به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون صبا، بهروز افخمی برنامه را با عرض تسلیت شهادت جوانمردان ارتش و سپاه آغاز کرد و ویدئویی درباره ایران پخش شد.
در میز نقد سینمای ایران این هفته از برنامه «هفت»، فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
عباس جواهری گفت: فیلم به موضوع نوجوان میپردازد و به نظرم یکی از نقاط مثبت فیلم این است که ما میبینیم که نوجوانها در کنار هم یک کاری را شروع میکنند. داستان از کنجکاویهای نوجوان شروع میشود و بعد آرام آرام این کنجکاوی به مسئولیتپذیری و کنشگری تبدیل میشود. کنشگری و مسئولیتپذیری هم از المانهای بسیار مهم در رشد نوجوانان است.
وی ادامه داد: «باغ کیانوش» از این منظر تبدیل کنجکاوی به مسئولیتپذیری و کنشگری نوجوان و پرداختن به چنین مساله مهمی حرفها زده و خوب عمل کرده است. بسیار شنیدم که گفتند این فیلم درباره نوجوان است. سوالی که دارم این است که وقتی میگوییم نوجوان منظور ما نوجوان سیزده ساله یا نوجوان هفده ساله است؟ منظور ما نوجوانی است که فیلمهای روز دنیا را میبیند است یا نه؟ چون اگر این را باز کنیم بهتر متوجه میشویم که نوجوان الان ما با این فیلم چه ارتباطی میتواند بگیرد.
رضا صدیق بیان کرد: مسئولیتپذیری نوجوان یکی از نکات مهم ازمنظر تربیتی است که در سینما باید چنین چیزی وجود داشته و ترویج داده شود. نکته من این است که «باغ کیانوش» اصلا به این وضعیت نمیرسد. توان ساخت جهانی که برای نوجوان بتواند مسئولیت را تعریف کند، ندارد.
صدیق افزود: کارگردان به عنوان یک فیلمساز فیلم اولی گلیم خود را بیرون کشیده است و نمیتوان گفت از منظر کارگردانی اثر بدی است ولی با ضعفهای جدی روبرو است که یکی از مهمترین آنها پرداخت به همین موضوع است که آقای جواهری هم به آن اشاره کردند. این فیلم در خلاء ساخت فیلم برای نوجوان خیلی هم خوب است ولی در جهان مقایسه با فیلمها و نوجوان امروزی که آنها را دنبال میکند، آن افراد مخاطب این فیلم نیستند.
سید حمیدرضا قادری مطرح کرد: همچنان معتقد هستم که «باغ کیانوش» با فاصله بسیار زیاد بهترین فیلم جشنواره فجر سال قبل بود. اساسا این فیلم یک نمایش کامل از چیزی بود که در سینما به دنبال آن هستیم و آن فرم است. ازمنظر استفاده از تکنیکهای سینمایی، کار کارگردان فیلم ستایش برانگیز بود. تنوع استفاده از تکنیکهای سینمایی آنقدر زیاد بود که من اگر نمیدانستم یک کارگردان فیلم اولی آن را ساخته باورم نمیشد.
وی افزود: برای کسانی که میخواهند فیلمسازی یاد بگیرند، این نمونه کار خوبی است که قابل تدریس هم است. کارگردان هرکجا که لازم بوده دوربین را سر دست بگیرد، این کار را انجام داده است و در هر لحظه هر چه لازم بوده انجام شده است.
رضا صدیق گفت: به نظر من در این فیلم بازی کودکان خیلی بازی است و به جز یک یا دو نفر از آنها بقیه دیالوگها را دیکتهوار بیان میکنند. تکنیکهای قوام نیافته مشکلی که در برخی فیلمهای دیگر که در اینجا آنها را نقد کردیم، در این فیلم هم وجود داشت. ایدهها ناپخته باقی میمانند.
سید حمیدرضا قادری بیان کرد: انبوه جزئیات و میزان رعایت نکات جزئی که در این فیلم وجود داشت برایم قابل توجه بود. ممکن است ایرادهایی در فیلم وجود داشته باشد که یکی از مهمترین آنها شلوغ بودن بیش از اندازه است.
عباس جواهری گفت: این فیلم دو نکته مهم دارد. اول اینکه درگیر نوجوان میشود و دوم اینکه کار بسیار سختی میکند و میگوید ای مخاطب نوجوان بیا تو را به فضای دهه شصت و آن فضا ببرم. کار درست این است که نوجوانان قشرهای مختلف را به سالن سینما ببریم و بعد از تماشای فیلم درباره استنباط و حال و هوای آنها پرس و جو و تحقیق و بررسی کنیم.
قادری گفت: این فیلم را حتما باید در سینما دید و واقعا یکی از وطنپرستانهترین فیلمهایی بود که من در چند وقت اخیر دیدهام.
وی ادامه داد: ما درباره آقای کشاورز به این نتیجه رسیدیم که یک فیلمساز پیدا کرده ایم که خودش هنوز نوجوان است و زبان نوجوانان را بلد است. چند کار کوتاه باهم ساختیم و بعد به فیلم بلند رسیدیم. ما منتظر یک فیلمنامه خوب بودیم وگرنه از رضا کشاورز مطمئن بودیم.
این تهیهکننده بیان کرد: در نسخه جدید که به پخش دادهایم در سالنهای خوب مشکلی وجود ندارد ولی در بعضی سالنها متاسفانه در برخی صحنهها مشکل نور داریم و در حال حاضر راهی که به ذهنمان رسیده این است که روزی چند سالن را برویم و چک کنیم. قصه ما بیشتر در شب میگذرد و ما ناگزیر بودیم که شب فیلمبرداری کنیم.
رضا صدیق گفت: در فیلم یک جایی قصه تمام میشود و دوباره قصه شروع میشود. برای من آن لحظه اینطور بود که چرا پیوستهای بخش دوم قصه در بخش اول جایی تعریف نشده است و به نوعی توی ذوق من خورد.
کشاورز حداد مطرح کرد: من تعدد کاراکتر و قصه را دوست دارم. این تعدد کاراکتر و قصه که حول محور پیرنگ اصلی ما بود، جاهایی نمیتوانست به صورت موازی و همزمان روایت شود.
سید حمیدرضا قادری بیان کرد: فیلم نکاتی دارد که آن را مهم میکند. بعد از مدتها یک نفر جرات کرده فیلمی براساس یک قصه پرفروش بسازد. دوم اینکه فیلم را وطنپرستانه ساختهاند و سوم اینکه واقعا یک کارگردان پرورش دادهاند و از محصول خود استفاده کردهاند. اینها نکاتی است که این فیلم را مهم میکند. ایراد بزرگ آنجاست که بیشترین بار و هزینه تبلیغی و بودجه را روی بیگ پروداکشنهایی میگذارند که اتفاقا ما آنها را نمیپسندیم.
صدیق بیان کرد: دقیقا اگر آن بودجهها در این فیلم خرج میشد، به نظرم حد فیلم خیلی بالاتر هم میرفت.
موحد درباره هزینه خرید کتاب «باغ کیانوش» و ساخت این فیلم توضیح داد: ما رمان «باغ کیانوش» را سال ۹۶ خریدیم یعنی در همان سالهای اول تاسیس باشگاه فیلم سوره ما رمان های خوب را میخواندیم و از صاحبان آثار یا ناشران آنها را میخریدیم. همان سال هم کتاب باغ کیانوش را حدود ۹_ ۱۰ تومان خریدیم. ما از این دست کتابها هنوز هم در باشگاه فیلم سوره موجود داریم. ما آقای عزتی پاک را در جریان نگارش فیلمنامه قرار دادیم و ایشان هم این درک را داشتند که کتاب و سینما دو دنیای متفاوت هستند و کار را به ما واگذار کردند. من باید از حوزه هنری و کانون تشکر ویژه ای کنم زیرا از کارگردان و تهیهکننده جوانی حمایت کردند. شاید برخی از مشکلات و نقدهای فیلم بیشتر از کمتجربگی ما نشات میگرفت تا مشکل نداشتن پول یعنی مساله اول ما در این پروژه مالی نبود. هزینه این پروژه ۲۸ میلیارد شد و نزدیک به ۱۰۰ جلسه فیلمبرداری داشتیم. ۹۰ درصد فیلمبرداری ما خارجی بود و در یک روستا در همدان فیلمبرداری شد.
رضا کشاورز درباره کم کردن زمان فیلم گفت: ما از نسخه جشنواره فیلم فجر تا الان ۶_۷ دقیقه از فیلم را کم کردیم. پازل این داستان طوری چیده شده بود که هرجا را دست بزنید قصه ناقص میشود. سیاوش کردجان هم تمام تلاشش را برای کم کردن فیلم کرد اما به عقیده ما اکنون مناسب است. ما چند اکران در اصفهان داشتیم و یکسری اکران برای بچههای تهران داشته ایم نقطه مشترکی که این اکران ها داشتند این بود که من میشنیدم بچهها در موقعیتهای مختلف احساسات خودشان را به شدت بروز میدادند. گاهی بچهها به قدری دست میزدند که قصه را از دست میدادند. من از جشنواره تا کنون یکسری برخوردهای عجیب دیده ام و میگویم که فیلمسازان کودک و نوجوان بسیار محجوب هستند و بسیاری از مدیران درباره تنوع ژانر صحبت میکنند که چه کارهایی برای ژانرهای مختلف انجام دادند که هیچکدام درست نیست. من قطعا بازهم فیلم کودک و نوجوان میسازم زیرا در اکرانها ثمره کارم را دیدم و جایزهام را از کودکان و نوجوانان گرفتم. در پایان این را هم بگویم که ما ۱۰۰ روز در دی ماه فیلمبرداری کردیم و واقعا شرایط سختی برای بچهها و باریگران کودک فیلم بود.
رضا صدیق درباره نقش کانون گفت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان متصدی کودکان و نوجوانان از اواسط و اواخر دهه ۷۰ تاکنون دیگر ازبین رفته است. ما دهه شصتیها با کانون بزرگ شدیم و اکنون دیگر کانون نموی برای پرورش کودکان و نوجوانان ندارد و اینکه به تازگی در ساخت برخی فیلمها مشارکت میکند بسیار خوب است اما وظیفه کانون بسیار فراتر از این حرفهاست. کانون نتوانسته است کودک و نوجوان نسل امروز را بشناسد و برایشان تولیدات خوب داشته باشد. «باغ کیانوش» قدم مثبتی است برای کانون اما کافی نیست.
قادری تصریح کرد: سال ۱۴۰۱ بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر به نام «در آغوش درخت» نیز محصول سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری بود اما این مساله نافی ضعف و کمبودهای کانون نیست. در پایان میخواهم از تجربه امروز خودم بگویم؛ امروز برای دیدن فیلمی به یکی از سینماهای خوب شهر رفتم و براساس بلیتی که خریده بودم ۸ صندلی فروش رفته بود و من نهمین نفر بودم. وقتی به سالن رسیدم متصدی سینما گفت که فقط شما یک نفر هستید و ما نمیتوانیم فیلم را اکران کنیم. او به من گفت که تهیه کننده دیگر بلیتها را خریده تا فروش فیلم بالا ببرد. جا دارد که روزی درباره پرفروش کردن فیلمها نیز در برنامه «هفت» صحبت شود.
افخمی در این باره گفت: مساله پرفروش جلوه دادن سالن ها ازجمله موضوعاتی است که باید به شیوه پلیسی به آن پرداخته شود و ما این موضوع را در یک پرونده ویژه بررسی خواهیم کرد.
در ادامه میز پرونده ویژه «بازیگری» با حضور پژمان بازغی و کیومرث مرادی برگزار شد.
پژمان بازغی در ابتدا درباره انجمن صنفی بازیگران گفت: انجمن صنفی بازیگران توسط اعضای خود هیات مدیره را انتخاب میکند. حوزه فعالیت انجمن در حوزه جغرافیایی تهران است. وظایف انجمن تامین امنیت شغلی اعضا و کوشش در راستای استیفای حقوق آنها است و شرایط عضویت در این انجمن تابعیت ایران و داشتن ۱۸ سال تمام است. ما سعی داریم یک منشور بازیگر تهیه کنیم که اهالی سینما موظف به انجام آن باشند.
وی درباره وضعیت آموزش بازیگری گفت: اکنون وضعیت آموزشی ما غلط است و وزارت آموزش و پرورش باید در حوزه سینما فعالیت بیشتری کند. ما اکنون هنرستان های بسیار کمی داریم و بچهها نمیدانند که ورود و کار کردن در این عرصه چقدر سخت است. گاهی افراد و خانوادهها در دانشگاه کلی کار و هزینه میکنند اما هیچ خروجی برایشان ندارد و این مساله باعث سرخوردگی آنها میشود زیرا تولیدات ما کم است. درواقع سینما یک بخشی از تولیدات نمایشی است و صداوسیما یکی از بزرگترین پلتفرم های نمایشی ماست اما صداوسیما اکنون چقدر ستاره تولید میکند؟ خیلی از دوستان سینمایی ما ازجمله خود من از تلویزیون کارشان را آغاز کردند و اکنون ستاره هستند. تلویزیون باید فضای بازتری در تولیداتش ایجاد کند. به طور مثال در دهه ۶۰ سریال های مقبولی ساخته میشد و در آن سالها نیز ما شاهد معرفی بازیگران بزرگی بودیم. هوتن شکیبا، نوید محمدزاده، رامبد جوان و… همه هدیههای تلویزیون به سینما هستند و این فاصله و قهری که میان تلویزیون و سینما ایجاد شده باید رفع شود.
کیومرث مرادی عنوان کرد: چالش اصلی که ما اکنون داریم، بسیار گسترده تر است و تفاسیری که تهیه کننده در سینما دارد و نوع نگاهش به بازیگر جنس دیگری است. بدون شک اقتصاد یکی از مهم ترین چیزها در سینما است و هرمجموعه ای در سینما دوست دارد که فیلمش بفروشد. اکنون نمی شود دهه های مختلف را باهم مقایسه کرد زیرا امروزه با حضور پلتفرمها ساختار تولیدات بسیار تغییر کرده است و در سالهای گذشته ما تجربه نداریم که تلویزیون پروژه های بزرگی مانند کوچک جنگلی را بسازد و به همین دلیل بازیگرانی از تلویزیون به سینما معرفی نمیشوند. بخشی از این بازیگران شناخته شده دیگر برای مخاطب جذاب نیستند زیرا مخاطب میبیند که این افراد مدام روی بیلبوردها تکرار میشوند و گویا فقط لباس و بک گراند آنها تغییر میکند.
بازغی در این راستا گفت: ضعف قصه پلتفرم ها را به سمتی می برد که صرفا یک ویترینی برای خودشان میسازند. مثلا اکنون خشونت در سریالهای نمایش خانگی بالا رفته است و فکر میکنند که اگر زد و خورد را بلا ببرند ضعف قصه را میپوشاند.
مرادی بیان کرد: بازیگر شدن قبلا پروسه بسیار طولانی داشت. این فعالیت یک شغل است و نیاز به علم و تجربه و زمان طولانی دارد. من باور دارم که این علم و حرفه باید از دانش و محیط دانشگاه و آموزشگاه آغاز شود. بسیاری از افراد به اشکال مخالف وارد سینما شدند اما مدت زمان کوتاهی در این عرصه حضور داشتند و ماندگار نشدند. بازیگری رشته سختکوشی است و ما امروزه دیگر نیاز به بازیگر زیبا نداریم بلکه نیاز به بازیگر سختکوش داریم. گاهی ممکن است یک بازیگر در ۴۵ سالگی شناخته شود مانند بهزاد خلج که از تلویزیون تا دریافت سیمرغ رفت و همچنین پانتهآ پناهیها که سالها در تئاتر و پشت صحنه سینما زحمت کشید. در رشته بازیگری هیچوقت فرمولی وجود ندارد و افراد پاسخ تلاش، دانش و سختکوشی خودشان را میگیرند.
بازغی درباره لزوم نظارت بر آموزشگاهها گفت: نظارتی باید روی آموزشگاههای خصوصی بازیگری وجود داشته باشد که چه کسانی با چه سطحی از دانش در آنجا تدریس میکنند. خیلی از افراد هنرمندان خوبی هستند اما معلمان خوبی نیستند. گاهی هزینههای بالایی هم دریافت میکنند که برای خانوادهها سرسامآور است. به همین دلیل میگویم آموزش باید از هنرستان شروع شود که تازه تمایل در بچهها شکل میگیرد.
این بازیگر عنوان کرد: ما در انجمن طرحی را ریختیم به نام کانون فارغ التحصیلان و قرار است بانک اطلاعاتی داشته باشیم و این اطلاعات را به دستیاران کارگردان و تولید بدهیم تا این ارتباطات میان آنها شکل بگیرد. آقای مرادی من یک سوالی از شما داشتم؛ در چند درصد از کارهایی که انجام دادید معیار و ملاک شما برای انتخاب بازیگر سابقه است؟ گاهی برخی میگویند چرا ما نیستیم و باید پول بدهیم تا وارد سینما شویم؟ شما چقدر با این مساله مواجه بوده اید؟
مرادی گفت: در پروژههایی که من بودم تهیه کنندگان موثر و کارگردانان خلاق بوده اند و ارتباط من با همه آنها بسیار فعال و خوب بوده است. ما زمان زیادی برای بازیگران اختصاص میدهیم و هرگز قصد و شان آنها این نبوده که از بازیگر پولی دریافت کنند. من معلم بودهام و آرزوی معلم دیدن موفقیت شاگردانش است. یکی از آرزوهای من ایجاد موقعیتهای مختلف برای ایفای نقشهای مختلف برای دوستانم است.
افخمی گفت: پول در فوتبال فسادهای زیادی ایجاد کرده است آیا این اتفاق در سینما هم رقم خورده؟
بازغی تصریح کرد: متاسفانه شروع این فساد در سینما اتفاق افتاده است. وقتی بخش خصوصی وارد ماجرا تولید میشود باید برگشت سرمایه هم داشته باشد. سرمایهگذاریهای غیره و حضور برخی موسسات در سینما اینگونه شده است که هرکسی پول بیشتری داشته باشد زودتر به جلوی صف میرسد. این برای حرفه ما خوب نیست که بگویند کسی نقشی فروخته یا کسی نقشی خریده است. یا برخی دستیاران کارگردان برای معرفی بازیگر پورسانت دریافت کنند.
بازغی درباره دخترش نفس بازغی گفت: نفس به هنرستان سوره می رود و درس کارگردانی میخواند و فیلم و تئاتر زیاد می بیند. من همواره به او توصیه میکنم که زیاد بخواند، ببیند و تجربه کند. دانشگاه قرار نیست افراد را بازیگر کند بلکه فضایی را برایشان فراهم میکند تا بیشتر یاد بگیرند و تجربه کنند. از طرفی بازیگر باید به سلامت فکر و ذهنش نیز اهمیت بدهد زیرا نمیتواند سر صحنه خسته باشد و چُرت بزند.
همچنین میز سینمای جهان با حضور آرش خوشخو و امیر قادری با نقد فیلم «Joker 2» برگزار شد.
امیر قادری در ابتدای این بخش عنوان کرد: به عقیده من ما پس از مدتها فیلمی داریم که میتوانیم با شوق درباره آن بحث کنیم. «جوکر ۲» فیلمی است که به شدت درباره آن بد گفتند و تماشاگران با عصبانیت از سالن سینما خارج می شدند. من نیمه اول فیلم را که تماشا کردم عاشق آن شدم زیرا همه چیز آن خوب بود اما نیمه دوم «جوکر» بر ضد نیمه اول عمل میکند. جوکر مانند خیلی از پدیدههای ابرقهرمانی فرصت خوبی است برای شناخت هنر و اجتماع قرن بیستم است. بتمن همیشه نماد ارزشهای رسمی جامعه بوده و جوکر دقیقا نقطه مقابل بتمن بوده است. نولان به عنوان یک کاپیتالیست محافظ کار واقعی در فیلم «شوالیه تاریکی» تصویری از جوکر ارائه میکند که ما شبیه آن را در گروه های تروریستی می بینیم. نولان در این فیلم می پرسد که اگر دشمنت کسی باشد که برایش آبرو، پول و خانواده مهم نباشد تو چه ابزاری برای کنترل آن داری؟
وی افزود: «جوکر» اول تاد فیلیپس فیلم بیانگری شد به همین دلیل هم محبوبیت بیشتری پیدا کرد. از این نکته می توان متوجه شد که در دنیا فیلم هایی که حتی به غلط دست روی فاصله طبقاتی می گذارند، محبوب می شوند. در قسمت دوم «جوکر» کارگردان می خواست که آن آشوب قسمت اول را خنثی کند.
افخمی عنوان کرد: فکر می کنم بررسی «جوکر ۲» بدون اشاره به نقش لیدی گاگا و واکین فینیکس درست نباشد.
خوشخو تصریح کرد: در فیلم های دیگر جوکر ناگهان وارد داستان می شود و ما هیچ پیشزمینه ای از زندگی او نداریم اما تاد فیلیپس در «جوکر ۱» تاریخچه ای برای او می سازد و او را به یک پدیده اجتماعی تبدیل می کند. ما در سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۶ تظاهرات زیادی در کشورهای مختلف داشتیم که به دلیل تبعیضهای اجتماعی اتفاق افتاد. «جوکر» خواسته و ناخواسته در همان دوره زمانی ساخته شد و وجه اجتماعی فاحش «جوکر ۱» در قسمت دوم بسیار کمرنگ شده است. خیلی از نقدها درباره «جوکر ۲» این است که وجوه اجتماعی ندارد درحالی که به عقیده من وجوه اجتماعی پررنگ تری دارد اما پنهان است.
امیر قادری درباره دلایل عدم استقبال مخاطبان از «جوکر ۲» بیان کرد: تاد فیلیپس می خواست در قسمت دوم جوکر را یک آدم شکست خورده کامل نشان دهد. نکته دیگر اینکه این کارگردان یک فیلم جنایی را با موزیکال ترکیب کرد که یک تصمیم عجیب بود اما به نظرم به نتیجه هم رسیده است. «جوکر» اول فیلم روانتری نسبت به قسمت دوم بود و اینکه ناگهان ابرقهرمان مخاطب را از او می گیرند برای من هم عجیب است و از این منظر فیلم را کمی سفارشی می بینم. این اتفاقات منجر به عصبانیت مخاطبان شد. باتوجه به اینکه نتیجه این «جوکر ۲» سرخورده کردن مخاطب است من معتقدم که جوکر آگاهانه شورشی را که در قسمت اول وجود داشت، سرکوب می کند.
خوشخو در پایان عنوان کرد: این فیلم به مرور زمان مخاطب خود را پیدا می کند مانند فیلم «باشگاه مشت زنی» و حتی «پدرخوانده».
این قسمت از برنامه «هفت» به آتیلا پسیانی بازیگر فقید سینما و تئاتر تقدیم شد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است