«آبستن»؛ یک سکانس پلان ملتهب | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۲۰
گفت‌وگوی صبا با عوامل فیلم متفاوت جشنواره

«آبستن»؛ یک سکانس پلان ملتهب

فیلم «آبستن» اثری به کارگردان محمد و مصطفی تنابنده است و به قصه چند جوان و مصائبی که در راه خروج از کشور با آن رو به رو می‌شوند می‌پردازد.

 

مریم عظیمی/صبا؛ فیلم «آبستن» اثری به کارگردان محمد و مصطفی تنابنده است و به قصه چند جوان و مصائبی که در راه خروج از کشور با آن رو به رو می‌شوند می‌پردازد. این دومین فیلم بلند محمد تنابنده پس از فیلم «تدفین» است که به صورت کارگردانی مشترک با برادرش ساخته است. عباس غزالی، سوگل خلیق، توماج دانش بهزادی، رها خدایاری، مجتبی شفیعی، تیما تقی‌زاده، عماد درویش و ملیسا چوپانی در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند.

آبستن را می توان یکی از فیلم های خاص جشنواره چهل و سوم به حساب آورد؛ چرا که تجربه دوباره فیلمبرداری پلان-سکانس است. پیش از این، فیلم «ماهی و گربه» هم چنین ایده‌ای در اجرا داشت و فیلم «قاعده تصادف» هم از ترکیب چند پلان‌سکانس ساخته شده بود.

فیلم مصطفی و محمد تنابنده، احتمالا از فیلتر مشاوره برادرشان محسن عبور کرده و این اتفاق با توجه به آشنایی خوب محسن تنابنده با فرآیند فیلمنامه می‌تواند یک امتیاز برای این اثر باشد. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

 

رها خدایاری، بازیگر:

خواب «مهری» را هم می‌دیدم

در این فیلم نقش مهری را بازی می‌کنید در مورد این نقش و نحوه نزدیک شدن‌تان به این کاراکتر بگویید.

کاراکتر مهری قصه را بسیار دوست دارم. در واقع تنهایی مهری را دوست دارم … وقتی فیلمنامه را خواندم سکوت مهری و هیاهوی شخصیت‌های قصه برایم جذاب بود، در صحبتی که برای فصل ماهی سفید داشتیم نیز خدمت شما عرض کردم که ویژگی‌های نقش برایم بسیار مهم است جدا از اینکه در درجه‌ اول فیلمنامه باید قابل تحسین باشد. خب من شناختی از مهری نداشتم و زیست مهری هم تشابهی به زیست من نداشت، باری که بر او دوش می‌کشید، تنها بودنش در آن هیایو، چنگ زدن برای حفظ کردن، پنهان کردن درد خود و در نهایت تصمیمی که باید بگیرد ویژگی‌ها و موقعیت‌هایی بود که باید مورد توجه قرار می‌دادم و چالش‌های درونی این شخصیت، جستجو و کشف کردن‌هایی که در طول قصه می‌بینیم برایم جذاب بود، مهری تنهاست… من باید مهری را می‌شناختم بنابراین برای خودم از مهری می‌نوشتم، از خاطراتش، آرزوها و غم‌هایش و از عشقی که داشت… من خواب مهری را هم می‌دیدم.

 

همکاری با یک کارگردان جوان در دومین اثر سینمایی‌اش چگونه بود؟

هر کسی نقطه صفر و نقطه شروعی دارد البته نمی‌توانم بگویم این مسئله هیچ اهمیتی برایم ندارد اما در وهله اول دریافتی که از مواجهه با کارگردان دارم و مهمتر از آن زمانی که فیلمنامه را می‌خوانم و می‌بینم که استراکچر درستی دارد و در آخر کارگردانی که می‌داند چه می‌خواهد همه و همه عواملی هستند که باعث می‌شوند اطمینانم جلب شود. متاسفانه من از آقای تنابنده کاری ندیده بودم اما شوق‌شان و اینکه علمش را داشتند و می‎‌دانستند که از کار چه می‌خواهند به من اطمینان خاطر می‌داد علاوه بر این با آقای تنابنده در مورد مهری خیلی صحبت می‌کردم. ایشان هم به حق راهنمای بسیار خوبی بودند و صبورانه و با تحلیل درست به تمام سوالات من پاسخ می‌دادند.

