مریم عظیمی/صبا؛ نمایش «راه خروجی نیست» به کارگردانی طاها محمدی و تهیهکنندگی حسین اسماعیلی این شبها در سالن نمایش نوفل لوشاتو اجرا میشود. در این نمایش که نوشته ژان پل سارتر نویسنده فرانسوی و نظریه پرداز فلسفه اگزیستانسیالیزم است بازیگرانی شناخته شدهای مانند مریم مومن، شهرزاد کمالزاده، جمشید حسینی و… به ایفای نقش میپردازند. در تعریف اولیه این اثر آمده: زندگی سه نفر با سرگذشتهای متفاوت که در اتاقی در بسته، بدون هیچ آینه و پنجرهای کنار هم قرار گرفتهاند و به دنبال راهی هستند برای رهایی… . در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با مریم مومن بازیگر این نمایش را میخوانید.
از جذابیت نقش و نمایشنامه که سببساز این همکاری شد بگویید.
به نظر من وجود نام ژان پل سارتر به عنوان نویسنده اثر، خود گویای همه چیز است اما در مورد جذابیت این نقش میتوانم بگویم که شخصا نبود هیچگونه پیش زمینهای در مورد این کاراکتر و اینکه هیچ پاتکسی ندارد و معلوم نیست از کجا آمده و به نوعی یک کلیگویی در مورد این کاراکتر صورت گرفته برایم چالش برانگیز بود و بدین ترتیب خلق این کاراکتر از نقطه صفر، بر عهده خود من بود. در واقع در مورد این کاراکتر حتی نمیدانیم که آیا واقعاً با دو کاراکتر دیگر در جهنم است یا اینکه خودش شکنجهگر آن دو است. فضاسازی ذهنی که باید برای این نقش میداشتم نیز برایم بسیار جذاب بود بخصوص که من زمان و مکان حیات او را زندگی نکرده و مشاهدهاش نکردهام. فکر میکنم خیلی عجیب است که در مورد چهره کاراکتر، نوع بیان و ادبیاتش و تمام مسائل دیگرش چیزی ندانم اینکه آیا این کاراکتر به نوعی برای بار دوم متولد شده است تا این اتفاقات را رقم بزند؟! یا اینکه مرده است. سبک این نمایش در عین حال که ما دیالوگها را به شدت رئالیستی بیان میکنیم سورئال است و ما باید با ایده و خلاقیت خودمان با این کاراکترها مواجه میشدیم و برداشتی که ما میتوانستیم از هر دو جهان این کاراکترها که ممکن است دو جهان موازی با هم باشند داشته باشیم به نظرم خیلی جذاب بود.
از اهمیت بازیگری تئاتر در رشد حرفهای خودتان به عنوان یک بازیگر بگویید.
تئاتر به نظر من هنر مقدسی است و هر بازیگری احتیاج دارد حداقل در سال چند کار تئاتری انجام بدهد. فکر میکنم که فعالیت در تئاتر تجربهای بسیار عجیب است وقتی شما با تماشاگری مواجه میشوید که روبرویتان ایستاده و شما را نقد و یا تشویق میکند و به عنوان بازیگر از همین نقدها و تشویقها انرژی زیادی میگیرد. فکر میکنم تئاتر لازمه هر بازیگری است که هدفش بازیگری است و میخواهد این مسیر خیلی جدی و حرفهای دنبال کند. البته این نظر من و کاملاً سلیقهای است اما امیدوارم که امکان بازی در نمایشهای بیشتری برایم ایجاد شود و بتوانم نمایشهای جذاب بیشتری کار کنم.
بازخورد مخاطبان را چگونه دیدید؟
تا جایی که من دیدم مخاطبان انرژی خیلی خوبی به ما دادند و جاهایی که ما در صحنه خیلی خوب بودیم حاصل انرژی آنهاست. وقتی مخاطب در لحظه و همراه بازیگر میخندد، بغض و گریه میکند و به عنوان بازیگر میتوانید ارتباط چشمی با مخاطب داشته باشید حس میکنیم که موفق شدهاید و بازیگری هستید که میتوانید روی مخاطب تاثیر بگذارید. همانطور که مخاطب هم با انرژیاش روی ما تاثیر میگذارد و فکر میکنم غیر از تئاتر و کنسرت در هیچ جای دیگری به چنین حالتی روبرو نمیشویم.
از تفاوتها و چالشهای بازیگری تئاتر به نسبت بازی در سینما و تلویزیون بگویید.
به نظر من هم تئاتر و هم سینما جذابیت و چالشهای خاص خودشان را دارند و هر کدام به نوبه خود جذاب هستند اما چون مصاحبه در مورد تئاتر است دوست دارم بیشتر راجع به تئاتر بگویم. مثلاً اینکه در تئاتر گاهی پیش میآید مخاطبی به هر دلیلی چالشهایی برای گروه اجرایی ایجاد میکند چرا که همیشه، همه مخاطبان دوست دار بازیگران و یا اجرا نیستند و ممکن است مخاطبی در سالن باشد که اساساً از نحوه کار شما لذت نمیبرد و یا اینکه شما را دوست ندارد و حتی قصد اذیت داشته باشد در این شرایط بازیگر و گروه اجرایی باید آن مخاطب را تحمل کنند اما در چنین چالشهایی بازیگر باید این توانایی را داشته باشد که موقعیت را نجات دهد و در بحث اجرا هم گاهی ممکن است دیالوگی در لحظه فراموش شود و حال به عنوان یک پارتنر باید این توانایی را داشته باشید که صحنه را مدیریت کنید تا وقفه و سکوت ناگهانی ایجاد نشود. بنابراین فکر میکنم که بازیگران باید توانایی نشان دادن واکنشهای درست در لحظه را داشته باشند تا مخاطب اذیت نشود و تا جایی که ممکن است کاری کنیم که مخاطب خسته نشود چرا که تئاتر مثل فیلم نیست که اگر مخاطب از فیلم خوشش نیاید خیلی راحت سالن سینما را ترک میکند و ترک کردن سالن تئاتر توسط مخاطب حس بسیار بدی است اما خدا را شکر اتفاقات خیلی خوبی از این جهت برای ما افتاده است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است