سمیه خاتونی/صبا؛ «ببعی قهرمان» یک فیلم سینمایی پویانمایی سهبعدی ایرانی به تهیهکنندگی محمدمهدی مشکوری، کارگردانی حسین صفارزادگان و میثم حسینی و نویسندگی مقداد اخوان محصول سال ۱۴۰۱ سازمان هنری اوج است که در چهل و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد. صبا با هر دو کارگردان این اثر گفتوگویی داشت که در ادامه میخوانید:
از تجارب کارگردانی خود در انیمیشن سازی بگوئید؟
در طول هشت سال گذشته در استودیو ایما، حدود ۸ هزار دقیقه از تولیدات نقش کارگردانی انیمیشن را بر عهده داشتم. پروژههایی مانند سریال «ببعی» و «لویی و آرمن» و سری مجموعههای دیگری که هم اکنون بر روی آنتن است. «ببعی قهرمان» اولین تجربه سینمایی من در انیمیشن بود و در ادامه همان جهان داستان سریال «ببعی» خلق شد. در این سینمایی سعی کردیم با بهرهگیری از تکنیکهای حرفهای اثر متفاوتتری را در همان جهان داستان و با روایتی مهیجتر خلق کنیم و استانداردهای سینمایی انیمیشن را هم از نظر جایگاه کیفی و هم جایگاه محتوایی اضافه کنیم.
پس از ساخت «ببعی قهرمان» و مشاهده آن بر روی پرده اکران، چه ضعفهایی در اثر دیدید که در آثار بعدی آن را لحاظ خواهید کرد؟
به طور کلی در هر رسانهای باشید در فرایند تولید، تجربههایی کسب میکنید که در کارهای بعدی حتما به کار میآید. تجربههایی که در هیچ کلاس آموزشی و یا کتابی نخواهید یافت و مختص همان نفس تجربهگرایی و درگیر شدن شما با پروژه است. بله من هم بعد از اتمام پروژه وقتی با حاصل کار بر روی پرده مواجه شدم با خود گفتم که اگر به عقب برگردم در برخی از موارد تجدید نظر خواهم کرد. پروژه سینمایی انیمیش حاصل سه سال کار تولیدی است، پس در طول ساخت پروژه هم این مسئله وجود داشت؛ یعنی در سال دوم و سوم بر اساس تجربه به نتایجی میرسیدم که اگر به عقب باز میگشتم، برخی موارد را تغییر میدادم. اما در سریال سازی به دلیل آنکه مدت زمان تولیدش کوتاهتر است، اینگونه نیست.
انیمیشن هنوز یک صنعت نوپا در هنرتصویری ایران به حساب میآید، ارزیابی شما در انیمیشن ایرانی به لحاظ نقاط ضعف و قوت چیست؟ به طور کلی انیمیشن ایرانی در چه مرحلهای است و چقدر راه دارد تا به استاندارهای جهانی برسد؟
خوشبختانه هم اکنون به جایی رسیدهایم که تصویر و گرافیک برایمان حل شده است و سطح کیفی آثار ایرانی دست کمی از تولیدات اروپایی ندارد. شاید نتوانیم با محصولات آمریکایی رقابت کنیم، اما در سطح و کلاس کاری اروپا هستیم. ولی موضوعی که باعث شکاف عمیق شده است، فیلمنامه است. ما در روایت و فیلمنامه، همچنان و مانند سایر هنرهای دیگر چون سینما، سریال و… ضعف داریم و اگر بتوانیم راه حلی پیدا کنیم که فیلمنامههایی بهتر با استانداردهای جهانیتر داشته باشیم، بسیاری از مسائل حل خواهد شد.
فیلمنامهنویسی در ایران، به صورت تنگاتنگ با بحث ممیزی همراه است. خصوصا در حوزه کودک که سختگیریها به اوج میرسد. عموما کاراکتر منفی به مثابه ضد قهرمان و شخصیت ناکامل نقطه عطف و شروع دراماتیک سفر قهرمان در داستان است که عمدتا به دلیل بدآموزی و یا شائبه ایجاد بار منفی حذف و یا تلطیف میشود…
تفاوت فرهنگی در همه کشورها وجود دارد. هر کشور و یا کمپانی تولید فیلم قاعده و چارچوبهایی دارد که مسلما نویسنده و سازنده را دچار محدودیتها در بخشهایی میکند. ما نیز در پرداخت و ساخت اثر مشکلات خود را داریم مانند حجاب، فرهنگ و خرده فرهنگهایی که در ذیل کار باید همه را در نظر گرفت. همین مسئله باعث شده است که ما در پرداخت قدری دستمان بسته باشد. اما فیلمنامه اگر بتواند با در نظر گرفتن اعمال همه این سانسورها راه خود را باز کند، موفق است. با همه این اوصاف در تفاوتهای فرهنگی، ما فیلمنامههایی را میبینیم که محصول هالیوود است اما از ما استانداردتر و اخلاقمدارتر موضوعی را شرح و بسط میدهد. فیلمنامه با به کارگیری خلاقیت هنری میتواند بسیاری از محدودیت را کنار بزند. مانند انیمیشن «درون و بیرون» که انگشت خود را بر مدیریت احساسات گذاشته و اقبال جهانی را نیز در پی داشته است. اگر همین موضوع را قرار بود ما به آن بپردازیم معلوم نیست که در انتها چه چیزی از کار در میآمد، اما همه اینها در این اثر کاملا در همان مرحله فیلمنامه حل شده است.
آیا در «ببعی قهرمان» شما کاراکترهایی داشتهاید که از همان آغاز با ممیزی روبرو شود؟
قطعا داشتیم. اما سعی کردیم که به حذف آن منجر نشود و با تغییر مدل دوبله و یا دیالوگها، کاراکتر را حفظ کردیم. مثلا یک کاراکتر منفی در همین داستان داشتیم که مجبور شدیم، لحن کاراکتر و یا برخی دیالوگهایش را تغییر دهیم تا سوءتفاهمهای احتمالی که پیش آمده بود را برطرف کنیم. واقعیت این است که همه اینها باعث محدودیت نشد و دست ما را برای اعمال پارامترهای خلاقلانهتر باز کرد.
از موفقیتهای «ببعی قهرمان» این است که مدت زیادی است که بر روی پرده اکران است و همچنان جایگاه خود را در صدر آثار پر مخاطب حفظ کرده است، این موفقیت حاصل چیست؟
اصل فروش فیلم، مانند همه فیلمها در دو ماه اول اتفاق افتاد. در ادامه سیر صعودی نداشتیم اما نسبت به سایر آثار کودک که در این مدت اکران شده، مخاطب جا مانده را به سینما آوردهایم. در حال حاضر فروش ۶۰ میلیارد را رد کردیم. البته با این معضل روبرو شدیم که نتوانستیم مجوز اکران مدارس را بگیریم، هر قدر هم که پیگیر شدیم جواب قانع کنندهای دریافت نکردیم. خیلی از انیمیشنها مانند «بچه زرنگ» و … ۲۵ تا ۳۰ درصد فروش فیلم را مدیون مدارس هستند. اگر فروش مدارس را هم داشتیم، احتمالا به فروش بالای ۸۰ میلیارد میرسید و فروش فعلی ما منحای مدارس است.
«ببعی قهرمان» بعد از اکران سینما، چه مسیری را پیش رو دارد؟
موضوع اکران بینالملل را ادامه خواهیم داد و بعد اکران روی پلتفرمهای نمایش خانگی را در دستور کار داریم.
ساخت «ببعی قهرمان» چگونه کلید خورد؟
من بعد از نگارش فیلمنامه به پروژه اضافه شدم. بخشهایی از پروژه هم پیش رفته بود و در ادامه برای تسهیل کار به عنوان کارگردان اضافه شدم.
پروژه با چه مشکلی مواجه شده بود و اضافه شدن شما چه کمکی به ادامه روند کار کرد؟
به هرحال پروژه خصوصا انیمیشن سینمایی کار سختی است و «ببعی قهرمان» اولین پروژه سینمایی مجموعه استودیو ایما بود. برای بنده هم اولین تجربه بود، چالشهای پیش رو برخی مسائل فنی و برخی هم مدیریتی بودند که سعی کردیم آن ها را حل کنیم. اما بیشتر بحث تولید بود و من چون تجربه کار تولیدی و کارگردانی سه بعدی داشتم، اضافه شدم.
از رزومه خود قبل از «ببعی قهرمان» بگویید؟
بیشتر در تولید سریالهای پویانمایی با استودیو «ایما» کار کرده بودم. استودیو ایما بیشترین تولیداتش برای شبکه کودک است. من ساخت مجموعههای چون «کتاب دا»، «نورالدین پسر ایران»، مجموعه «شهرقصه» و «پرده آخر» و
… را در کارنامه کاریام داشتم. برخی از این برنامهها برای بزرگسال بود که از گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیما پخش شد.
در فیلمنامه اثر، چه نقطه عطفی را پررنگ دیدید و حس کردید که پرورش قوه تخیل شما را در پرداخت و کارگردانی تشدید میکند؟
اول اینکه مقداد اخوان توانایی ویژهای در نگارش اثر با موضوع کودک دارد. پیش از این اثر سینمایی مختص و مشخصا برای این گروه سنی کودک اتفاق نیفتاده بود، عمدتا آثاری تولید شده بود که برای گروه سنی کودک و مقداری هم نوجوان را پوشش دهد، «ببعی قهرمان» صرفا مختص گروه سنی کودک است و این از جذابیتهای کار برای من بود که گروه سنی پایینتری در کودکان را به عنوان مخاطب هدف قرار داده است و مسئله مهمتر اینکه بواسطه سریال «ببعی» برای کاراکتر اصلی یک برندینگی از قبل اتفاق افتاده بود. اتفاق بد این است که در بیشتر موارد ما انیمیشنهایی را برای خودمان یعنی مخاطب بزرگسال تولید میکنیم و اسم کودک را بر روی آن میگذاریم و به دنبال مطرح کردن و حل چالشهایی هستیم که برای کودک مسئله نیست و همین طور زبان اثر کودک، میزان استفاده از خشونت و پیچیدگی را در نظر نمیگیریم. فارغ از اینکه به هر اثری ایراداتی وارد است، «ببعی قهرمان» حداقل در شناخت مزاج و روحیه مخاطب هدف خود موفق عمل کرده است و زبان مخاطب خود را پیدا کرده است. آماری که از دوستان و نزدیکان گرفتم این بود که بچهها بیش از یک بار تمایل به دیدن اثر دارند و از والدین خواستند که برای دوباره دیدن آنها را به سینما ببرند.
انیمیشن ایرانی از نظرحرفهای و تولیدی با آثاری که در سایر نقاط جهان وجود دارد، در چه نسبتی است؟
مجموعه عواملی وجود دارد که در این نسبت سنجی موثر است، اعم از بودجههای تولید، حوزههای اکران و پخش کار، محصولات پس از کار و … همه این مجموعه یک چرخه و زنجیره تنیده در هم را تشکیل میدهد و باید پذیرفت که انیمیشن با در نظر گرفتن این چرخه در ایران هنری نوپاست. تجربههای موفقی از فروش آثار حس میشود، ولی هنوز به آن اهداف نهایی نرسیدهایم که مهمترین آن پخش بینالملل است و به نظرم برای رسیدن به استاندارد کامل نیاز است که همه چرخ دندههای این زنجیره به کار بیفتند. البته بچهها از نظر توان فنی و گرافیکی تصویر در لول و کلاس آثار جهانی هستند اما همین مسئله هم بسیار منوط به بودجهبندی است که پروژه در اختیار دارد. همین که شاهدیم در طول هر پروژه تعدادی از این نیروها از ایران مهاجرت میکنند و با دیگر استودیوها در سراسر دنیا همکاری میکنند، نشان از همین نکته دارد که توان فنی کار وجود دارد اما هنوز نیازمند توجه، سرمایهگذاری، ایجاد ساختار و چرخه تولید و اکران هستیم و برای رسیدن به این هدف مسیر طولانی داریم تا بگوییم این چرخه کامل شده است. یکی از مشکلات بزرگ در این حوزه رفتن نیروهای متخصص است، نیروهایی که در طول یک پروژه آبدیده میشوند و به اصطلاح کار را خوب یاد میگیرند و بعد از ایران میروند و یا امکان پیدا میکنند که از همین داخل قراردادهای خارجی ببندند که کمترین دستمزد آنها با بیشترین دستمزد ما قابل قیاس نیست.
تفاوت دستمزد بر اساس هر دقیقه تولید انیمیشن در ایران و خارج از کشور چقدر است؟
یک انیماتور در دنیا برای هر دقیقه تولید ۲ هزار دلار میگیرد و تازه این قیمت، یک سوم قیمت در همان کشور است. یعنی برآورد در جهان حدودا ۶ هزار دلار است. این در شرایطی است که سقف ما برای پرداخت اگر ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ دلار شود، هنر کردیم. حرفه انیماتوری هنری است که مرزبندی ندارد، اما به لحاظ بودجهبندی، این مرزبندی به شدت آشکار و تاثیرگذار است. در انیمیشن بازگشت سرمایه وجود دارد اما بدون ایجاد چرخه و ساختار همین بازگشت سرمایه هم ممکن نیست. اثری که دو الی سه سال تولیدش زمان میبرد گاهی با فروش میلیاردی هم پاسخگوی هزینههای خرج شده نیست.
آیا استفاده از هوش مصنوعی میتوان به روند و تسهیل ساخت اثر کمک کند؟
هوش مصنوعی نه تنها در حرفه انیماتوری که در همه حوزهها ورود کرده است و ابزاری است برای متخصصان هر حرفه که با فراگیر شدنش به مرور زمان بعضی از مشاغل از بین خواهد رفت. خصوصا مشاغل اپراتوری که عاری از خلاقیت و تخصص هستند. به صورت کلی نمیتوان گفت چه زمانی این امر محقق خواهد شد که با پرامپ نویسی در منزل شخصی، یک فیلم تولید شود و معتقدم اگر مسیر قرار است درست پیش برود، هوش مصنوعی در نویسندگی باید ابزار یک نویسنده باشد و برای طراح صحنه ابزاری برای طراحی صحنه باشد تا کار او را تسهیل کند. در حال حاضر هم از هوش مصنوعی در حوزه فنی و تولید استفاده میکنیم. همین حالا در پروژهای مشاور هستم که به صورت کامل با هوش مصنوعی ساخته میشود و نتایج شگفتانگیزی حاصل شده و طبق تجربه متوجه شدم که تنها کاربران متخصص در هر حوزه میتوانند استفاده درستی از این فناوری داشته باشند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است