 

با توجه به اینکه لوکیشن در شهر انزلی بود و اثر به صورت سکانس پلان کار شده آیا با چالش خاصی مواجه بودید؟

به به از آن تالاب انزلی… در ابتدا بگویم که سرویس‌مان قایق بود و جاده‌ تالاب انزلی، هوای سرد، دیدن صبح به صبح پرندگان روی تالاب و دیدن اسب‌های وحشی در منظره‌ رو به روی لوکیشن باعث می‌شد سختی‌ها و سرما را فراموش کنی. اما سکانس پلان بودن برای من یکی از جذابیت های این فیلم بود، می‌دانید که بسیار اهل چالش هستم. من با هیچکدام از بازیگران «آبستن» افتخار همکاری نداشتم و در این جنس و سبک از فیلمبرداری هماهنگ و مسلط بودن بسیار مهم است. ما قبل از شروع ضبط حدود یک ماه دور‌خوانی و حدود ۱۵ جلسه تمرین با دوربین در لوکیشن داشتیم. سکانس پلان به مسابقه دو می‌ماند که اگر بایستی و توقف کنی بازنده خواهی بود منتها بار مسئولیت بیشتری دارد چون اگر تو بایستی بقیه نیز باید بایستند و همه چیز باید دوباره از ابتدا آغاز شود. بنابراین در این سبک از فیلمسازی و بازیگری، هماهنگی و همدل و مسلط بودن اهمیت بسیار دارد و بسیار مهم بود که ما یعنی بازیگران و همه عوامل کار چگونه یکدیگر را حمایت کنیم چیزی که متاسفانه امروز بیشتر در حد حرف و ادعا باقی مانده و درک نمی‌کنم که چرا من نوعی نباید از اتفاق خوبی که برای همکارم افتاده خوشحال شوم! امیدوارم این حس همدلی و حمایتگری بیشتر شود.

 

سخن پایانی.

از یکایک عوامل فیلم که صبوری و تلاش بسیار کردند تا این پازل شکل بگیرد ممنونم چون سکانس پلان اصلا شوخی بردار نبود و آقای عاطف امیری مدیر فیلمبرداری کار به حق کار بسیار دشوار و هنرمندانه‌ای را به پایان رساندند. برای ساخت این فیلم زحمت بسیاری کشیده شده است و امیدوارم اتفاق‌های در خوری برای آبستن رقم بخورد .

 

 

تیما تقی‌زاده، بازیگر:

بدون حضور مریم، این سه‌گانه کامل نمی‌شد

پیشینه بازیگری‌تان در تئاتر و فیلم کوتاه تاثیری در نقش پردازی کاراکتر مریم داشته است؟

بازیگری را در دانشگاه هنر و معماری آموختم و سپس در ۴ فیلم بلند، ۱۰ فیلم‌کوتاه‌ و ۱۲ تئاتر بازی کردم. با توجه به فرم و ساختار فیلم «آبستن»، تجربه‌ها و آموزه‌های تئاتر بی‌اندازه مرا در جهت خلق این کاراکتر پیش‌ راندند.

 

کاراکتر مریم و پیچیدگی شخصیتی او چه تاثیری بر فضای فیلم «آبستن» دارد؟

مریم دختر جامعه‌ دیروز، امروز و فرداست. او که شمایلی نزدیک به نسل تازه‌ جامعه دارد روایتگر آسیب‌هایی است که دختران و زنان در دوره‌های مختلف با آن دست ‌و پنجه نرم کرده‌اند. به غایت این شخصیت یکی از سخت‌ترین کاراکترهایی بود که در دوران فعالیت حرفه‌ای‌ام آن را اجرا کردم. طراحیِ به ‌اندازه و هوشمندانه‌ی کاراکتر مریم در فیلمنامه در کنار ۲ زن دیگر، شمایلی سه‌گانه از سه زن در طبقه‌ نزدیک به ‌یکدیگر، با آمال و آرزوهای متفاوت را تداعی می‌کند که فکر می‌کنم بدون حضور او یعنی مریم، این سه‌گانه کامل نمی‌شد.

 

آیا تجربه کارگردانی باعث می‌شود که یک بازیگر راحت‌تر کارگردان را درک کند؟

حتماً اینطور است. زمانی که من از نگاه کارگردانِ فیلم به کاراکتر، فیلمنامه، لوکیشن و سایر بخش‌هایی که به کارم مربوط است نگاه می‌کنم، معادلات برایم فرم ساده‌تری پیدا می‌کنند و متصور می‌شوم که یک کارگردان چه انتظاراتی در صحنه از بازیگرش دارد و آنها من را پیش می‌برند.

 

محمد تنابنده، نویسنده و کارگردان:

فیلمنامه است که فضای اثر را مشخص می‌کند

ایده اولیه آبستن چگونه شکل گرفت؟

ایده اولیه این فیلمنامه از یک خبری که در مطبوعات خواندم آمد. خبری در مورد گروهی از مهاجران که می‌خواهند به صورت غیر قانونی کشور را ترک کنند اما توسط یک آدم پران، به دریا انداخته شده و همگی کشته می‌شوند. البته این فیلم ربطی به آن اتفاق ندارد و فقط برگرفته از آن است. در واقع «آبستن» قصه چند جوان است که می‌خواهند به صورت غیرقانونی از کشور خارج شوند و هر کدام مشکلی دارند که در انتها به یک فاجعه ختم می‌شود.

 

روند نوشتن فیلمنامه چگونه پیش رفت و آیا به تنهایی فیلمنامه را نوشته‌اید؟

این متن را با دوست عزیزم وحید جعفری نوشتیم. در ابتدا من تا حدودی به ایده سر و شکل ‌دادم و بعد از وحید خواستم که در نوشتنش کمک کند و با هم فیلمنامه را جلو بردیم که حدود یک سال زمان برد. فیلمنامه «آبستن» در ابتدا به صورت سکانس پلان نوشته نشده بود و بعد از اینکه فیلمنامه را به پایان رساندیم به این ایده رسیدم که چقدر این فضا جا دارد که به صورت سکانس پلان ساخته شود به همین دلیل فیلمنامه اول را کنار گذاشتم و بر اساس سکانس پلان فیلمنامه نهایی را نوشتم و از برادرم مصطفی خواستم که یه صورت کارگردانی مشترک کار را بسازیم.

 

با توجه به اینکه سکانس پلان دشواری‌ها و مسائل خاص خودش را دارد چه موضوعی سبب شد که شما این سبک ساخت را در نظر بگیرید؟

دو ماه پس از اینکه نگارش فیلمنامه اولیه به پایان رسید دوباره آن را خواندم و دیالوگی که کاراکتر آدم پران در ابتدای قصه می‌گوید توجهم را جلب کرد، این که یک ساعت و نیم دیگر قرار است حرکت کنیم خب با توجه به اینکه یک فیلم سینمایی هم معمولاً و اصولاً ۹۰ دقیقه است دیدم که این یک ساعت و نیم چقدر برای کاراکترها مهم و حیاتی است و به نوعی این یک ساعت و نیم پیش رو، آینده آنها را رقم خواهد زد و به این نتیجه رسیدم که چقدر جالب خواهد بود اگر اثر را به صورت سکانس پلان بنویسم تا مخاطب نیز در این یک ساعت و نیم همراه کاراکترها و ما باشد و با دنیای کاراکترها آشنا شود.

 

به غیر از توماج دانش بهزادی که در فیلم «تدفین» نیز با او کار کرده‌اید با بقیه کست بخصوص سوگل خلیق و عباس غزالی هم کار کرده بودید؟

نه این اولین تجربه کاری من با عباس غزالی و سوگل خلیق بود و اولین گزینه من هم بودند. خدا دوستم داشت و همه بازیگرانی که می‌خواستم و به جنس فیلم می‌خوردند را داشتم چرا که قصه فیلم بسیار ملتهب است و دقیقاً برعکس چند سکانس پلانی که در تاریخ سینما ساخته شده ریتم بسیار بالایی دارد و خدا را شکر می‌کنم که توانستم در همان انتخاب‌های اولم به این کست بازیگری برسم.

 

یکی از موضوعاتی که در سکانس پلان‌ها اهمیت دارد تمریناتی است که پیش از شروع فیلمبرداری‌ها انجام می‌شود. شما در این پروژه چگونه عمل کردید؟

فیلمبرداری‌های ما در تالاب انزلی انجام شد. من و مصطفی به همراه همه بازیگران به مدت یک ماه در تهران به دورخوانی کار پرداختیم و تا جایی که می‌توانستیم روی تمام بالا و پایین‌های متن کار شد. پس از آن ۱۵ جلسه در لوکیشن تمرین کردیم و در یک روز فیلمبرداریِ کار انجام شد.

 

آیا فکر می‌کردید که «آبستن» به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند و پس از اینکه پذیرفته شد چه بازخوردهایی داشتید؟

پیش از جشنواره و زمانی که همه کارهای فیلم انجام شده بود فرصتی ایجاد شد و خیلی از همکاران که دوستان نزدیکم هستند توانستند بیایند و فیلم را ببینند و نظر همه آنها این بود که حتماً فیلم را به جشنواره فجر بفرستم و همین مسئله باعث شد که تصمیم بگیرم و اثر را به جشنواره بفرستم و خیلی هم از این تصمیم راضی هستم و پذیرفته شدن کار در جشنواره فیلم فجر ۴۳ برایم خبر خوشحال کننده‌ای بود.

 

با توجه به اینکه فجر مهمترین جشنواره سینمایی ایران است از تاثیری که روی کارنامه کاری یک فیلمساز می‌گذارد بگویید.

واقعیت این است که بعد از حضور در جشنواره فجر کارمان کمی سخت‌تر هم می‌شود به این دلیل که باید خیلی تلاش کنیم تا در اتفاقات بعدی باز هم قدمی رو به جلو برداریم و فیلم بهتری بسازیم. به هر حال فجر مهمترین جشنواره فیلم ما است و برای بسیاری از کارگردانان شناخته شده‌ امروز اتفاقات ویژه‌ای در همین جشنواره فجر رقم خورده و به نوعی در هموار شدن مسیر شغلی‌شان تاثیرگذار بوده است. من هم چون این مسئله را می‌دانستم از چند ماه قبل شروع به نوشتن فیلمنامه جدیدی کردم تا مطمئن باشم که در گام بعدیم کار بهتری انجام خواهم داد.

 

 

در فضاسازی فیلم «تدفین» در دکور، لوکیشن و طراحی لباس کاراکترها از رنگ‌های سرد استفاده شده بود آیا در فضای این فیلم نیز با همین رنگ بندی رو به رو هستیم؟

ترکیب رنگ فضای فیلم «آبستن» خیلی شبیه به فیلم «تدفین» است شخصاً این ترکیب رنگ در فضای اثر را دوست دارم ولی انتخاب این فضا صرفاً به دلیل علاقه شخصی‌ام نیست بلکه معمولاً فیلمنامه‌ای که می‌نویسم مشخص می‌کند که قرار است اثر را با چه رنگ و ترکیب نوری اجرا کنیم.

 

همکاری با تهیه‌کننده کار آقای جلال تیموری چگونه شکل گرفت؟

خود آقای تیموری چند فیلم کوتاه ساخته و کارگردانی کرده‌اند و تهیه‌کننده چند کار تئاتر نیز بوده‌اند. ایشان سرمایه‌گذار فیلم «دو زیست» اثر برزو نیک‌نژاد هم بودند و شخصی هستند که کار کردن با ایشان لذت بخش است چون درست مثل خود ما عاشق این کار است خیلی مطالعه دارد، خیلی فیلم می‌بینند و بسیار همراه هستند.

 

وحید جعفری، نویسنده:

جوانان می‌توانند ورق سینما را برگردانند

از آغاز و تداوم همکاریتان با آقای تنابنده بگویید.

من کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دارم و با محمد تنابنده رفاقتی بالای ۲۰ سال و یک همکاری ۱۵ ساله در زمینه نمایشنامه و فیلمنامه داریم. پیش از فیلم «تدفین» که در بخش هنر و تجربه به اکران رسید نیز در چند سریال و نمایشنامه همکاری داشتیم تا این اواخر که روی فیلمنامه «آبستن» و یک سریال به کارگردانی منوچهر هادی همکاری کردیم.

 

وقتی قرار است به صورت مشترک به ایده‌ای پرداخت شود چه مسائلی پیش روی این همکاری دو نفره قرار می‌گیرد و تقسیم کار شما چگونه است؟

رفاقت و سابقه همکاری‌ای که داریم ما را به یک هم زبانی رسانده که کار را برای ما آسان می‌کند و چون زبان یکدیگر را می‌شناسیم و درک می‌کنیم خیلی راحت قصه را پیش می‌بریم. من و محمد شاید بالغ بر ۵۰ طرح با هم نوشته‌ایم و همین مسلماً تاثیرگذار بوده و باعث شده که لحن هم را پیدا کنیم. در واقع با اینکه ما با هم دوست بودیم اما در همکاری‌های‌مان و با توجه به اهمیت روند کاری تلاش کردیم که لحن مشابهی داشته باشیم و فکر می‌کنم که خدا را شکر در زمینه قصه‌گویی این اتفاق افتاده است.

 

 

به نظرتان فیلمنامه آبستن موفق به کسب جایزه از جشنواره فجر می‌شود؟

ببینید حقیقت این است که ما به قله کوه نگاه می‌کنیم و دوست داریم که این اتفاق بیفتد و فکر نمی‌کنم که کسی از این موضوع بدش بیاید و طبیعتاً ما هم مستثنا نیستیم. در روزهایی که روی این فیلمنامه کار می‌کردیم واقعاً به قله کوه فکر می‌کردیم.

 

 

سخن پایانی

از محمد تنابنده به خاطر اینکه پیش از هر چیز به من اعتماد کرد تشکر می‌کنم و امیدوارم که جواب اعتمادش را داده باشم. یک نکته‌ای که به نظرم خیلی مهم است اعتماد تهیه‌کنندگان به جوانان این عرصه است. باور کنند آن گونه که فکر می‌کنند دشوار نخواهد بود این جوانان سرشار از انگیزه هستند و به جرات می‌گویم که این جوانان واقعا می‌توانند ورق سینما را برگردانند. من جوانان زیادی را می‌شناسم که بسیار زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند اما تهیه‌کننده‌ای در میان نیست که به آنها اعتماد کند. بنابراین از تهیه‌کنندگان کاردرست و کاربلد سینمای ایران که می‌توانند با اعتمادشان انگیزه این جوانان را ۱۰۰ برابر کنند خواهش می‌کنم به جوانان اعتماد کنند.

 

 

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها