سمیه خاتونی/روزنامه صبا؛ فیلم تاریخی «گوهر سیراف» به کارگردانی محمد تربتیطرقبه و تهیهکنندگی میثم تربتی، روز گذشته جمعه ۷ دی ماه از شبکه دو سیما پخش شد. این اثر با داستانی جذاب و بهرهگیری از جلوههای ویژه پیشرفته، تاریخ و فرهنگ ایران را در قالبی سینمایی روایت میکند. این فیلم به داستان شهر بندری سیراف میپردازد که حدود هزار سال پیش بر اثر زلزلهای هفت روزه به زیر آب رفت. شخصیت اصلی فیلم، شهریار، برای رسیدن به معشوقهاش سفری پرماجرا را تا چین آغاز میکند. سهند جاهدی (در نقش اصلی) مینا نوروزی، تورج فرامرزی، علیرضا جلالیتبار، مرتضی زارع، مرتضی امینتبار، افشین سنگچاپ، آرمین خودستان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش میکنند. در ادامه گفتوگوی صبا را با محمد تربتیطرقبه، کارگردان این اثر را میخوانید.
در ابتدا درباره طرح فیلم و هدف خود از ساخت این اثر سینمایی و تاریخی بگویید؟
فیلمنامه اثر توسط تیمی از نویسندگان تحت نظارت من به نگارش درآمد. «گوهر سیراف» یک فیلم تاریخی است که روایتگر تاریخی بندر سیراف است. این بندر هزار سال پیش بر اثر هفت زلزله مستمر زیر آب مدفون شد. سیرافت در زمان خودش از مهمترین شهرهای متمدن در جهان بود که از چین تا ماداگاسکار با این بندر روابط اقتصادی و بازرگانی بهینهای داشتند. هدف ما از ساخت این فیلم، پاسداشت تاریخی این بندر بود که از خلال یک روایت عاشقانه و تاریخی این اثر ساخته شد. در این فیلم شهریار که عاشق زیناست برای نجات پدر زینا که ناخدای کشتی گوهرسیراف است به یک سفر ماجراجویی تا چین میرود. برای نگارش این اثر گروه ما به منابع تاریخ نگارانه مانند داستان سمک عیار، راه آبی ابریشم و… استناد کرد. روایت ما دو قصه در دل هم است و پیام قصه بر این اصل استوار است که عزم و اراده جوانان ایرانی هر کار نشدنی و سخت را محقق میکند.
بستر تاریخی فیلم چه دورهای از تاریخ ایران را میکاود؟
اتفاقات این فیلم در سال ۳۶۷ هجری میگذرد. در آن زمان ادیان و قومیتهای مختلفی در ایران وجود داشتند. ما تمام تلاش خود را کردیم تا راوی خوبی برای بازنمایی این دوره تاریخی باشیم. ممکن است نتوانسته باشیم آنطور که شایسته این شهر ارزشمند است آن را بازنمایی کنیم اما خوشحالیم که اولین قدم را در شناسایی این مکشوفه پر افتخار تاریخی برداشتهایم. سرزمینی که در آن زمان دارای ساختمان دو طبقه سنگی، روشنایی شهری، روابط تجاری پویا و فعال با اقصی نقاط دنیا، آداب شهرنشینی، سیستمهای اطلاعرسانی، کشتیهای بادی تا مسافتهای دور و دراز داشت. موقعیت بندر سیراف جایی میان بندرعباس و بوشهر است که بیشتر به بوشهر نزدیک است. ما برای ساخت و نگارش فیلمنامه به انواع منابع تاریخی اعم از کتاب، نقاشیها و اداب و رسوم مردم ایران در آن دوره مراجعه کردیم. خصوصا برای لهجه، برای مفاهمه بیشتر مخاطب با حضور کارشناس لهجه، لهجهای را برگزیدیم که هم درست باشد و هم برای مخاطب قابل فهمتر باشد. با توجه به اینکه این شهر در حال حاضر وجود ندارد، ما ۷۰ درصد فیلم را با جلوههای ویژه رایانهای و با استفاده از استودیوی کروماکی و با اتکا بر تکنیکهای پیشرفته و به روز سینما ساختیم. این فیلم کاملا یک اثر تکنیکال در حوزه سینمایی ایران است که با حضور متخصصین این حوزه و با استوری بورد تک تک پلانها و صحنههایش ساخته شد.
این فیلم چندمین اثر سینمایی شماست؟
این فیلم سخت و تاریخی اولین تجربه بلند و سینمایی من است. شروع و قبول این پروژه جسارت زیادی را میطلبید که تجربه ۱۸ ساله من در همکاری با تلویزیون و ساخت برنامه و مستند همچنین شرکت در آخرین دورهای که بهرام بیضایی در ایران برگزار کرد، به من این شهامت و همت را داد که کار را کلید بزنم. هرچند که نه تنها این فیلم، که هر فیلم در عرصه سینمایی ممکن است از نظر منتقدین نقاط ضعفی نیز داشته باشد، اما این فیلم برای من تبلور ابتدای راهی دور و دراز است و امیدوارم در ادامه بتوانم آثار ارزشمندتری را چه از لحاظ ساختاری و محتوایی به جامعه مخاطب و هنری ایران ارائه دهم. من سراغ ندارم که اثری تاریخی با این حجم از ویژوال افکت در ایران ساخته شده باشد، برای ساخت این اثر، گروه به جنوب کشور سفری نداشت و تنها فیلمبردار برای گرفتن برخی تصاویر، به جنوب کشور سفر کرد.
این حجم از استفاده از ویژوال در اثر این ترس را بوجود میآورد که محصول نهایی مصنوعی و به دور از واقعیت بازنمایی شده باشد، با این وصف محصول نهایی را در نسبت به واقعیت پردازی چگونه ارزیابی کردید؟
تیم متخصص و کارگردانی جلوههای ویژه، به سرپرستی مهران عبدی تمام توان خود را متمرکز کرد که تصاویر به دور از مصنوعیت با واقعیت تطابق بیشتری داشته باشد. گروه جلوههای ویژه ما جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ بودند که هم اکنون با پروژههای به روز دنیا در حال همکاری هستند. کسانی که با این سطح از توان حرفهای شرایط مهاجرت را دارند، اما دلسوزانه پای کار ایستادهاند و به صورت دورکار با سینمای هند و بالیوود و انگلیس در حال همکاری هستند. ویژوال ما در خدمت طبیعی جلوه دادن فیلم است. همچنین چهرهپرداز که دارای دو سیمرغ بلورین از جشنواره فجر هستند. فیلمبردار مهرداد افراسیابی که اعتماد ما را به خوبی پاسخ داد. همه همکاران با انگیزه در این پروژه حضور داشتند. آقای علیاکبری، مدیر تولید که اگر نبود پروژه پیش نمیرفت و همچنین میثم تربتی برادرم و تهیه کننده اثر که در این کار به من اعتماد کردند و احمد معظمی با حضور موثر خود به ما مشورت دادند.
آیا فیلم به شما سفارش شده بود یا بصورت مستقل ساخته شد؟
این فیلم از همان ابتدا بر اساس دغدغه شخصی بنده و با بودجه مستقل و شخصی شروع شد در ادامه مسیر کمکهایی نیز به بازوان مالی اثر اضافه شد. این کمکها با دغدغه معنوی و تاریخی بودند و نه سرمایهگذاری. فیلم بصورت مستقل بود، تلاش کردیم در جشنواره سال گذشته حضور داشته باشیم اما نشد. تا اینکه امسال موفق شدیم اثر را با فروش به رسانه ملی تقدیم دیدگاه مخاطبان کنیم. «گوهر سیرافت» اولین پروژه سینمایی من بود، به همین دلیل به بنده پروانه نمایش اکران سینمایی ندادند و پروانه اثر داستانی بلند غیر سینمایی داشت. تهیهکننده اصرار داشت که اثر از تلویزیون پخش شود و برای من به عنوان کارگردان اجازه دخل و تصرف در این تصمیم وجود نداشت. ضمن اینکه مدیای تلویزیون، یک رسانه مردمی پر بازدید است که قرار است تعدد پخش داشته باشد و به دیده شدن بیشتر اثر کمک کند. ما از ساخت این فیلم به دنبال سود مالی نبودیم، برای حال خوب مردم و کسب تجربه در این مسیر پا گذاشتیم.
صحبت پایانی:
هدف من این بود که با کسب تجارب متعدد در صدا و سیما، در چهل سالگی به حوزه سینما وارد شوم. برای من مهم است که با ابزار حرفهای سینما بتوانم ابزار تاثیر گذارتری را در جامعه برای نشر پیامهای انسانی در دست داشته باشم. به همین دلیل در طول این سالها بر روی مولفههای چون توسعه فردی و انسانی متمرکز بودم و همچنان خود را دانشآموزی طالب فراگیری در این مسیر میدانم. برای من فیلم و سینما، حوزهای است به شدت مرتبط با هیومن و ابر انسان و هر قدر کارگردان شناخت بیشتری از انسانشناسی داشته باشد میتواند فیلم عمیقتری بسازد. طرح و ایدههای زیادی دارم که فارغ از اینکه بخواهم به سینمای معناگرا و هنری فکر کنم، برایم مخاطب، تاثیر گذاری وجریان سازی قابل اهمیت است. فیلم باید آئینهای باشد که مخاطب خود را در قامت آن ببیند و همذاتپنداری کند. به دنبال یک سینمای الگوساز هستم. هدف من این است که در مسیر فیلمسازی یک دانش آموز ابدی باشم. تجربیات من در انواع مختلفی از ژانر و سبکها اتفاق افتاده است، به این دلیل که انتخاب من در سینما بر اساس علاقهمندی به ژانر خاصی نیست و به دنبال هر چه تاثیرگذارتر بودن محتوا بر اساس دغدغههای انسانی هستم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است