ژولیت رضاعی، ضلع سوم | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۷
درباره بازی چشم‌نواز و تکنیکی کشف تازه صدرعاملی در سینمای ایران:

ژولیت رضاعی، ضلع سوم

ژولیت رضاعی می‌توانست برنده سیمرغ باشد. می‌توانست دیپلم افتخار به دست بیاورد و هیچکس هم به این مسئله فکر نکند که برای او زود است، یا زود بود. خوشبختانه یا متاسفانه این اتفاق رخ نداد. اما ما منتظر کارهای دیگر او هستیم

 

سعید قاضی نژاد/ صبا؛ رسول صدرعاملی پیشتر و با دو فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» و «من ترانه پانزده سال دارم» دو بازیگر ماندگار زن به سینمای ایران معرفی کرده بود. پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی. دیدن بازی ژولیت رضاعی در فیلم «زیبا صدایم کن» صدرعاملی، تماشاگر را به این فکر می‌انداخت که آیا ژولیت ضلع سوم این مثلث خواهد بود؟

اما فارغ از تمام این قضایا که در جای خود پیگیری‌اش جذاب خواهد بود، بازی ژولیت رضاعی در «زیبا صدایم کن»چیزی فراتر از تکنیک‌های رایج و معمول بازیگری به همراه داشت. در واقع اجازه بدهید پا را فراتر بگذارم و بگویم حتی نوع راحتی و صمیمیتی که او به نمایش گذاشت، از جنسی متفاوت از دو فیلم دیگر صدرعاملی با بازی پگاه و ترانه بود.

می‌تواند عوامل مختلفی این میان دخیل باشد، نخست تجربه افزوده شده خود صدرعاملی کارگردان که پخته تر از بیست سال قبل خودش در مواجه با بازیگر عمل کرده است. دوم خود بازیگر. خود ژولیت رضاعی به عنوان یک نوجوان نسل ضد که بی پرواتر و شجاع‌تر و رهاتر از نسل پگاه و ترانه است. انگار این خیابان‌ها، این موج جمعیت را بیشتر می‌شناسد. بجای خزیدن در گوشه پیاده‌رو، به دل جمعیت می‌رود. این روحیه بچه‌های این نسل، رهایی و نترس بودن و بی‌تکلف و ترس از قضاوت، به خوبی در بازی ژولیت رضاعی مشهود بود.

هرچقدر در دوران آغازین بازیگری پگاه و ترانه، «دوربین» چیزی کمیاب بود، حالا و برای این نسل جدید، رسانه یعنی گوشی همراهش. آنها روان‌تر و راحت‌تر از نسل قبل با دوربین اخت پیدا کرده‌اند. این نکته چیزی از کیفیت و مهارت او در به نمایش گذاشتن یک دختر تنها و بی‌پناه کم نمی‌کند. در واقع قرار نیست از این زاویه به بازی او نگاه کنیم که خب، برای او چالش آسانی بود، نه!

ژولیت رضاعی آنقدر هوشمندانه چیزهایی را در بازی خود حل کرد که برای درکش باید یک بار دیگر از ابتدا تا انتهای فیلم را مرور کرد. نخست بروز شکلی از سادگی و دخترانگی بود که فارغ از تکنیک‌های رایج بازیگری بروز پیدا کرد.

در ابتدای همراهی این پدر و دختر غریبه از هم، فاصله فیزیکی او بیشتر است. هرچه رو به غروب می‌رویم، رو به شب، نگاه‌های طولانی‌تری به پدر دارد. بیشتر از تا حوالی ظهر، لمسش می‌کند. خطوط لبخند بیشتری روی صورتش می‌دود و از همه مهمتر نگرانی چشم‌هایش، کم و کمتر می‌شود.

حالا اسمش تکنیک است یا هدایتِ درست، یک نکته را این وسط نباید فراموش کرد: هوشِ بازیگر.

همراهی امین حیایی در کنار او هم، از نکاتی است که نباید فراموشش کرد. شیمی میان آنها به عنوان یک پدر و دختر دلخور از هم، به خوبی از میان پرده سینما جاری بود.

کوتاه و خلاصه، ورودش به سینمای ما مبارک و چشم‌بد از او دور باد

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها