عریضه‌ای خطاب به معاون هنری وزیر فرهنگ و چند نکته! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۶ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۵۱
به بهانه تغییر مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ

عریضه‌ای خطاب به معاون هنری وزیر فرهنگ و چند نکته!

تغییر مدیرکل دفتر موسیقی آن هم حدود یک ماه مانده به برگزاری جشنواره موسیقی فجر که مهم‌ترین رویداد هنری این عرصه در طول سال است چه ضرورتی داشت؟

مهدی علیپور/ معاون سردبیر صبا؛ روز چهارشنبه امیر حسین سمیعی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ پس از حدود یک سال ساختمان خیابان استاد شهریار را ترک کرد و جایش را به احمد صدری داد. اما این تغییر فقط یک جا‌به‌جایی ساده از سوی نادره رضایی معاون هنری وزارت فرهنگ نبود. چرا؟ خدمتتان عرض می‌کنم.

دفتر موسیقی وزارتخانه از آن سمت‌هایی است که باید مثل بندبازی ماهر باشی که همزمان بتوانی هم دل اهل هنر بالاخص اهل موسیقی که روحیه‌ای نازک‌اندیش و لطیف و حساس دارند را به دست بیاوری و هم پاسخی برای بروکراسی خشک و رسمی وزارتخانه در آستین داشته باشی. هم اهل هم‌نشینی و همدلی با اهل موسیقی باشی هم زبانی گره‌گشا در تعامل با مدیران بالادستی وزارتخانه داشته باشی. لب کلام باید سنگ زیرین آسیاب باشی‌.
سمیعی در شرایطی سکان دفتر موسیقی را به دست گرفت که کشمکش‌ها بر سر مجوزهای کنسرت‌ها و ممنوع‌الکاری برخی خواننده‌ها و لغو اجراها حسابی بالا گرفته بود.
او در این مدت یک سال، تا جایی که در توانش بود تلاش کرد آرامش را به محفل موسیقی آورد و کارنامه‌اش نشان می‌دهد توفیقاتی هم به دست آورده.
اول: سمیعی خود فرزند موسیقی و برآمده از مکتب آواز ایرانی بود.
او فارغ‌التحصیل هنرستان موسیقی است و کارشناسی خود را در رشته سینما از دانشگاه هنر معماری تهران اخذ کرده. در ادامه در دانشگاه کومیتاس ارمنستان در رشته آواز کلاسیک موسیقی را دنبال کرده است. هم دستی بر آتش آهنگسازی دارد هم زلفی با اواز گره زده است.
سه آلبوم موسیقی را آهنگسازی کرده و در کارنامه‌اش یک دوجین قطعه آوازی وجود دارد.
خواننده ارکستر موسیقی ملی بوده و… پس در تخصص و تجرب او شکی نمی‌ماند. پس تغییر با هدف به صدر نشاندن یک متخصص در خصوص سمیعی صدق نمی‌کند!

دوم:سمیعی با درک عمیق از نیازها و چالش‌های موجود در عرصه موسیقی، همواره در تلاش بوده تا پلی میان هنرمندان و نهادهای دولتی ایجاد کند. نشان به آن نشان که در دوره‌اش پای مجوزها ایستاد تا کنسرتی لغو نشود؛ نمونه‌اش کنسرت اصفهان یا کنسرت تخت جمشید علیرضا قربانی. یا گروه‌هایی که پیش از او ممنوع‌الکار بودند بعد از مدت‌ها بالاخره روی صحنه آمدند؛ نمونه‌اش گروه لیان.
بنابراین اگر غرض از این جا‌به‌جایی باز کردن گره‌های این حوزه باشد، سمیعی توانسته بود خط‌شکن باشد و پلی بین هنرمندان و مسئولان بزند و پنجره‌های بسته را باز کند.

سوم: در دوره او طلسم سند موسیقی شکست و بالاخره این هنر صاحب سند بالادستی شد تا نهادهای متولی موسیقی در کشور زیر یک چتر واحد قرار بگیرند و الفبایی برای حکمرانی فرهنگی در این عرصه به وجود بیاید. اگر چه این سند همه حاصل تلاش سمیعی به تنهایی نبود و سنگ‌بنای آن در دولت‌های پیشین گذاشته شده بود اما او این چراغ را روشن کرد تا در آینده که قبول افتد و که در نظر آید.
پس تغییر با هدف تلاش برای انجام اقدامات راهبردی و زیربنایی در این حوزه هم چندان مقبول و موجه نیست.

چهارم: طراحی موسیقی چارفصل، حمایت از موسیقی جدی، ارائه مجوز به سالن‌‌های متعدد موسیقی و شکستن انحصار سالن‌هایی مثل تالار وحدت و فضای باز نیاوران و … کاهش قیمت بلیت در جشنواره فجر و اختصاص سالنی در فرهنگسرای بهمن به اجراهای پاپ تا مردم جنوب شهر هم با موسیقی نفس بکشند، رفتن به سفرهای استانی و نشستن پای درددل موزیسین‌های دور از مرکز با هدف رسیدگی به مشکلات و پیگیری دغدغه‌های آنها در تهران را هم به کارنامه یکساله سمیعی اضافه کنید.

و اما چند نکته؛
خانم رضایی! طبیعتا تغییر مدیران زیرمجموعه حق طبیعی شماست اما عزل مدیری که توانمند و متخصص و کارآمد است چه نسبتی با رویه و شعار دولتی دارد که داعیه‌دار وفاق و شایسته‌گزینی است؟
به نظرتان این تغییر مدام مدیران چه پیامی به بدنه جوان و پرانگیزه وزارتخانه منتقل می‌کند؟ غیر از این است که انگیزه را از آنها می‌گیرد! آنها به چشم می‌بینند مدیران هر چقدر هم در اجرای مسئولیتی توفیق داشته باشند و منشا اثر و تحول باشند باز هم دولت مستعجل هستند و با تغییر دولت، ریل‌ها به سرعت عوض می‌شود و کشتی‌بان را سیاستی دگر می‌آید.
و در آخر اینکه، تغییر مدیرکل دفتر موسیقی آن هم حدود یک ماه مانده به برگزاری جشنواره موسیقی فجر که مهم‌ترین رویداد هنری این عرصه در طول سال است چه ضرورتی داشت؟

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها