مریم عظیمی/صبا؛ «هتل ترانسیلوانیا» (شعبه در ایران) دومین نمایش کودک و نوجوانی است که به کارگردانی امین گلستانه روی صحنه پردیس شهرزاد میرود. گلستانه، کاراکترهای شناخته شده انیمیشنهای موفق را به جغرافیای ایران میکشاند و با بهرهگیری ازفرهنگ، اسطورهها و کاراکترهایی از دل قصههای ایرانی چالشهای جدیدی پیش روی این کاراکترهای محبوب میگذارد. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را میخوانید.
امین گلستانه، کارگردان:
کودک درونمان را به فراموشی سپردهایم
لطفا از چگونگی آغاز فعالیتتان در عرصه کودک و نوجوان بگویید.
حوزه اصلی فعالیت من سینما است و در واقع بازیگر سینما، تئاتر وتلویزیون هستم تقریبا دو سال پیش بود که ایده استفاده از انیمیشن در مختصات صحنه تئاتر به ذهنم رسید چرا که جای خالی صنعت سرگرمی خانواده یعنی نمایشهایی که مبتنی بر لذت بردن خانواده در کنار هم است و لزوماً مخاطب آن کودک یا نوجوان نیست را حس میکردم. در همین راستا در اردیبهشت ۱۴۰۳ نمایش کارخانه هیولاها(سالیوان در ایران) را روی صحنه بردم و خدا را شکر با اقبال بسیارخوبی رو به رو شد و بعد از آن نیز نمایش «هتل ترانسیلوانیا» که در حال حاضر روی صحنه است. به نظر من در حوزه تئاتر کودک ونوجوان این ضعف وجود داشت که کارها یا لزوماً برای سنین کودک ونوجوان و با مضامین مخصوص این گروه سنی طراحی شده و خانوادههای همراه در نظر گرفته نمیشوند، بر همین اساس سعی کردم که به عنوان مثال مشابه دیزنی لند به قصه نگاه کنم و به گونهای کار را طراحی کنم که خانوادهها نیز لذت ببرند.
با توجه به بعد خلاقانه پروژه با چه چالشهایی رو به رو بودید؟
من در انتخاب بازیگران سعی کردم از بازیگرانی استفاده کنم که تاحدود زیادی از نظر دینامیک بدن و فیزیکال به شخصیتها نزدیک باشند در کنار این تیمی که در پروژه قبلی با من همکاری میکردند در این اثر هم حضور داشتند و در این دو زمینه به چالش نخوردم اماپروداکشن این دست آثار پرهزینهتر از دیگر کارهای کودک است و دربخش سرمایهگذاری و تهیه و سالن اجرا با چالشهای زیادی روبرو بودیم همینطور رویکرد مرکز هنرهای نمایشی نسبت به آثاری از این دست کمی چالش برانگیز بود چرا که برخی از دوستان در این مرکز معتقد بودند که این اثر مربوط به حوزه کودک است و برخی دیگر آن را منتسب به حوزه بزرگسال میدیدند و حوزهای در این میان تعریف نشده که بتواند هر دو گروه را پوشش بدهد بنابراین کار باید مطلقاً کودک و نوجوان یا مطلقاً بزرگسال باشد و در واقع بزرگترین چالشی که ما داشتیم در همین راستا بود.
برای تطبیق دادن قصه انیمیشن بیشتر به چه مواردی توجه داشتید؟
من معمولاً قصه را تغییر نمیدهم و بر اساس جهان انیمیشنی که انتخاب میکنم پیش میروم و در واقع آن جهان را ادامه میدهم یعنی قصه را وارد ایران کرده اصطلاحا ایرانیزه میکنم و برایم مهم است که قصه از جهان انیمیشن جدا نباشد و از قوانین جهان انیمیشن پیروی کند بنابراین من سعی میکنم به گونهای این کار را انجام دهم که هم باورپذیر باشد و هم بتوانم ایران را جلوه بدهم یعنی قلاب اولیه ورود این کاراکترها ورودشان به ایران است مثلا در نمایش قبلی یعنی کارخانه هیولاها سالیوان به اشتباه درب اتاق دختر بچهای در ایران را میگشاید و از آنجایی که به دلیل تحریم، ارتباطات قطع شده در ایران میماند در ادامه من شش دیو و هیولای ادبیات شفاهی ایران را واردقصه این نمایش کردم یعنی با آنکه قلاب اولیه قصه ورود این کاراکترهای انیمیشنی به ایران هستند سعی میکنم که در کنارش کاراکترهای ایرانی را نیز معرفی کنم و در این قصه نیز کاراکترهای والار و خاتون معرفی میشوند. کاراکتر والار یک کاراکتر کاملاً ذهنی است که از تخیل خودم نشئت میگیرد و خاتون هم برگرفته از الهه برکت و چشمههای گیلان است.
نام والار چگونه انتخاب شد؟
من برای این کاراکتر به دنبال نامی بودم که متناسب باشد و با توجه به اینکه موقعیت قصه در شمال بود به دنبال یک نام بومی میگشتم که با نام کاراکترهای «ولاد» و «لرد» همخوانی داشته باشد. درجستجویی که میان اسامی گیلانی داشتم با اسم ولار یا والار که هردو به کار برده میشوند رو به رو شدم که به معنی تلاطم و تلاطم موجهای آب بود و به نظرم آمد که اسم جذابی است و هم آوای ولاد هم هست.
در مورد طراحی لباس و تنپوشهایی که در کار استفاده شده بفرمایید.
این بخش از کار به شدت مرحله سختی بود چون در ایران در زمینه متریال و مواد مورد نیاز ساخت با محدودیتهایی مواجه هستیم همینطور قیمت بالای ملزوماتی که در طراحی لباس کاراکترها و یاتنپوش عروسکها وجود دارد چالشهایی ایجاد میکند مثلاً کاراکتر مومیایی در انیمیشن یک سری جزئیات دیگر نیز دارد اما ما سعی کردیم بر اساس استانداردهای فرهنگی خودمان این تن پوش را آداپته کنیم، این تغییرات در عین حال باید به گونهای باشد که از کاراکتر بیرون نزند به همین دلیل طراحی، دوخت و ساخت لباس و تنپوش مومیایی به شدت سخت بود اما به لطف خانم نیاز حمیدی و خانم فاطمه عباسی که عروسک ساز ما در هر دو پروژه بودند کار انجام شد. این دوستان با دقت و حوصله زیادی کار را پیش بردند به خصوص که ما به خاطر مجوزها از نظر زمانی در شرایط خاصی قرار گرفتیم اما خوشبختانه با تلاش این عزیزان لباسها وتنپوشهای نمایش با کیفیت بسیار بالا به اجرا رسید.
آیا قصد دارید این مسیر را با انیمیشنی دیگر ادامه دهید؟
بله قطعاً، البته فعلاً تصمیم دارم که نمایش «کارخانه هیولاها» رادوباره در سال پیش رو روی صحنه ببرم و سه کانسپت جدید نیز برایسال آینده آماده کردهام تا این تولیدات را به پنج اثر برسانم و خیلی دوست دارم که در این مسیر بتوانم راهی بگشایم در حال حاضر نیز با چند انتشاراتی مذاکراتی برای چاپ این نمایشنامهها انجام میدهم که امیدوارم به نتیجه برسد.
تاکنون چه بازخوردی از مخاطب گرفتهاید؟
ما بازخوردهای بسیار جالب و گاه عجیبی را تجربه میکنیم مخاطبما تقریباً ۴۰ درصد بزرگسال و ۶۰ درصد کودک و نوجوان هستند واین ترکیب گاهی به ۵۰/۵۰ هم میرسد. من معمولاً قبل از آغاز نمایش با مخاطب صحبت میکنم چون بسیاری از مخاطبان براساس آن ذهنیتی که دارند فکر کنند که باید خیلی آرام به تماشای اثر بنشینند اما من این نکته را یادآور میشوم که این حق ماست که لذت ببریم و اینجا قرار است زمان شادی را کنار فرزندانمان بگذرانیم نکته اصلی کلام من این است که ما بزرگترها به شدت کودک درونمان را به فراموشی سپردهایم و به خاطر جو زمانه دیگر به او رسیدگینمیکنیم. والد درونمان اجازه نمیدهد که حتی این کودک درون شادی کند، بخندد یا دست بزند و برای اینکه بتوانم این ذهنیت را در مخاطب بشکنم پیش از شروع نمایش حتماً صحبت میکنم و خوشبختانه بازخوردهای خیلی شیرینی تاکنون گرفتهایم مردم با حال خوب ازسالن خارج میشوند و نشانههای آن را در کامنتهای مخاطبان تیوال میبینیم و آن ۱۰ درصد نقدی که وجود دارد هم به مسئله سلیقه برمیگردد. خوشبختانه این اثر حتی بازخوردهای بینالمللی هم داشت و دویچه وله خبر این نمایش را کار کرد. این بازخوردها حتی خارج ازتصور تیم بود و فکر نمیکردیم که این نمایش بتواند رکوردهای فروش را جابجا کند درسته همین لحظه که ما صحبت میکنیم کار ۲ میلیاردی شده و این اولین بار است که یک نمایش کودک در ایران به این میزان فروش دست پیدا میکند و میلیاردی میشود.
فرهاد اتقیایی، بازیگر:
سعی کردم نقشم شبیه کاراکتر انیمیشن باشد
شما دوبلور اصلی این کاراکتر لولوخان در انیمیشن «هتلترانسیلوانیا» هستید اما اساساً چگونه این نقش به شما پیشنهاد شد؟
تجربه کار کودک برای من با اثر اول آقای گلستانه یعنی «کارخانه هیولاها» آغاز شد اما پیش از آن و از سال ۹۶ به عنوان بازیگر در تئاتر فعالیت میکردم. با توجه به اینکه آقای گلستانه در نمایش«کارخانه هیولاها» نیز برای نقش سالیوان از یک صدا پیشه استفاده کرده بودند در این نمایش از من خواستند که این نقش را بر عهده بگیرم و برای من هم بسیار جذاب و چالش برانگیز بود چرا که من به مدت ۱۲ سال و در هر چهار قسمت، گویندگی این کاراکتر را بر عهده داشتم و حال باید آن را روی صحنه میآوردم.
دنیای دوبله دنیای ناشناختهای برای عموم مخاطبان است و شاید همیشه این سوال وجود داشته باشد که چگونه و بر اساس چه پارامترهایی یک صدا و لحن مناسب یک کاراکتر را انتخاب میکنند.
بله دوبله فضای بسیار جذابی برای اکثریت افراد است و بسیاری ازافراد دوست دارند وارد دنیای دوبله شوند اما اینکه کاراکتر با چه لحنی گفته شود و چه بازی داشته باشد معمولاً بیشتر بر اساسسلیقه و تصمیم مدیر دوبلاژ به علاوه خلاقیت خود گوینده است در اینمورد نیز آقای عرفان هنربخش که مدیر دوبلاژ هر چهار قسمت این انیمیشن بودند تصمیم گرفتند تا از این نوع بازی و لحن استفاده شودضمن اینکه بسیاری از تکه کلامها و کلمات کاربردی کاراکترها را خودایشان ساختند و انتخاب نام لولوخان برای کاراکتر دراکولا نیزخلاقیت ایشان بود چون برای برگردان نام دراکولا و استفاده از کلمه خون آشام احتمالاً به مشکل بر میخوردیم .
فانتزی که در کاراکترهای این انیمیشن میبینیم در نمایش نیز جاری شده در مورد این مسئله بگویید.
خوب به نظرم از لحاظ ظاهر و قیافه تا حدودی شباهتهایی به اینکاراکتر دارم و بله در بازیها و اکتهای انیمیشنی فانتزی خاصی وجود دارد که من هم شخصاً سعی کردم در نقش خودم شبیه این کاراکتر در انیمیشن باشم مثلاً این کاراکتر در انیمیشن به صورت ناگهانی حرکات سریعی انجام میدهد و یا به صورت ناگهانی درسکوت فرو میرود و اصلاً تکان نمیخورد یا فقط چشمهایش را تکانمیدهد و من سعی کردم به این جزئیات در بازی خودم نیز توجه کنم وامیدوارم که موفق شده باشم.
سخن پایانی
اجرای ما همچنان به خاطر استقبال خوب مخاطب تمدید شده است واز مخاطبانی که تا این لحظه کار را ندیدهاند دعوت میکنم که به دیدن این اثر بنشینند و ما سه روز پایانی هفته در شماره ۱ پردیس شهرزاد چشم به راهشان هستیم.
محمد کارآزاد، بازیگر:
وضعیت کلی تئاتر کودک و نوجوانمان خوب نیست
لطفا در ابتدا از پیشینه خود در عرصه تئاتر بگویید.
کار تئاتر را از بهمن ۷۷ و مانند بسیاری دیگر از دوستانم فعالیت دراین حوزه را از مدرسه آغاز کردم و این مسیر با کارهای کمدی و آثارخیابانی ادامه پیدا کرد تا اینکه از سال ۸۱ وارد عرصه کودک شدم وتقریباً در همه ژانرها به غیر از تعزیه ایفای نقش کردهام.
کاراکتر مومیایی بسیار فانتزی است. در نقشپردازی آن بیشتر چه نکاتی اهمیت داشت؟
کلاً به انیمیشن علاقه دارم و میتوانم بگویم که این انیمیشن بهترین انیمیشنی بود که بارها بارها آن را دیدم شخصیت پردازی این کاراکتر بر اساس فانتزی خود انیمیشن است و سعی کردم صدایی که انتخاب میکنم به صدای کاراکتر انیمیشنی نزدیک باشد البته ما محدودیتهایی هم در سالن داریم و اگر بخواهم خیلی به این صدای انیمیشنی نزدیک شوم ممکن است صدا آن کیفیت لازم را از دست بدهد. در این مسیر اما خود آقای گلستانه خیلی کمک کردند و ما نیزبه عنوان بازیگر خلاقیتهایی در راستای بانمکتر شدن این کاراکترها انجام دادیم. اما کار در زمینه کودک دو اصل مهم دارد یکی اینکه خود بازیگر کاراکتر را باور کند و دومین اصل به تکنیک و تجربه بازیگر زمینه کار کودک برمیگردد. با توجه به اینکه من سالهاست که درزمینه کار کودک فعالیت میکنم، جنس کار کودک و اینکه چگونه باید باآنها ارتباط برقرار کنم را میدانم و به قول آقای گلستانه بودن درفضای کار نیز در پذیرش کاراکتر توسط بازیگر تاثیرگذار است. من بسیاری از مواقع حتی حین رورانس خود را فراموش میکنم وهمچنان همان کاراکتر مومیایی هستم.
به نظر میرسد که تن پوش کاراکتر مومیایی تا حدود زیادی حرکتهای بدنی شما را محدود میکند لطفاً در این مورد بگویید.
بله این تن پوش هم خیلی کمک میکند و هم کار مرا خیلی سخت میکند. یعنی در نگاه اول جذابیتی که کاراکتر مومیایی دارد به خاطرفرم تن پوش است اما برای من بسیار سخت است چون بسیاری از بازیهایی که متعلق به خود من هستند در این فرم بدنی جدید که به واسطه این تن پوش ایجاد شده گم میشوند اما در کنار این سختیتنپوش مومیایی جذابیت خاص خودش را نیز ایجاد میکند.
با توجه به فرم متفاوت این اثر آیا این احتمال وجود داشت که مخاطب آن را نپذیرد؟
هر کاری که آغاز کنیم به هر حال ریسکی به همراه دارد حال چه نه وخلاقانه باشد و چه تکراری. اما از آنجایی که انیمیشن هتل ترانسیلوانیا خیلی مورد اقبال و پسند قرار گرفت شخصا فکر میکردم نمایشی که بر اساس این انیمیشن روی صحنه بیاید، برای مخاطب جذاب خواهد بود. نمایش ما در رده مخاطب کودک و نوجوان ارائه شده اما بسیاری از افرادی که برای دیدن نمایش ما میآیند به رده سنی کودک و نوجوان متعلق نیستند بلکه بزرگسال هستند و کودک یا نوجوانی همراهشان نیست در واقع به خاطر خاطراتی که با انیمیشن هتل ترانسیلوانیا دارند این نمایش نیز برایشان جذاب است.
به عنوان کسی که سالهاست در زمینه نمایش کودک فعالیت میکنید وضعیت امروز نمایش کودک و نوجوان و هنرمندان فعال در این عرصه را چگونه میبینید؟
صادقانه فکر میکنم که وضعیت کلی تئاتر کودک و نوجوانمان اصلاًخوب نیست و هنرمندانش با اینکه بسیار پرتلاش هستند در شرایط خوبی به سر نمیبرند. به نظرم وضعیت بسیار نابسامان است نظارتها به آن شکلی که باید وجود ندارد و سختگیریهایی که وجود دارد به شکلی است که میتواند یک اثر را از آن چه که باید دور کند. در واقع نظارت کلی روی ساختار، محتوا و خروجی نیست اما ایرادات و ممیزیهایی اعمال شود که اتفاقا سطح کار را پایین میآورد. دردورههایی کسانی در شورای نظارت حضور داشتند که اساسا نه در رشته مرتبط تحصیل کرده بودند و نه تجربه کاری داشتند. خوشبختانه امروز شرایط بهتر شده و دوستانی که تحصیلات و تجربه مرتبط دارند نیز در این شورا حضور دارند اما همچنان با مسائلی رو به روهستیم که به نمایش و بازیگرانش لطمه میزند. ایراداتی که اساساً منطقی و معقول نیست بلکه فقط ساخته ذهن این افراد است و همین مسئله کیفیت نمایش را پایین میآورد. از طرف دیگر متونی که برای کودک و نوجوان نوشته میشوند نیز عمق کافی را ندارند. البته من فکرنمیکنم که نمایشهای کودک باید داستان پیچیدهای داشته باشند.اتفاقا باید ساده و روان باشد ولی به نظرم در دورهای نیستیم که مدام بخواهیم به بچهها بگوییم که باید مسواک بزنند تا دندانشان را کرم نخورد یا اینکه باید شبها زود بخوابند چرا که بچههای این دوره بسیار فهیم هستند بنابراین باید موضوعات نمایشها نیز متناسب بامخاطب این دوره باشد. درست است که ما در نمایش کودک قصدنداریم با داستانی پیچیده کودکان را عمیقاً به فکر فرو ببریم اما قرارهم نیست که از موضوعات آنقدر دم دستی باشند که اساساً سطح نمایش را پایین بیاورند و مناسب مخاطب امروز نباشند بنابراین بایدبه نکات مهمتری اشاره شود حتی اگر این نکات تلخ باشند. به عنوان مثال در تقابل نیروی خیر و شر در داستان اگر نیروی شر به اندازه کافی بزرگ و قوی نباشد نیروی خیر یا همان قهرمان داستان که بایدبر نیروی شر غلبه کند برای مخاطبان باورپذیر نخواهد بود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است