بدهیم.
*** تا امروز سریالهای اکشن زیادی راهی آنتن شدند و خود شما نیز چنین آثاری را در کارنامه دارید اما گفتید که سکانسهای اکشن سریال را متفاوت طراحی کردید. این تفاوت بیشتر در چه بخشهایی به چشم میخورد؟
– صحنهای که در یک گاراژ اسقاطی فیلمبرداری شد را مثال میزنم. در آن صحنه سعید و ذوقی قصد داشتند در این گاراژ پنهان شوند که توسط نیروهای پلیس قضیه لو میرود و درگیری صورت میگیرد. طراحی که برای این سکانس انجام شد براساس جغرافیای لوکیشن و فضای تعریفشده آن بود، فکر میکنم نزدیک ۲۵۰ تا ۳۰۰ پلان گرفته شد؛ در صورتی که آن سکانس سه تا چهار دقیقه از سریال بود ولی نزدیک یک هفته فیلمبرداریاش طول کشید. ضمن اینکه هوا بهشدت گرم بود اما به خاطر راکوردی که بازیگران داشتند باید با لباس زمستانی بازی میکردند و همین موضوع کار را برایشان سخت میکرد اما انگیزه، عشق و علاقه آنها باعث شد کار کنند و خروجی خوبی هم داشته باشند. یکی از صحنههای سختی که با همکاری نوپو انجام شد صحنه گاراژ متروکه بود که در شبکاری گرفتیم و نزدیک به ۵۰۰ تا ۶۰۰ پلان برای آن صحنه کار شد. در کل طراحی و نورپردازی متفاوتی برای آن صحنهها در نظر گرفتیم. ما در این سریال از این سکانسهای سخت و متفاوت زیاد داشتیم.
*** بازخوردها تا امروز چگونه بوده است؟
– خوشبختانه در همین چند قسمت، سریال ما دیده شده و من بازخورد گرفتهام. خب این نشان میدهد که هنوز مردم دوست دارند سریال خوب را از تلویزیون تماشا کنند. در تلوبیون هم آمار خوبی برای این چند قسمت داریم. این در صورتی است که معمولا ۶-۵قسمتی باید از پخش یک سریال بگذرد تا دیده شود و بازخورد بگیرد.
*** احتمالا شما هم اخیرا هجمههایی را که به صداوسیما بر موضوع مرجعیت رسانهای وارد شده است، شنیدهاید. این انتقادات میگویند که فضاهای دیگری هم در این سالها برای دیدن و شنیدن مهیا شده است و این سبب شده مردم انتخابهای دیگری برای تماشا داشته باشند.به باور شما هنوز هم صداوسیما نخستین و مهمترین مرجع رسانهای کشور است؟
– اگر اجازه بدهید این بحث را با نظرسنجی اخیر شروع کنم. اینکه در نظرسنجی اخیری که صورت گرفته، یکسری دانشجو نظراتشان را بیان کردند که نمیتوان به همه شهرستانها و کل کشور آن را تعمیم داد. من بهعنوان کسی که سالهاست برای تلویزیون سریال میسازم، میتوانم بگویم معتقدم که مردم هنوز تلویزیون تماشا میکنند. البته یک درصدی از مردم هم هستند که فیلمها و سریالهای مورد علاقهشان را از اینترنت دانلود و تماشا میکنند. پلتفرمها هم مخاطبان خودشان را دارند، اما واقعیت این است که تلویزیون همچنان بیننده خودش را دارد و اگر بخواهم طبق آمار بیان کنم، تلویزیون حدود۷۰-۶۹ درصد مخاطب دارد.
*** پس به زعم شما رسانه ملی همچنان اولویت مردم است؟
نمیتوان مخاطب تهران را ملاک چنین نظرسنجیهایی قرار داد. چون مخاطب تلویزیون تنها تهران را شامل نمیشود و شهرستانها را هم باید در نظر داشت. مثالی در این باره برایتان میزنم؛ چند روز پیش، من برای کاری به بازار تهران رفته بودم و خودم دیدم که از ابتدا تا انتهای بازار، همه تلویزیون تماشا میکردند. البته هرکدامشان شبکه موردعلاقهشان را دنبال میکردند، اما منظورم این است که همه مخاطب تلویزیون بودند. بنابراین باید در دل مردم و جامعه بود و دراین باره تحقیق کرد و نظر داد. از طرفی نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که خانوادهها ساعت ۱۰ شب سریال تماشا میکنند. یعنی مطمئن باشید اگر سریالی که سروشکل و ساختار داشته باشد و دارای فیلمنامه و محتوای خوب و جذابی هم باشد، مردم حتما آن سریال را میبینند. بههمین خاطر، من به چنین نظرسنجیهایی اعتقادی ندارم که مثلا تلویزیون ۱۱ درصد مخاطب دارد. اصلا اینطور نیست. نه فقط سریال ما که سریال پیش از کار ما نیز بیننده داشت و آن را دنبال کردند.معتقدم سریالسازی در تلویزیون کاری جمعی است پس مخالفم که برخی همکارانم میگویند با سریالی که ساختیم، مخاطب را با تلویزیون آشتی دادیم! این حرف اصلا درست نیست. فیلمسازی و سریالسازی یک کار جمعی است. یعنی جمع همه ما کارگردانان و تهیهکنندگان و فیلمنامهنویسان، پس باید در تولید آثار به قدری کیفیت آثارمان را بالا ببریم که ارتباط بیننده با این رسانه بیشتر شود. بنابراین من احمد معظمی نمیتوانم مدعی شوم با ساختن این سریال توانستهام بهترین اتفاق را برای تلویزیون رقم بزنم. این کار، کاری جمعی است. یعنی همه ما باید با هم محصولی خوب و با بستهبندی شکیل به مخاطب ارائه دهیم. چون همه اجزای کار مهم است. از فیلمنامه تا انتخاب عوامل برای یک اثر تا تدوین و موسیقی و … همه در یک کار مهم و لازمه یک کار خوب است. چون باید اثری خوب و باکیفیت باشد تا مردم با آن ارتباط بگیرند. در مجموع معتقدم تلویزیون همچنان در مقایسه با رسانه خانگی مخاطبان بیشتری دارد.مگر در رسانه خانگی بهترین کار چقدر بیننده دارد تا بتواند مخاطبانش بیشتر از تلویزیون باشد؟ وقتی شما برای تلویزیون سریال میسازید، ۴۰ میلیون بیننده دارد. این تعداد با مخاطبان رسانه خانگی اصلا قابل مقایسه نیست. مثلا از یکی از دوستان خواستم آمار مخاطبان سریال «هشت پا» را در قم دربیاورد. متوجه شدم مخاطبان زیادی دارد و این سریال را دنبال میکنند. در تهران هم مثلا اگر نگوییم میدان ونک به بالا اما پایینتر از این میدان همگی تلویزیون میبینند. یعنی صد درصد موافقم که نخستین رسانه مورد توجه مردم همچنان تلویزیون است.
اولویت مردم همچنان تلویزیون است
معظمی میگوید گستردگی مخاطب تلویزیون قابل مقایسه با هیچ پلتفرمی نیست. او در این باره به جامجم میگوید: صداوسیما مجموعه بزرگ و گستردهای است و بنابراین نمیتوان آن را با چند پلتفرم مقایسه کرد. چون مهمترین و اصلیترین رسانه کشور است و حتی قابل مقایسه با دهههای پیش هم نیست. پیش از این فقط دو شبکه تلویزیونی داشتیم اما حالا با این همه شبکه و برنامه و فیلم و سریال با تعدد ژانر، نمیتوان گفت تلویزیون مخاطب ندارد. به نظر من در همین زمان و با همین بیننده، تلویزیون گل را زده است. چون مدیریت رسانهای مثل تلویزیون کار راحتی نیست. به نظر من اداره آن مهندسی بسیار پیچیدهای دارد. به همین سبب تلویزیون با اقتدار از همه رسانهها جلوتر است و بهتر هم میشود. چون اتفاقاتی که در مسیر تولیدات تلویزیونی میافتد، روز به روز دارد بهتر میشود. امیدوارم با آثاری که در تلویزیون ساخته میشود، بینندههای بیشتری به آن جذب شوند. وی در این باره که مردم سریالهای تلویزیونی دهههای گذشته را در بازپخشها تماشا میکنند، میگوید: مدیریت خوب تلویزیون باعث شده مثلا وقتی سریالی از شبکه یک پخش میشود، همزمان روی آنتن یکی دو شبکه دیگر هم میرود. پس در نظرسنجیها باید این موضوع را مدنظر داشته باشیم که مثلا ممکن است بیننده نتواند سریال را از شبکه یک ببیند و از شبکه دیگری آن را تماشا کند. بنابراین مخاطب تلویزیون و آن سریال محسوب میشود و باید به آن توجه کرد. کارگردان سریال «هشتپا» همچنین میافزاید: تمام مدیریتی که در این رسانه میشود و نگاهی که نسبت به سریالسازی وجود دارد، نگاه خیلی بهروزی است و حمایتهایی هم در این زمینه میشود.
تلویزیون با اقتدار پیشتاز است
درباره مسأله سانسور و ممیزی برخی نظراتی دارند که معظمی دراینباره عنوان میکند: من سالهاست که برای مخاطبان تلویزیون سریال میسازم اما تابهحال با این مشکل برخورد نکردهام. اگر هم اصلاحیهای وجود داشته، در جهت بهترشدن آن بوده است. یعنی ممکن است ما ایرادی در اجرا داشتیم که با پیشنهاد تلویزیون اصلاح شده است. در مجموع میخواهم بگویم تلویزیون با اقتدار رسانهای است که در اولویت مردم قرار دارد. خودم جدای از بحث فیلمسازی، اگر به یک بیننده تلویزیون تبدیل شوم، همیشه اولویتم تلویزیون است. البته من هم پیشنهاد نمایشخانگی داشتم و میتوانم بگویم همه پیشنهادهایی از این دست داریم، اما اولویت من همیشه تلویزیون بوده است. صادقانه بگویم باید یک چیزی در این میان مدیریت شود. یعنی اگر من احمد معظمی با ۲۵سال سابقه کار برای تلویزیون یکباره به سمت شبکه نمایش خانگی بروم، یعنی مسیرم را عوض کردهام. به نظرم این جابهجاییها خیلی جالب نیست. یا باید تلویزیون را انتخاب کنم یا شبکه نمایشخانگی را. البته بحث سینما جداست. اینکه نمیشود مدام در مسیر تلویزیون و نمایشخانگی در رفتوآمد باشم. وقتی این همه سال برای این رسانه کار میکنم، نسبت به تلویزیون عرق دارم. اینگونه نیست که برای دستمزدها و بودجهای که شبکه نمایش خانگی دارد، یک کار در این مدیوم بسازم و یک کار در آن مدیوم. باید این موضوع را مدیریت کنم. مگر اینکه کار مشترک و با تصمیم مدیران باشد. البته منظورم این نیست که سریالساختن برای شبکه نمایش خانگی ایراد دارد. من میگویم وقتی یکی دو دهه کارگردان تلویزیون هستیم، نباید به خاطر مسائل مادی یکباره تغییر جایگاه بدهیم.
معظمی میگوید: من از کودکی مخاطب تلویزیون بودم و کارم را هم با تلویزیون شروع کردم. هدف اصلیام نیز همواره ساخت اثری باکیفیت بوده و هست، آنهم با چارچوبها و قوانینی که تلویزیون دارد. به نظر من هنر واقعی این است طبق چارچوبی که برایمان تعریف میکنند، خروجی خوب داشته باشیم. هنر این نیست که تمام امکانات را در اختیار ما قرار دهند و بگویند کار بساز. یعنی بهترین بازیگران، بهترین لوکیشنها و بهترین امکانات را در اختیار ما قرار دهند تا ما کاری را بسازیم. اگر خودتان را هنرمند میدانید، باید بتوانید در این چارچوب اثر بسازید و باکیفیت هم باشد. چون در این چارچوبهاست که خلاقیتها شکوفا میشود و این برای ما شیرینتر است. البته به دوستانی که در شبکه نمایش خانگی کار میکنند هم احترام میگذارم و چیزی را نفی نمیکنم، اما به نظر من در این چارچوبها خلاقیت ایجاد میشود. ضمن اینکه بیننده الان خیلی مهم است. چون فیلمبین است و بهصورت حرفهای فیلم و سریال تماشا میکند. بنابراین وقتی بتوانی در قالب چارچوبهای یک رسانه اثری بسازی که مورد توجه چنین مخطبانی قرار بگیرد، هنر کردهای. از طرفی در تلویزیون میتوان تعدد ژانرها را داشت. به همین دلیل کارها شبیه به هم نیست و این خیلی نکته مهمی است. مثلا همین سریالهایی که در سیمافیلم تولید میشوند، هرکدام موضوع، محتوا، ژانر و بازیگران خودش را دارد. این تنوع و تعدد ژانر را در کدام رسانه میتوانید پیدا کنید؟ همین موضوع باعث میشود اتفاقات خوبی در تلویزیون بیفتد.
نشر اول: جام جم- زینب علیپورطهرانی
There are no comments yet