علیرضا حسینمردی/صبا؛ ادرین برودی یکی از ماهرترین بازیگران هالیوود بوده و توانسته است در شخصیتهایی کاملا متفاوت ظاهر شود. او گاها بازیهای عمیقی را از خود ارائه کرده و او را بهخاطر نقشهای کاراکترهای عاطفی میشناسند. برودی علاوه بر نقشآفرینی در کارهای جمعوجور، در بلاکباسترها نیز حضور داشته است. برودی اخیرا در فیلم «بروتالیست» نیز به ایفای نقش پرداخته و جزو شانسهای اصلی اسکار ۲۰۲۵ بهشمار میرود.
در ادامه به ۱۰ فیلم برتر ادرین برودی از منظر رسانههای هالیوودی خواهیم پرداخت. این بازیگر برای بازی در فیلم «پیانیست» the pianist برنده اسکار شد. اغلب کارهایی که برودی نقش یک یهودی را بازی میکند، مورد ستایش منتقدان قرار میگیرد.
کارگردان: بری لوینسون
فیلم «ارتفاعات آزادی» قصه نوجوانانه را در دهه پنجاه شهر بالتیمور بازگو میکند؛ قصه فیلم درباره دو برادری است که باید با چالشهای یهودیان در این شهر دستوپنجه نرم کنند. برودی نقش ون کورتزمن، برادر بزرگتری را بازی میکند که دلباخته یک دختر غیریهودی میشود. اما خانواده کورزمن، داشتن رابطه پسرشان با یک غیریهودی را ممنوع میکنند. نقش برادر کوچکتر را بن فاستر بازی کرده و او نیز با چنین چالشی روبرو میشود؛ بن عاشق یک دختر سیاهپوست میشود و مورد شماتت خانواده قرار میگیرد.
این اثر یکی از کارهای شبه زندگینامه کارگردان بوده و عنوان چهارم در مجموعه فیلمهای بالتیموری او است. اگرچه این فیلم به سراغ مسائل ملتهب نژادی میرود، اما روایت را از نگاه کمدی بازگو میکند. با اینکه این اثر، بهترین عنوان در مجموعه فیلمهای بالتیموری بی لوینسون نیست، اما رسانههای هالیوودی معتقدند که ارزش دیدهشدن را دارد.
کارگردان: اسپایک لی
داستان این فیلم، در محله برانکس در تابستان ۱۹۷۷ میلادی رخ داده و درباره قتلهای زنجیرهای در این منطقه است. برودی در اینجا نقش یک راک استار را بازی میکند که سبک زندگی بیبندوبار او، شک اطرافیان و سکنه محله را بههمراه دارد.
هنگامی که کارگردان به بازیگران اجازه بداههپردازی داد، بهزعم هالیوود دو بعد خلوص و غیر قابل پیشبینی را به فیلم افزوده شد؛ بااینحال، این تصمیم چالشهای متعددی را در پشت صحنه ایجاد کرد. گویا برودی از لحاظ فیزیکی در این فیلم سختیهای فراوانی کشیده بود.
کارگردان: جان مِیبری
«جلیقه» یک فیلم جنایی روانکاوانه درباره نظامی بازنشسته جنگ آمریکا در خلیج فارس بوده که پس از اینکه به خانه میآید، از توهم رنج میبرد. پزشکان یک تیمارستان برای درمان او از راههای آزمایشی و غیرمتعارف استفاده میکنند و این نظامی را در لباس معروف روانیها، محبوس میکنند. این نظامی در طول درمان توهماتی از آینده را درباره زنی با بازی کایرا نایتلی میبیند. گویا این زن، کلید حل مشکلات روانی این نظامی را در دست دارد.
این فیلم سعی میکند تا المانهای آشنای آثاری نظیر «دیوانهای از قفس پرید» One Flew Over the Cuckoo’s Nest و «نردبان جیکوب» Jacob’s Ladder را در روایت خود ادغام کند؛ بااینکه حرف تازهای برای مخاطب ندارد، اما منتقدان کارگردانی و بازی برودی را ستایش کردهاند. برودی و نایتلی توانستهاند سوژه عجیب ارتباطات ذهنی را باورپذیرتر کنند.
کارگردان: تونی کی
برودی یکی از بهترین بازیهای عمر خود را «گسیختگی» ارائه کرده است؛ او نقش یک معلمِ موقت را ایفا کرده که از یک مدرسه به یک مدرسه دیگر میرود و هیچ تعلق خاطری به دانشآموزان و همکاران خود ندارد. تونی کی سابقه ساخت «تاریخ آمریکا ایکس» را در کارنامه دارد و در این جا نیز سیستم آموزشی ناکارآمد آمریکا را مورد نقد قرار داده و به چالشهای معلمان و دانشآموزان میپردازد.
اگرچه این معلم احساسات خود را بروز نمیدهد، اما او گذشتهای دردناک داشته و برودی بهخوبی توانسته است ظرافتهای این کاراکتر را نشان دهد. البته بازیگران صاحب نام دیگری نظیر جیمز کان، برایان کرنستون، لوسی لو و مارشا گی هاردن نیز در این اثر، خوش درخشیدهاند.
منتقدان نحوه مستندگونه و روایت پراکنده فیلم را همچنین ستایش کرده و میگویند یک حس واقعی به فیلم میدهد.
کارگردان: وس اندرسون
این فیلم داستان سه برادری که پیشتر با یکدیگر ارتباطی نداشتهاند را در هندوستان دنبال میکند. اوئن ویلسون، جیسون شوارتزمن و برودی نقش این سه برادر را بازی میکنند؛ برودی که خودش پدر شده، ستون احساسی فیلم است. وس اندرسون بهخوبی توانسته است تا رابطه این سه برادر را از کار دربیاورد و واقعی نشان دهد.
«دارجلینگ محدود» همان حالوهوای آشنای دیگر فیلمهای وس اندرسون را داشته و لحظات کمدی و طراحیصحنه خوش رنگولعاب این کارگردان را نیز در این فیلم میبینیم. بااینحال این فیلم، جزو محبوبترین آثار این کارگردان نیست و بهویژه در نیمه پایانی، روایت خیلی کند پیش میرود. اندروسون قصد داشت تا ادای دینی به آثار ستیجت ری کارگردان هندی نیز کرده باشد.
کارگردان: وودی آلن
برودی یکمرتبه دیگر در این فیلم با اوئن ویلسون همبازی شده و به پاریس دهه سوم در قرن بیستم بیستم میروند. ویلسون نقش یک نویسنده را بازی میکند و در این سفر با هنرمندان بزرگی نظیر ارنست همینگوی، زلدا فیتزجرالد، کول پورتر، پابلو پیکاسو و گرترود استاین ملاقات میکند.
برودی نقش سالوادور دالی نقاش سبک سورئال را بازی کرده و از شخصیت پرزرقوبرق این هنرمند را با بازی اغراقآمیز، بیادماندنی میکند. برودی در این نقش خوش درخشیده و یکی از نقاط عطف ملاقات با بزرگان هنری در این دهه است.
کارگردان: ترنس مالیک
ادرین برودی باری دیگر در یک فیلم درباره جنگ جهانی دوم ایفای نقش میکند؛ این اثر درباره تاثیرات مخرب روانی جنگ روی سربازان بوده و برودی نقش کوتاهی را در این فیلم بازی کرده است. شان پن، جورج کلونی وجان کیوساک دیگر ستارگان این اثر هستند.
«خط باریک سرخ» بهمانند دیگر کارهای مالیک، بیشتر به بعد فلسفی جنگ اهمیت میدهد تا اکشن. مالیک عمدا به جزئیات تاریخی اهمیت نمیدهد تا دست خود را برای پرداخت به مفاهیمی عمیقتر، باز گذاشته باشد. منتقدان معتقدند که این فیلم، چون به لحظات اکشن توجه خاصی نکرده است، تاریخ مصرف ندارد. این فیلم، قصه خود را با یک روایت سینمایی، معرفی نمیکند، بلکه با توسل به سمبلگرایی و صدای راوی، داستان خود را تعریف میکند.
کارگردان: پیتر جکسون
تصور برودی در چنین فیلمی شاید سخت باشد، اما او در اینجا نیز نقش یک نویسنده را بازی میکند که ناخواسته به یکی از قهرمانان اصلی تبدیل میشود. البته ستاره اصلی این فیلم، کینگ کونگ بوده و جنبه جلوههای ویژه، دیگر ستاره بزرگ است و در نهایت جوایز متعددی را در شاخههای برد.
پیتر جکسون بر موج موفقیت ساخت یکی از بهترین تجربههای سینمایی سوار شد و بهزعم مخاطبان، بهترین عنوان را در فرنچایز هیولاها ساخت. از سویی دیگر، بازی موشن کپچر اندی سرکیس در نقش کونگ نیز ستایشهای فراوانی را برای این بازیگر بههمراه داشت.
البته برخی میگویند که زمان فیلم، کمی طولانی بوده و قسمت میانی باید کوتاهتر میشد. بااینحال «کینگ کونگ» تا سالها رکورددار استفاده از جلوههای ویژه بود.
کارگردان: وس اندرسون
کارگردان صاحب سبک آمریکایی بالاخره با این فیلم توانست در اسکار خوش درخشیده و ثمره سبک خاص خود را بگیرد. رلف فاینس نقش مدیر یک هتل معروف در اواخر دهه سوم در قرن بیستم را بازی میکند. اندرسون فیلم خود را بهمثابه نقاشیهای دوران رنسانس طراحی کرده و قتلها، تهمتها و دیگر روایتهای جنایی را در فیلم خود بههممیتند.
برودی در فیلمی دیگر در بازه تاریخی جنگ جهانی دوم، نقش وارث یک خانواده متمول را بازی میکند که برای رسیدن به ارث، دست بر هر کاری میزند. منتقدان درباره بازی برودی میگویند: «کاراکتر برودی بههمان اندازهای که اغراقامیز است، شوخطبعی تلخی نیز دارد… بازی دقیق او، به قصه التهاب میبخشد و ضدقهرمانی، شایسته گوستاو اچ است.»
کارگردان: رومن پولانسکی
اکثر منتقدان و مخاطبان، «پیانیست» را بهترین نقشآفرینی برودی میدانند و این بازیگر برای این نقش، برنده اسکار بهترین بازیگری نیز شد. او باری دیگر، نقش یک یهودی را بازی میکند که از جنگ جهانی دوم، با مخفی شدن در ویرانهها شهر ورشو، جان سالم بهدرمیبرد. این فیلم بهجای بازی با احساسات، به چالشهای این پیانیست برای بقا در این شهر ویرانشده تمرکز کرده و به جزئیات محیطی این منطقه متکی میشود.
برودی بااینکه فردی در حالت عادی لاغر است، برای ایفای این نقش، وزن قابل توجهی را از دست داد؛ منتقدان تغییر فیزیکی و روانی برودی برای این نقش را مورد ستایش قرار دادند.
قدرت روایی این فیلم هنگامی خود را نشان میدهد که کاراکتر اشپیلمن پس از جدایی از خانواده، باید در شهری جنگزده و ملتهب، زنده بماند. کارگردان نیز به هیچ عنوان سعی در خودنمایی نداشته و فرصت کافی به بلوغ شخصیت اصلی را میدهد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است