چالش‌های تصویرگری در آثار کودک‌و‌نوجوان؛ جیب‌ خالی،تیراژ پایین،ممیزی و… | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۸ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۵۲
گفت‌وگوی «صبا» با نویسندگان و تصویرگران کتاب‌های کودک‌ونوجوان

چالش‌های تصویرگری در آثار کودک‌و‌نوجوان؛ جیب‌ خالی،تیراژ پایین،ممیزی و…

نویسندگان و تصویرگران پرسابقه ادبیات کودک‌ونوجوان در این گزارش از دلایل افت کیفیت تصویرگری در کتاب‌های کودک‌ونوجوان از جمله مشکلات اقتصادی حوزه نشر می‌گویند.

 

 

آزاده صالحی/روزنامه صبا؛ تصویر و متن از دیر باز تا امروز نه ‌تنها مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر در کتاب‌های کودک‌ونوجوان قلمداد می‌شده‌اند که برخی از کارشناسان و نظریه‌پردازان، گنجاندن تصویر در لابه‌لای متون ادبی را ابزاری برای انتقال بهتر مفاهیم مورد نظر نویسنده به کودکان عنوان کرده‌اند. با این‌ حال در سال‌های اخیر، به باور اهالی فرهنگ، تصویرگری در کتاب‌های کودک‌ونوجوان رو به افت و افول گذاشته است. تنگناهای اقتصادی و وجود حلقه‌های مفقوده درحوزه نشر از مهم‌ترین عواملی است که ناشر را نسبت به انتشار کتاب‌هایی با تصاویر رنگی بی‌رغبت و دلسرد کرده است. در این گزارش به بررسی بیشتر دلایل این مسئله می‌پردازیم.

محمود برآبادی: جایگاه تصویرگری در کتاب‌های کودک کمرنگ شده است

محمود برآبادی نویسنده پرسابقه ادبیات کودک‌ونوجوان درباره این که چرا در سال‌های اخیر جایگاه تصویرگری در کتاب‌های کودک ونوجوان کمرنگ شده است گفت: یک علت این مسئله به رکود اقتصادی در شرایط فعلی بر می‌گردد که دامن‌گیر حوزه چاپ نیز شده است. هزینه چاپ هم از منظر خدمات و هم مواد اولیه افزایش یافته و در نتیجه، قیمت تمام ‌شده یک کتاب رنگی افزایش یافته است. بنابراین ناشران سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است به انتشار کتاب‌های ترجمه بپردازند یا اگر هم بخواهند کتاب تالیفی منتشر کنند، تصویر نداشته باشد.

از سوی دیگر، ناشران برای آن ‌که هزینه کمتری بپردازند طبعا به سراغ آن دسته از تصویرگران شاخص که آثارشان در بینال‌ها و جشنواره‌های بین‌المللی در معرض دید قرار گرفته و دستمزد بیشتری بابت تصویرگری یک کتاب طلب می‌کنند نمی‌روند، بلکه تصویرگران عمدتا جوان و تازه‌ کار را انتخاب می‌کنند که توقع چندانی نسبت به دستمزد نداشته باشند. البته در این ‌که انتخاب تصویرگران جوان می‌تواند هنرمندان تازه‌ای را وارد حوزه کتاب‌های کودک ونوجوان کند به خودی خود خوب است، اما تجربه نشان داده است که سپردن تصویرگری کتاب‌ها به  جوانانی که تازه در ابتدای این مسیر قرار دارند، به افت کیفیت کتاب‌ها انجامیده است. کما این که در این سال‌ها شاهد رواج کتاب‌هایی درزمره ادبیات کودک ونوجوان بوده‌ایم که با یک نگاه می‌توان دریافت، ناشر صرفا برای آن که فعالیتی درحوزه نشر انجام داده باشد، با نازل‌ترین شکل از منظر محتوا و تصویر آن را منتشر کرده است. واقعیت این است کتاب‌هایی از این دست نه‌ تنها برای مخاطب کودک‌ونوجوان سودمند نبوده که حکم آثار یک بار مصرف را دارند. چه ‌بسا گاه کودک حتی رغبتی به ورق زدن و یک دور خواندن این کتاب‌ها هم نشان نمی‌دهند. از این رو، جایگاه تصویرگری در کتاب‌های کودک و نوجوان از اهمیت زیادی برخوردار است ولی متاسفانه شرایط اقتصادی در سال‌های اخیر باعث شده تا برخی از ناشران این مسئله را سرسری بپندارند و به تولید کتاب‌هایی بپردازند که چندان که اشاره کردم، دستاورد و برآیندی به نفع ارتقاء معلومات این گروه از مخاطبان نداشته باشد.

برآبادی با اشاره به این‌که شرایط حوزه نشر درسال‌های اخیر به جایی رسیده است که امروز هزینه چاپ به ناشر برنمی‌گردد اضافه کرد: مهمترین مسئله‌ای که صنعت نشر را تحت‌الشعاع قرارداده، تیراژ پایین کتاب است که برروی قیمت کتاب‌ها تاثیر زیادی گذاشته است. به ‌عنوان مثال، اگر ناشر به انتشار ۱۰ هزار جلد از یک کتاب بپردازد، هزینه‌های چاپ روی آن مقدار شمارگان کتاب سرشکن می‌شود؛ ولی اگر ۱۰۰۰جلد از یک کتاب چاپ کند هزینه بیشتری را به ناشر تحمیل می‌کند و به همان نسبت قیمت کتاب بالاتر می‌رود. آنچه مسلم است این که یکی از دلایل پایین بودن تیراژ کتاب‌ها رکود اقتصادی است. در سال‌های اخیر، تنگناهای اقتصادی مزیدی بر علت شده تا خانواده‌ها نتوانند به آن شکلی که باید برای فرزندان خود کتاب بخرند. در حالی ‌که در سال‌های نه چندان دور، با ۱۰۰هزارتومان می‌شد چند کتاب برای بچه‌ها تهیه کرد ولی امروز با همین رقم، خانواده‌ها قادر به خرید یک کتاب برای فرزند خود هستند. چون پروسه آماده‌سازی یک کتاب رنگی با کاغذ گلاسه تقریبا نزدیک به ۱۰۰ هزارتومان برای ناشر تمام می‌شود و طبعا این قیمت، راه را برای خرید کتاب‌های بیشتر از سوی خانواده‌ها می‌بندد. درست است که یک کتاب ممکن است چندین بار از سوی کودکان ونوجوانان مورد مطالعه قرار بگیرد اما این گروه سنی به دلیل داشتن روحیه تنوع‌ طلبی تمایل دارند کتاب‌های بیشتری در اختیار داشته باشند. بنابراین طبیعی است که در بحران‌های اقتصادی، اولین چیزی که از سبد خانوار کنار گذاشته می‌شود کالاهای فرهنگی مثل کتاب است.

عضو انجمن نویسندگان کودک‌ونوجوان در پاسخ به این سوال که تا پیش از افزایش مشکلات حوزه نشر در سال‌های اخیر، تصویرگری کتاب‌ها عاملی برای ترغیب کودکان‌ونوجوانان نسبت به خواندن کتاب بود ولی حالا با توجه به شرایط فعلی، نبود تصویر در کتاب‌ها به دوری بیشتر کودکان از کتاب منجر شده است اظهار داشت: تا زمانی که اقتصاد حوزه نشر بهبود نیابد نمی‌توان انتظار داشت که سرانه مطالعه کودکان‌ونوجوانان ارتقاء یابد. مسئله دیگر، فضاهای مجازی و در اختیار گرفتن موبایل و تبلت از سوی کودکان است، این امر موجب شده تا امروز بچه‌ها با تصویرهای به ‌روزتر و زنده‌تری آشنا شده و حتی در قالب مدیاهای جدید، داستان‌ها و نقاشی‌ها را مشاهده کنند. تمام این مسائل باعث شده تا گرایش بچه‌ها نسبت به مطالعه کاهش یابد و اگر هم می‌خواهند کتابی بخوانند انتظارشان از آن اثر بالا برود. اگر چه در دهه ۸۰  کتاب‌هایی با تصاویر کارتونی ساده منتشر می‌شد که از فروش و اقبال بالایی نزد طیف کودک ونوجوان برخوردار بود و در مجموع، بچه‌ها چندان در بند این مسئله نبودند که تصاویر کتاب حتما از کیفیت و زیبایی زیادی برخوردار باشد. اما امروز شناخت زیبایی‌شناسانه کودکان‌ونوجوانان از تصویر، سلیقه آنها را نسبت به این حیطه متفاوت کرده است.

محمد دهریزی: متن بدون تصویر تقریباً بی‌‌معنا است

محمد دهریزی، دیگر شاعر و نویسنده کودک نیز در این‌ باره گفت: به ‌نظرم برای بررسی دقیق این موضوع باید سه مقوله «ضرورت تصویر» در کتاب کودک، «اهمیت و نقش تصویر»  در کتاب کودک و «جایگاه تصویرگر» را از هم تفکیک کنیم. شخصا به‌ عنوان نویسنده کودک و یک خواننده فعال کتاب‌های کودکان در مقوله اول؛ یعنی  ضرورت تصویر برای کتاب‌های کودکان نه‌ تنها افتی نمی‌بینم؛ بلکه اتفاقا در این زمینه رشد هم داشته‌ایم. امکان ندارد ناشری- حتی ناشران بازاری و بزرگسال-  پیدا شود که برای کودکان کتابی بدون تصویر منتشر کند.  اما آفتی که شما از آن نام می‌برید و دغدغه آن را دارید مربوط به آن دو مقوله دیگر است. در مقوله دوم یعنی نقش تصویر در کتاب‌های کودکان، من هم معتقدم هنوز حتی جامعه تخصصی به نقش و اهمیت تصویر در کتاب کودک‌ پی نبرده و تصویر را نسبت به متن در درجه دوم اهمیت  قرار می‌دهد.  حتی گاهی تصویر را نوعی تزیین برای متن می‌داند، در حالی‌ که این ‌طور نیست. در کتاب «بازی متن و تصویر» نوشته ماریا نیکولایوا و کارل اسکات آمده است: «متن و تصویر به ‌عنوان دو عامل ارتباطی در تعامل با همدیگر داستان را بیان می کنند» در این جمله؛ برای نویسنده و تصویرگر نقشی برابر قائل شده است، به این معنی که نویسنده و تصویر با هم داستان را پیش می‌برند و بیان می‌کنند. نکته مهم دیگر اینکه تصویرگر هم به مانند نویسنده عناصری را به وسیله تصویر پیش می‌گیرد که اولاً عناصر مشترک در نویسندگی هستند و ثانیاً به همان اندازه مهمند. تصویرگر وقتی متن را دست می‌گیرد و آن را می‌خواند، به ‌طور طبیعی به عناصری مثل رابطه، زمینه، زاویه دید، شخصیت‌پردازی، زمان، حرکت و حتی بینامتنیت، توجه می‌کند. به ‌همین دلیل است که غالباً در تصویرگری‌های موفق خوانش و گفتمان،  یک متن پس از تصویرگری دگرگون می‌شود. اینجاست که در می‌یابیم چرا آثاری که برای کودکان خلق می‌شود و خالق واحد دارند (نویسنده و تصویرگر آنها یک نفر است) مثل کتاب‌های دکتر زیوس، سیلوراستاین و… عملاً آثار موفق‌تری هستند.

این نویسنده یادآور شد: فقط بحث تصویرگری نیست که متن را ارتقاء می‌دهد، بلکه مسئله « پرامتن‌ها» مثل آستر استقبال و آستر بدرقه نیز توسط تصویرگر و متناسب با فضای داستان طراحی و تصویرگری می‌شوند و همین دو عنصر به ظاهر ساده نقش مهمی در کتاب بازی می‌کنند. هرآنچه گفتم مربوط به کتاب‌های مصور بود، در حالی که  نقش و اهمیت تصویرگر در کتاب‌های تصویری به مراتب مهمتر و حتی گاهی بیشتر از نویسنده است. در مقوله سوم؛ یعنی جایگاه نویسنده، نیز این این جور کج فهمی‌ها دیده می‌شود. به وضوح می‌بینیم که در کتاب‌های کودک حتی در کتاب‌های تصویری جایگاه نویسنده را بالاتر از تصویرگر می‌بینند، در حالی که این درست نیست. کتاب تصویری محصول مشترکی است که نویسنده و تصویرگر هر دو آن را تولید کرده‌اند. حتی شخصاً معتقدم در  ارجاعات کتاب‌های علمی و مقاله‌های پژوهشی باید علاوه بر نام نویسنده، نام تصویرگر نیز ذکر شود.

او در پاسخ به این سوال که چه راه ‌کاری برای این ‌که به مقوله تصویرگری در کتاب‌های کودکان توجه بیشتری شود ارائه می‌دهید اظهار کرد: اینکه چه باید کرد تا نسبت به نقش و اهمیت تصویرگری در کتاب‌های کودکان و جایگاه  تصویرگر نگرش‌ها تغییر کند، نیازمند زمان است. چرا که این مسئله‌ای فرهنگی است. سال‌ها طول کشیده تا ادبیات کودک جایگاه خودش را پیدا کرده و اکنون کمتر کسی می‌تواند این جایگاه را نادیده بگیرد. حتی ادبیات کودک توانسته در سطوح تکمیلی دانشگاه‌ها هم برای خودش عرض ‌اندام کند و در مقاله‌های علمی پژوهشی، رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها نیز سهمی را به خود اختصاص دهد. من اهمیت دادن به  نقش تصویر و جایگاه تصویرگر را در جامعه‌ فعلی، کافی نمی‌دانم؛ اما  روند را مثبت می‌بینم.

محمد دهریزی ادامه داد: در این بین، یک نکته جانبی اما خیلی مهم هم وجود دارد و آن سبک و سیاق نویسندگان ماست. اول این که ما نویسندگان کودک باید به نقش و جایگاه تصویر در کتاب توجه داشته باشیم. از همان ابتدای نگارش متن پرگویی را کنار بگذاریم و فضاهایی را برای تصویرگران خالی کنیم. اگر واقعاً چنین روندی شکل بگیرد دیگر هیچ کتاب کودکی بدون تصویر قابل ‌چاپ نیست؛ چون بی‌معناست. یکی از تفاوت‌های جدی آثار تالیفی و ترجمه‌ای همین جاست. نویسندگان غربی واقعاً بخشی از درک و دریافت متن را به تصویر موکول می‌کنند و به همین دلیل است که وقتی این کتاب‌ها را تورق می‌کنیم و می‌خوانیم، بین متن و تصویر تفاوتی نمی‌بینیم. متن بدون تصویر تقریباً بی‌‌معنا است و تصویر هم بدون متن نارساست.

