مهدیه مالکی/صبا؛ اما سلام سینمای ایران به گیشه ۱۵۰۰ میلیاردی ترجمه دیگری هم دارد؛ درست است که از ابتدای امسال تا پایان آذرماه بیش از ۲۷ میلیون نفر به سینما رفتهاند اما منتقدان و کارشناسان معتقدند نباید در باد این فروش خوابید و عوامل مختلفی دست به دست هم داده که این اتفاق رقم بخورد که طبیعتا ادامهدار نیست. برخی هم هشدار میدهند که با ادامه موج ساخت فیلمهای کمدی دست سینما از فیلمهای جدی و عمیق و اثرگذار خالی خواهد شد. در ادامه گفت وگوی ما با محمدرضا مقدسیان منتقد و مدرس سینما را در این باره میخوانید.
منتقد و مدرس سینما: بهجای کمدیسازی، باید به دنبال تنوع در سینما باشیم
محمدرضا مقدسیان منتقد و مدرس سینما درباره آماری که نشان می دهند اقبال مردم به سینما نسبت به سال گذشته حدود ۳۰ درصد و گیشه حدود ۷۰ درصد رشد داشته است گفت: در بررسی این پدیده نباید به شکل خطی نگاه کرد، در واقع، افزایش آمار فروش و حضور مخاطبان نیازمند تحلیل عمیقتری است و باید مشخص شود که چه مولفههایی موجب این تغییر شده است. یکی از نکات کلیدی، ضرورت انجام پژوهشهای دقیق وعلمی است. این پژوهشها باید بر اساس گردآوری و تحلیل دادهها انجام شود تا نتایج معتبر و قابل استناد ارائه دهند، رشد اقبال به سینما باید در طول زمان و متناسب با تنوع محتوایی و گونه و ژانرهای مختلف سینما بررسی شود.
وی با بیان اینکه پس از کرونا، با افت شدید صنعت سینما و رشد پلتفرم ها مواجه شدیم و صنعت سینما تلاش کرد تا خود را ازاین وضعیت نجات دهد افزود: سینمای ایران نیز مانند سایر بخشها با چالشها و بحرانهای مختلفی مواجه شده است. افق دید مدیریتی، وسعت دید و تصمیمگیری حوزه سینما غالباً کوتاهمدت و محدود است و این باعث میشود که ایدهها و استراتژیها در سطحی ابتدایی و کوتاه مدت باقی بمانند. برای مثال، فیلم «فسیل» توانست به یک جریان بدل شود و به موفقیتهای قابل توجهی دست یابد. این موفقیت نتیجه استفاده از فرمولهای آشنا مانند کمدی های مبتنی بر نوستالژی پیش از انقلاب و دهه شصت، هنجارشکنیهای کلامی و شکستن تابوهاست. بعد از فسیل به دلایل محدودیتها واتفاقات اجتماع وتصمیمات اهالی سینما، سیاست ها به سمتی رفت که قشر محدودی از فیلمها ازجنس کمدی امکان تولید و اکران پیدا کردند و هم اکنون نیز فیلم های پرفروشی چون «زودپز» و «هفتادسی» و «صبحانه بازرافه ها» همگی کمدی هستند.
مقدسیان به خبرنگار سینما صبا توضیح داد: در گذشته رقابتی میان گروهی از بازیگران برای حضور در فیلم های کارگردانان مهمی همچون بهرام توکلی، اصغرفرهادی، مسعود کیمیایی و زنده یاد داریوش مهرجویی و بزرگان دیگر وجود داشت و همزمان گروهی از بازیگران نیز در فضای کمدی بازی می کردند مثل رضا عطاران وبهرام افشاری که حضورشان در فیلمها ضمانت فروش ایجاد می کرد و بسیاری از بازیگران نیز در طیف های مختلف ایفای نقش می کردند اما بعد از اینکه بسیاری از این فیلم ها به مرحله اکران نرسید یا توقیف شد یا علاقه ای برای ساخت چنین فیلم هایی وجود نداشت همه بازیگرانی که سرمایه اعتباری فیلم های جدی، تفکری و اندیشمند بودند همچون نوید محمدزاده و هادی حجازی فر و … به آخرین کارت های سینمای ایران برای جذب مخاطب به سینما تبدیل شدند.
وی گفت: چون مخاطب دوست دارد هادی حجازی فر و نویدمحمد زاده را در قالب جدیدی ببیند یا حتی بسیاری از کارگردان اندیشمند که آثار تفکری داشتند و کمدی کار نمیکردند همچون سروش صحت برای جذب مخاطب وارد فضای کمدی شدند که این تفاوت گرایش به خوبی در دو فیلم «صبحانه با زرافه ها» و «جهان با من برقص» نمایان است. گرچه در «جهان با من برقص» هم جنبههای کمدی وجود دارد ولی بار اصلی فیلم بر قسمت های جدی و تفکر برانگیز روابط بین انسان ها و جهان بینی آنها بود ولی در «صبحانه با زرافه ها» فضای کمدی قالب شده؛ این یعنی سروش صحت نیز برای جلب نظر مخاطب، خودش را به فضای کمدی نزدیک کرده واین برای کوتاه مدت گرچه موجب جذب مخاطب به سینماها می شود ولی در بلندمدت آسیبزاست چون این بازیگران و کارگردانان که روزی در فیلمهای مهم سینمای ایران ایفای نقش میکردند، اگر به فیلمهای کمدی محدود شوند میتواند به تنوع محتوایی بدنه سینما آسیب بزند.
این منتقد با بیان اینکه ما ازپس اندازها و استعدادهای ارزشمند سینما برای جذب مخاطب خرج میکنیم ولی این اندوخته تا زمانی محدود جوابگو خواهد بود تاکید کرد: روزی فرا خواهد رسید که این روش، تازگی خود را برای مخاطب از دست خواهد داد و دیگر حضور این افراد نیز موجب جذب مخاطب به سینما نخواهد شد. این اتفاق ترسناکی برای سینمای ایران است بنابراین باید مراقب باشیم که سینما به یک تجربه یکسان و تکراری برای مخاطب تبدیل نشود و تداوم در تنوع و خلاقیت در سینمای ایران حفظ شود.
وی با اشاره به اینکه باید به تدوین استراتژیهای بلندمدت و مطالعه دقیق محتوای ارائه شده بپردازیم گفت: باید استفاده از تواناییهای فکری و هنری سینماگران در اولویت قرار گیرد و بهجای کمدیسازی، باید به دنبال صنعت محتوا و تنوع در سینما باشیم. ما در واقع داریم منابع و توانمندیهایمان را برای جذب مخاطب موقتی خرج میکنیم و این تهدیدی برای آینده سینما است. صنعت سینما نباید به حیات کوتاهمدت فکر کند، بلکه باید به زادآوری و ایجاد ارزش افزوده برای خود بیندیشد. این نوع تفکر میتواند به تولید آثار عمیقتر و هدفمندتر کمک کند و به سینما اجازه دهد تا در درازمدت نیز مخاطب جذب کند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است