احمد محمد اسماعیلی؛ روزنامه صبا – استاد طنز چه در ارائه بازی و چه خلقش در صحنه و جلوی دوربین و هدایت بازیگران اینها مهمترین ویژگی داریوش مودبیان بازیگر و کارگردان جلتمن و مودب سینما و تئاتر و تلویزیون است. البته مودبیان با ایفای نقش یک مرد متزلزل و تحت اراده و سیطره مادرش در پاییز صحرا خودش را به مخاطبان تلویزیون شناساند. وی در دهه شصت و هفتاد سریالهای جذابی مثل خیرالله و صندوقچه اسرار، باجناق ها و سوزنبانان را کارگردانی کرده است. دارای نشان شوالیه فرهنگ و ادب فرانسه است، تدریس در دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد و دانشگاه صدا و سیما از جمله دیگر فعالیتهای این هنرمند شناخته شده کشور است. او موسس گروه تئاتر «مردم» با همراهی علی نصیریان است و فیلمهای دختری با کفشهای کتانی، یک مرد یک خرس و رؤیای نیمهشب تابستان از جمله کارهای بازیگری تصویری او هستند. بازی در تله تئاترهای متعدد و پرمخاطب صدا وسیما همچون خواب یک ستاره، نیرنگ بازیهای آقای اسکابن، قاضی و رئیس دادگاه خانواده، خانه عروسک، دکتر فاستوس، سوزنبانان و… را نیز در پرونده کاریاش دارد. با داریوش مودبیان مروری داریم به دوران کاریاش.
دهه چهل به نظر حضور خیلی از کارشناسان هنری دوران طلایی بلوغ تئاتر، سینما و ادبیات بود و شما هم در چنین فضایی وارد فعالیت کاری شدید. این دوران برایتان چه دستاوردهایی داشت؟
هم عقیدهام که دوران شکوفایی تئاتر دهه چهل بوده، اما پس زمینههای از دهه قبل به رشد چنین روندی کمک کرد.
یعنی دوره درخشان تئاتر در دهه سی با حضور بزرگانی مثل نوشین در گرایش شما به تئاتر نقش داشت؟
پدرم با بسیاری از بزرگان تئاتر و هنر هم نشینی و رفاقت داشت… .
پدرتان چه شغلی داشت؟
کارمند وزارت دادگستری بود. اما به هنر علاقه زیادی داشت و اکثر رفقایش هنری بودند و به یاد دارم در شش سالگی به همراه پدرم به دیدن تئاتر رفتم.
حتما در لاله زار به دیدن تئاتر رفتید؟
نه، نمایشی از مولیر بود و در مدرسه فیروز بهرام اجرا شد. در این مدرسه در طبقه دومش تالاری مخصوص اجرای نمایش وجود داشت و دانش آموزان تئاتر اجرا میکردند. این شروع آشنایی من با جادوی صحنه بود.
این نمایش توسط چه کسی کارگردانی شد؟
عدهای هنرمند جوان زرتشتی این نمایش را روی صحنه بردند.
آیا در دهه سی دسترسی آسانی به آثار ترجمه شده نویسندگانی مثل مولیر وجود داشت؟
اگر راجع به تئاتر ایران بخواهیم عمیقتر واکاوی کنیم. تئاتر سر و شکلش را در دوره ناصری با ترجمه آثار مولیر آغاز کرد.
سبک آثار مولیر کمدی و بسیار به فرهنگ ایرانی نزدیک بود؟
موقعیت اجتماعی زمان مولیر قرابتهای زیادی با موقعیتهای اجتماعی ایران در آن دوران داشت. خرده فرهنگها؛ موقعیتهای خانوادگی و شخصیتهای روستایی که در آثار مولیر دیده میشد ما به ازایی در جامعه آن دوران ما داشت. این استفاده از این آثار در کارهای دیوانی که ویژه فرنگ رفتهها، درباریان و اقشار ثروتمند بود و نباید فراموش کنیم که بخشی از این رویکرد به دارالفنون بر میگردد که در آن زبان فرانسوی تدریس میشد و روی کمدیها سبکی از جنس مولیر، کارهای زیادی انجام شد. با رشد متن نویسی توسط هنرمندانی نظیر حسن مقدم و ذبیح بهروز تا حدی این روند ترجمهای دچار سکون میشود.
آیا عبدالحسین نوشین را میتوانیم پدر تئاتر نوین ایران بنابیم؟
این عبارات واژگان روزنامهای است. در سیر تحولی تئاتر نوشین جایگاه ویژهای دارد. به نوعی دوره تئاتر نوین به مفهوم درستش با شاهین سرکسیان شکل میگیرد. نوشین عموما متنهای فرنگی را برای اجرا انتخاب میکرد.
تئاتر را در دوران مدرسه آغاز کردید؟
سوای فعالیت تئاتری در دوران مدرسه فعالیت حرفهایم را ابتدا با رادیو شروع کردم…
در دوران تحصیل به کدام مدرسه میرفتید؟
مدرسهای در قلهک میرفتم که سالن بزرگی برای فعالیتهای هنری و برگزاری جشنها داشت.
آیا در این مدرسه همشاگردیهایی که بعدها معروف شده باشند هم داشتید؟
بله، در سال بالایی ما عباس کیارستمی، آیدین آغداشلو و مهندس فهیم که خواهرزاده ابراهیم گلستان بود درس میخواندند و او در خانه داییاش گلستان ساکن شده بود. در مدرسه ما به صورت هفتگی مراسم نمایش فیلم و نقد داشتیم.
در رادیو در چه برنامههایی فعالیت داشتید؟
از سال ۱۳۴۲ گویندگی و نویسندگی برای رادیو را شروع کردم و در برنامهای به نام نوجوان که توسط یکی از آموزگارانم معرفی شدم کار حرفهای را تجربه کردم. از نوروز ۱۳۳۹ اداره هنرهای دراماتیک در اغلب هفتهها نمایشهایی در تلویزیون و رادیو که زیر نظر دکتر فروغ راه اندازی شده بود تولید میکرد و بزرگانی نظیر جعفر والی، عزتالله انتظامی، علی نصیریان و جمیله شیخی در آن نمایشها ایفای نقش میکردند.
شما از چه زمانی با این گروه ها همکاری کردید؟
سال ۱۳۴۴ وارد اداره و دو سال بعدش عضو گروه علی نصیریان شدم.
آیا بازی در تئاتری که به صورت زنده پخش میشد برایتان استرس نداشت؟
به خصوص برای ما جوانها استرس زیاد بود و با کمک بزرگان کارمان را ادامه دادیم. در سال ۴۷ مجموعه حرف تو حرف به کارگردانی نصرت کریمی در تلویزیون شروع شد و در ادامه حسن خیاط باشی ادامه کار سریال را برعهده گرفت و من در این سریال به همراه پری امیرحمزه، روحالله مفیدی و رضا ژیان و تعدادی زیادی دیگر از هنرمندان همبازی شدم. من و ژیان در این کار تبدیل به یک زوج کمدی موفق شدیم.
اولین دستمزدتان را از چه برنامهای گرفتید؟
از رادیو و برای سه ماه کار نود تومان دستمزد گرفتم.
یکی از چالشهای کار در رادیو دستمزد بسیار پایینترش نسبت به تلویزیون است!
بحث تامین مالی خیلی از هنرمندان را مجبور میکند که وارد عرصه سینما بشوند. شما حتی سیاستهای دستمزدی در رسانه ملی را در نظر بگیرید که در رادیو و تلویزیون خیلی با هم تفاوت دارد و به نظرم باید در این حوزه بازنگری انجام شود تا عدالت دستمزدی حاکم شود. استدلال برخی از مدیران درباره تفاوت سطح دستمزدی در این دو رسانه این است که هنرمندی که در تلویزیون فعالیت می کند در معرض دید بیشتری قرار دارد و بحث عرضه و تقاضا مطرح است و البته من اعتقادی به این بحث ندارم. از نگاه دیگری هر کدام از این عرصهها سکوی پرتاب است. تئاتر سکوی پرتاب هنرمند به تلویزیون و تلویزیون هم سکوی پرتاب به سینما است.
بعد از پیروزی انقلاب ورود تئاتریها و تلویزیونیها به سینما شدت بیشتری به خودش گرفت؟
البته نباید فراموش کنیم که در هر دهه نسل جدیدی از هنرمندان وارد فعالیتهای هنری میشوند و البته بروز انقلاب و بروز و ظهور نسل پر شور بسیار پررنگتر از روال عادی بود. خیلی از جوانها با شور و هیجان وارد این عرصه میشوند و متاسفانه در طی این سالها برخی از این جوانها تنبل شدهاند و بدون دردسر به میراثی که نسل قبل برای آنها تداراک دیده دست پیدا کردهاند. نسل جدید مثل رشد تکنولوژی با شتاب هستند و شاید بابت بیان این مطالب از من خرده گیری کنند. این نسل چندان با مطالعه و صبوری عجین نیست و دوست دارد یک شبه همه چیز را بیاموزد. گسترش شبکههای تلویزیونی و احتیاج داشتن به نیرو باعث شده همه نوع هنرمندی را به خدمت بگیرد تا تامین نیرو داشته باشد و مثل قبل نیست نیروهایی که جذب میشدند از فیلتر و گزینشهای سخت عبور میکردند.
شما در محلهای ساکن بودید که بزرگانی مثل ابراهیم گلستان و چوبک در آنجا زیست میکردند. آیا به همکاری با گلستان در آن سالها فکر کرده بودید؟
پدرم به واسطه همشهری بودن (شیرازی) با ابراهیم گلستان آشنایی و ارتباطی داشت و من را در دوران کودکی به استودیو ابراهیم گلستان میبردند. به یاد دارم فیلم مستند آتش که در اطراف قم توسط گلستان ساخته میشد در یکی از صحنهها لباس روستایی برتنم کردند و من جلوی دوربین رفتم. البته در دوران اوج کاری گلستان هنوز وارد فضای حرفهای نشده بودم که بتوانم با ایشان همکاری کنم و گلستان در دهه پنجاه کم کار شد و بعده نیز مهاجرت کرد.
تجربه دوبله برایتان چگونه بود؟
دوبله را نزد استاد مانی تجربه کردم. ایشان از گویندگان برجسته رادیو بود و من را به دوبله بردند اما چون مشغله تحصیل داشتم نتوانستم فعالیتم را در دوبله ادامه بدهم. من بچه درسخوان و شاگرد اول کلاس بودم و نمیتوانستم همزمان با درس به دوبله هم برسم. از چند سال بعد و در سال ۱۳۴۶ که وارد گروه علی نصیریان شدم عزمم جدی شد که در تئاتر فعالیتم بیشتر بشود.
مثل اغلب هنرمندان آن روزگار کارمند اداره تئاتر شدید؟
بله، سال ۱۳۴۷ در اداره تئاتر استخدام شدم.
در سالهای بعد از انقلاب در محله برو بیا با رضا ژیان توانستید اثری پر مخاطب را روانه آنتن ببرید و در آن بازیگران جوان مستعدی مثل اکبر عبدی و حمید جبلی بازی داشتند که در دهه بعد در سینمای ایران نقش مهمی را ایفا کردند؟
یادش بخیر، بعد از محله برو بیا، سریال محله بهداشت را تولید کردیم. سریالی که جذابیتهای زیادی برای مخاطب داشت.
علی بهروزنسب هم نویسنده خیلی از کارهای موفق شما بود؟
بله، ایشان خیرالله صندوقچه اسرار، با جناقها و سفر به خیر را نوشته بود و از طنز نویسان درجه یکی بود و در روزنامه توفیق نیز قلم میزد.
آیا شما هم در توفیق مطلب مینوشتید؟
بله، در توفیق بود که با بهروز نسب آشنا شدم.
در چند اثر ساخته شما، اکبر عبدی حضور موفقی داشت؟
اکبر عبدی در سفر به خیر نقش دو برادر یزدی و اصفهانی را با تسلط درست به لهجه بازی کرد. عبدی قابلیتهای کمدی زیادی دارد.
آیا شما اکبر عبدی را برای بازی در محله برو و بیا انتخاب کردید؟
بله، با همکاری مسعود رسام و بیژن بیرنگ متن کامل و به انتخاب بازیگران رسیدیم و سال ۱۳۶۰ به تازگی از فرانسه برگشته بودم و بازی جبلی و عبدی را در تئاتر دیده بودم. آتیلا پسیانی را از قبل از انقلاب میشناختم. محمود جعفری نیز از شاگردانم بود.
در فرانسه چگونه روزگار گذرانید؟
همانطوری که اشاره کردم یکی از دغدغههایم نوشتن داستان برای رادیو و تنظیم متون بود و برای تنظیم متنها شروع به فراگیری زبان فرانسه و انگلیسی کردم و از سال ۱۳۴۸ ترجمههای زیادی انجام دادم. در انجمن ایران _ فرانسه کتابخانه جذابی بود و خیلی از متنها را از این کتابخانه تهیه کردم. بعد از اتمام تحصیل در دانشگاه هنرهای دراماتیک، فلسفه و روانشانسی و ادبیات خواندم. چون دانشجوی ممتاز دانشگاه بر حسب معدل شدم و بعد از معرفیام به وزارت علوم و وزارت فرهنگ و هنر بورسیه تحصیلی به دست آوردم و من هم سوربن را انتخاب کردم چون شناخت خوبی از ادبیات، تئاتر و زبان فرانسه داشتم.
با چه کسانی در فرانسه ارتباط داشتید؟
بیشتر با دکتر ابوالقاسم پرتوی وهمسرشان لادن خزاعی که خواهر ملک جهان خراعی بود.
آیا در فرانسه نمایشی هم روی صحنه بردید؟
در فرانسه بیشتر روی مطالعات نمایشی که از دورس دوره دکترا بود تمرکز داشتم و در کنارش روانشناسی را هم دنبال میکردم. اجرای تئاتر حرفهای در فرانسه کار آسانی نیست و باید کلی مجوز گرفت.
آیا در دوران اقامتتان در فرانسه با دکتر علی رفیعی هم ارتباط داشتید؟
نه، زمانی که به فرانسه رفتم دکتر رفیعی به ایران بازگشته بود.
آیا در قبل از انقلاب پیشنهاد بازی در فیلم های ایرانی را داشتید؟
من تمرکزم روی تئاتر بود و البته چند فیلمنامه را بازنویسی کردم. مثل فیلم غبار نشینها که داود روستایی آن را ساخت.
با بازی در پاییز صحرا و ایفای نقش ساسان موفقیت سریال باعث شد برای مخاطب عام چهره آشنایی بشوید. بازی در این سریال چگونه شکل گرفت؟
سال ۱۳۶۳ اسدالله نیکنژاد از من دعوت به همکاری کرد.
آیا قبل از انقلاب هم با نیک نژاد آشنا بودید؟
در سالهای میانی دهه پنجاه در پارکی پایین شهر تهران (بیسیم نجف آباد) که مرکز مدد کاری اجتماعی داشت و سالن کوچکی بود و تعدادی جوان دبیرستانی گروههای تئاتری به وجود آورده بودند و چند تا از این دانشآموزان روزی که من از دانشگاه بیرون میرفتم به من گفتند که احتیاج به راهنمایی از سوی فردی دانشگاهی دارند و دوستی شما را معرفی کرده است و من با کمال میل به آنها کمک کردم.
چه کسانی عضو این گروهها بودند؟
عبدالرضا اکبری، مهدی میامی، جعفری، پرویز پرستوی، کریم اکبری مبارکه، نسیرین پاکخو و اسدالله نیکنژاد و تعدادی دیگر.
این آشنایی با نیک نژاد منجر به بازی شما در پاییز صحرا شد؟
بله، فیلمنامه را خواندم و برایم جذاب بود. دورهای برای ایفای نقشها تمرین داشتیم.
آیا پیش بینی میکردید سریال بین مردم اینقدر موفق باشد؟
کست بازیگری سریال از بهترینهای آن دوران مثل شیخی و مشایخی و داورفر شکل گرفته بود و حضور مهرداد فخیمی به عنوان فیلمبردار و داستان جذاب از علل موفقیت سریال بین مردم بود.
با توجه به صدای خاص و جذاب شما آیا موافق بودید که خسرو شاهی به جای شما در سریال گویندگی کند؟
من موافق بودم و زمان تدوین نیک نژاد من را دعوت کرد تا نظرم را بیان کنم و گفت که برای نقش من خسرو شاهی را در نظر گرفتهاند. البته من سفری داشتم و نمیتوانستم دوبله کنم. جلساتی با خسرو شاهی داشتم و اکتهای برخی از سکانسهای بازیام را توضیح دادم تا در کار دوبله بهتر عمل کند. البته مشکلاتی برای نمایش سریال به وجود آمد و قرار شد قبل از پخش هر قسمت برنامه آموزشی درباره طلاق و خانواده پخش شود و تهیه کننده و تلویزیون اصرار داشتند که من این برنامه را به همراه کارشناسی اجرا کنم.
در دهه شصت کارهای ماندگاری از چخوف و تولستوی در قالب سریالها و نمایشهای تلویزیونی ارائه کردید. چقدر این اقتباسها برایتان جذابیت داشت؟
همیشه در تلویزیون کارهای را بازی و یا کارگردانی کردهام که به آنها علاقه داشتم و به همین دلیل برای ساختشان زحمت زیادی کشیدهام و الحمدلله آثار محبوب و پر مخاطبی بودهاند. البته در سالهای اخیر طرحهایی هم برای سریال سازی ارائه کردهام که همچنان در پیچ و خم تصویب قرار دارد چرا که متاسفانه نظام تصویب طرح و فیلمنامه بر حسب ورود هر مدیر جدیدی در شبکههای مختلف متفاوت بوده است.
در سریال طنزی مثل مش خیرالله و صندوقچه اسرار ضمن پرداختن به کمدی مروری هنرمندانه به شرایط زیست مردم در آن دوران داشتید. این نوع نگاه برایتان بر اساس چه شرایطی به وجود آمد؟
این وجه قضیه هم برایم بسیار حائز اهمیت بود که در این کارها به زندگی و شیوه زیست مردم جامعه که عموما هم طبقه متوسط هستند بپردازم. در تئاتر و سریال سازی همیشه به کار گروهی اعتقاد داشتهام و معتقدم پرداختن به کار گروهی عامل موفقیت یک سریال میتواند محسوب بشود. الان هم در سالهای اخیر دوباره گروه تئاتر مردم را احیا کردهام و متنهایی را روی صحنه اجرا میکنم. یادم میآید در سال ۱۳۶۱ تله تئاتری با عنوان شیری در سیرک در تلویزیون کار کردم. اثری که به وجوهات مختلف اجتماعی و فرهنگی میپرداخت. امیدوارم بسترهای مناسب برای ادامه کار هنرمندان با سابقه در تلویزیون مهیا شود و مشتاق هستم که این تجربیاتم را بتوانم به نسلهای جوان منتقل کنم و سریالهایی را بسازم که ضمن داشتن مسائل سرگرم کننده و شاد بتواند بخشی از مطالبات، خواستهها و دغدغههای مردم را عرضه کند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است