جمال اکرمی:  در دوره گسست نسل‌ها به سر می‌بریم

جمال اکرمی تصویرگر و پژوهشگر حوزه تصویرگری کتاب‌های کودک‌ونوجوان نیز معتقد است: پیشینه تصویرگری ما برگرفته از هنرنگارگری این هنر را غنی کرده است. بخصوص این که دهه‌های چهل و پنجاه اوج درخشش تصویرگری ما به شمار می‌روند. تصویرگران در این سال‌ها تلاش خود را کرده‌اند تا در عرصه‌های جهانی حضور یابند و آثار با کیفیت خود را به معرض نمایش بگذارند، هرچند موانع زیادی پیش روی خود دارند. از جمله این موانع می‌توان به ضعیف شدن بدنه صنعت نشر اشاره کرد و این‌ که از امکانات ناشر برای آن که تصویرگران را مورد حمایت قرار دهد کاسته شده است. در سال‌های گذشته، تصویرگران از بورسیه یا فرصت‌های نمایشگاهی و جشنواره‌ای برخوردار می‌شدند و حضور آنها در مجامع بین‌المللی باعث می‌شد تا دنیا را بشناسند و در مقابل، دنیا نیز به زوایای تصویرگری ما پی ببرد اما  فرصت‌هایی از این دست روز به روز کاهش یافته است.

این تصویرگر ادامه داد: بحث ممیزی در تصویرگری هم یکی دیگر از موانع جدی در این حوزه است و نهادهای دولتی برای آن که آثار تصویرگران را در عرصه‌های بین‌المللی به نمایش بگذارند نسبت به آثار نگاهی سلیقه‌ای اعمال کرده‌اند و این نوع نگاه باعث شده تا حمایت و توجه‌شان شامل حال عده‌ای از تصویرگران شود. در نتجیه تصویرگران ماهر و با تجربه از این دایره بیرون مانده و تصویرگرانی که تجربه کمتری داشته‌اند روانه بینال‌ها و جشنواره‌های خارجی شده‌اند. بحث دیگر عدم نقد تصویرگری است که در سال‌های اخیر جای خالی آن به شدت احساس می‌شود. در سال‌های گذشته ما نشریاتی مثل  «کتاب ماه» داشتیم و هر هفته تصویرگران و نویسندگان دور هم جمع شده و با هم گفت‌وگو و تبادل‌ نظر می‌کردند، در واقع نقد آثار باعث می‌شد تا تصویرگران جوان و پیشکسوت با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشته باشند اما متاسفانه این جلسات ادامه نیافت. از این‌ها گذشته، در سال‌های اخیر، تصویرگری در کتاب‌های زرد و دیجیتال به شکل افراطی به این حوزه لطمه وارد کرده است. به‌ خصوص در زمینه کتاب‌های کمک ‌درسی و این مسئله  سبب شده تا عده‌ای از تصویرگران با ارائه آثار نازل و بی‌کیفیت راحت‌تر به در آمدزایی برسند. دیگر مسئله‌ای که لازم می‌دانم در این بحث به آن اشاره کنم، مهاجرت عده‌ای از تصویرگران پرسابقه است. متاسفانه در این سال‌ها تصویرگران به ‌واسطه مشکلاتی که به اجمال به برخی از آنها اشاره کردم قادر به تامین زندگی خود نبوده و تحریم‌ها هم آنها را از حضور در بورسیه‌ها و جشنواره‌های خارجی دور کرده است، از این رو، این گروه از هنرمندان به ناچار تن به مهاجرت داده‌اند.

این تصویرگر با اشاره به این که نهادهای مرتبط مانند انجمن تصویرگران نتوانسته‌اند در این سال‌ها مورد حمایت مادی و معنوی قرار بگیرند و پشتوانه‌ای برای هنرمندان این حیطه باشند گفت: به ‌عنوان مثال، هنوز نهادی مثل انجمن تصویرگران نتوانسته مسئله قرارداد پشت جلدی تصویرگران را حل ‌و ‌فصل کند. این در حالی است که در سراسر دنیا، تصویرگر با داشتن قرارداد پشت جلدی به فعالیت خود ادامه می‌دهد، به این معنی که هر بار که کتاب چاپ می‌شود، تصویرگر از منافع مادی آن اثر برخوردار است، در حالی ‌که در ایران چنین چیزی نیست و حق تصویرگر به ‌جز در همان چاپ اول، در چاپ‌های بعدی ادا نمی‌شود. نکته بعدی این است که ضعف صنعت چاپ، احتکار و گران شدن قیمت کاغذ شرایطی را فراهم کرده تا ناشر تمایلی به چاپ کتاب‌هایی با تصاویر رنگی نداشته باشد و به سمت چاپ کتاب‌هایی تک رنگ و دو رنگ برود. تقریبا هر کتابی که برای گروه سنی نوجوان منتشر می‌شود از تصویرگری دور شده و ناشر تمایلی به انتشار کتاب‌هایی از این دست ندارد، به ویژه کتاب‌های طنز برای نوجوانان. چرا باید فکرکنیم نوجوان آن‌قدر بزرگ شده و از دنیای کودکی فاصله گرفته است که دیگر به تصویر در کتاب نیازی ندارد. به نظرم می‌توان در این زمینه از طرح‌های خطی بهره گرفت که هزینه چندانی هم برای ناشر در بر نداشته باشد.

این هنرمند اضافه کرد: شتابردگی در انتخاب کتاب و تصویرگر هم از دیگر معضلات این حوزه به شمار می‌رود. ضمن این که همان طور که اشاره کردم، فراهم نبودن زمینه نقد و تبادل نظر باعث شده تا از تجارب هنرمندان پیشکسوت و هم چنین تعلقات فرهنگی‌مان جدا بمانیم و به قول زنده یاد پرویز کلانتری، امروز در این زمینه گسست نسل‌ها صورت گرفته است. در واقع به دلیل نبود نقد است که تصویرگران به جای آن که در کنار هم قرار بگیرند، خود را رقیب هم می‌دانند. اگر چه در این سالها، تصویرگران  با قدم‌های محکم و سرهای برافراشته در رویدادهای جهانی شرکت کرده و به واسطه آثارشان افتخار کسب کرده‌اند اما باید بپذیریم که پاره‌ای از محدودیت‌ها در این سالها باعث شده است تا جایگاه آنها در مجامع بین‌المللی کمرنگ شود.

این تصویرگر در پاسخ به این سوال که از گذشته تا امروز اختلاف ‌نظرهایی درباره این‌ که شاخه تصویرگری باید ذیل معاونت هنری وزارت فرهنگ‌ قرار بگیرد یا معاونت فرهنگی اذعان کرد: از نظر من این بحثی حاشیه‌ای است که برخی مدیران به طرح آن می‌پردازند تا از پاسخ به سوالات اساسی شانه خالی کنند. این ‌که تصویرگری تحت هرعنوانی قرار بگیرد مهم نیست، مهم این است که حق این هنر به آن شکلی که شایسته است به جا آورده شود که درعمل تا امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. وضعیت تصویرگری در دانشکده‌های هنر هم تعریف چندانی ندارد، به‌ طوری که وقتی وارد کلاس‌های تصویرگری می‌شویم، دانشجویان نشسته و به استاد گوش می‌دهند، بی آن‌ که در دست هیچ‌ کدام‌شان قلم مو و رنگ مشاهده کنیم. متاسفانه برخی از استادان تصور می‌کنند با بسنده کردن به تعاریف تئوری از دنیای گرافیک می‌توانند دنیای تصویرگری را پیش چشم دانشجو ترسیم کنند. در حالی که بخش اعظمی از هنر تصویرگری به فعالیت عملی مربوط می‌شود. از سویی دیگر، تصویرگری عمدتا زیر مجموعه نقاشی است نه گرافیک؛ رویکردی که در رده بندی دانشگاهی دیده می‌شود.آنچه مسلم است این که تصویرگری؛ هنر و حرفه‌ای است که ریشه در گذشته فرهنگی ما دارد و در جهان امروز و آینده نیز سهم به‌ سزایی را ایفا می‌کند. با این‌حال، تا زمانی که نگاه‌ها نسبت به جایگاه این هنر تغییر نکند و فرصت‌های حاشیه‌ای به فرصت‌های کلان تبدیل نشوند نمی‌توان به روشن ماندن چراغ حیطه امید داشت.

 

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها