از جان سینمای روحوضی چیز زیادی باقی نمانده! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۲
بهادر زمانی بازیگر و کارگردان در گفتگو با صبا مطرح کرد:

از جان سینمای روحوضی چیز زیادی باقی نمانده!

زمانی درباره سینمای این روزهای ایران گفت: به نظر من، سینمای ما رسانه تاثیرگذارو جریان سازی نیست، بلکه سینمای ما یک رسانه تفریحی بسیار جذاب است، چون سینمای ما کنترل شده است و حد و مرز دارد و تا جایی می‌تواند در زندگی مردم ورود کند که خود مردم اجازه بدهند.

مهدیه مالکی/ صبا؛ به بهانه اکران نخستین فیلم بلند سینمایی بهادر زمانی با او در صبا به گفتگو نشستیم. اما بیش از هرچیزی، صراحت لهجه او در بیان نظراتش راجع به حال و هوای این روزهای سینمای ایران بود که به نظر کنجکاوی برانگیز می‌آمد. در خصوص آنچه این روزها تحت عنوان «سینمای کمدی» در حال اکران است، نظراتی بیان کرد، که خود می‌تواند موضوع مناسبی برای یک گفتگو با حضور کارشناسان باشد.

برخی از کارگردانان فیلم اولی در اولین تجربه ی خود ترجیح می دهند به سمت فیلم هایی بروند که گیشه خوبی داشته باشد شما چطور شد که اولین تجربه سینمایی خود را با چنین موضوعی شروع کردید؟

اصولا دو رویکرد متفاوت میان فیلمسازان وجود دارد، افرادی که شغل شان فیلمسازی است واز این راه کسب درآمد می کنند و افرادی که دغدغه شان فیلم سازی است و من جزو گروه دوم هستم گرچه تحصیلات این کار را دارم و طی این سالها غیر از بازیگری و فیلم سازی کار دیگری نکرده ام ولی به فیلم سازی به چشم شغل نگاه نمی کنم بلکه در فیلم سازی برمبنای دغدغه هایم کار کرده ام یعنی درباره آن موضوعات به یک درک و زیستی رسیده ام سپس آنها را به تصویر کشیده ام ولی افرادی که شغلشان فیلم سازی است و از این طریق پول در میاورند براساس جریان پیش می روند و فیلم گیشه پسند می سازند ولی من در فیلمسازی هرگز چنین تفکری نداشته ام و اگر کاری ساخته ام که با استقبال مخاطب روبه رو شده نگاه جریانی نداشتم.

حتی برخی از فیلمسازان با نگاه به جریانات جشنواره های خارجی فیلم می سازند تا فیلم ها در جشنواره های خارجی مورد استقبال قرار گیرد تا از نظر مالی و اعتباری برای آنها آورده داشته باشد ولی من در فیلمسازی چنین رویکردی ندارم وابتدا باید با موضوع ارتباط بگیرم و بعد درباره آن فیلم می سازم.

امروزه فیلم های کمدی گیشه خوبی دارند ولی به نظر من در کشورمان نمی توان کمدی کار کرد چون با موارد خاصی می توان شوخی کرد و با اصناف، شغل ها، گروه ها، افراد و … نمی توان شوخی کرد و این موجب می شود در کمدی از شوخی های جنسی استفاده شود که چنین شوخی هایی اخلاقی نیست به همین دلیل بسیاری از فیلم های کمدی را نمی توان با کودکان دید و به خانواده پیشنهاد می کنم این فیلم ها را به صرف شادی آور بودن با کودکان و نوجوان نبینند، این شوخی ها برای کودکان و نوجوانان سم است چون بیان موضوعات به طنز و شادی آور بودن آنها موجب می شود بچه ها گمان کنند که کار درستی صورت گرفته و از آن الگو برداری می کنند برای مثال شوخی هایی که با مواد اعتیادآورد صورت می گیرد باعث می شود آن نوجوان فکر کند کار خیلی باحالی است و دوست دارد آن را یک بار تجربه کند که یک بار تجربه آن هم خطرناک است و پدر و مادر کلی هزینه می کنند که برخی تجربه ها حتی برای یکبار برای بچه هایشان رخ ندهند چون اتفاقا همان یک بار در زندگی انسان خیلی تاثیرگذار است.

البته نمی توان به فیلمساز خرده گرفت چون گزینه هایی که می تواند با آن شوخی کند محدود است و سراغ هر موضوع برود مورد ایراد قرار می گیرد و محدودیت های زیادی دارند و به ناچار سراغ موضوعی یا افرادی می رود که کسی به آن گیر نمی دهد. من مطمئن هستم از جان سینمای روحوضی که در حال حاضر در جریان است چیزی زیادی باقی نمانده وسینما در چند سال آتی به سمت سینمای اجتماعی یا فانتزی که با ویژوآل و اتفاقات کامپیوتری ساخته شده خواهد رفت و جریان فیلم خنده آورکمرنگ خواهد شد چون مردم از این میزان هجو کم کم خسته شده اند البته منظور من فیلم کمدی نیست چون کمدی و طنز ژانر هستند و مفهوم دارند.

در فیلمسازی به ژانر اجتماعی ادامه خواهید داد؟

من در فیلم سازی ژانر مشخصی در کارهایم نداشته ام و قصه به من می گوید که به چه ژانری بپردازم و وابستگی محتوا و فرم مسیر راه را به من نشان می دهد. ساختار فیلم زمانی که فیلمنامه را می خوانم برایم مشخص می شود لذا فضای قصه را ژانر برایم مشخص می کند. در فیلم های بعدی سعی می کنم ظرافت های بیشتری به کار برم چون این فیلم چون اولین تجربه سینمایی من بود و خیلی درگیر کارهای تولیدی شدم، نتوانستم به ظرافت های کار آن طور که دوست داشتم بپردازم.

در فیلمسازی چه چیزی برای شما بیش از همه اهمیت دارد؟

ارتباط مخاطب با اثر بیش از همه برای من اهمیت دارد ونکته مهم آن است که بیننده با قصه ارتباط بگیرد و مخاطب فیلم را بفهمد.

 

منظورتان از اینکه مخاطب فیلم را بفهمد یعنی اثری که شما می خواستید روی مخاطب بگذارد؟

به نظرمن سینمای ما رسانه تاثیرگذارو جریان ساز نیست بلکه سینمای ما یک رسانه تفریحی بسیار جذاب است  چون سینمای ما کنترل شده است و حد و مرز دارد و تا جایی در زندگی مردم ورود می کند که خود مردم  خود می خواهند و بسیار بستگی به درک مخاطب دارد. مخاطب ما در ایران رشد شناخت اثر رسانه ای نداشته است به این معنا که ساخت فیلم با سبک های فیلم های ۵۰-۶۰ سال گذشته هنوز بیش از فیلم‌هایی با سبک های نو سینمایی بیننده دارد مثلا سریال سوجان به این دلیل مورد استقبال قرار گرفت که شبیه سریال های قدیمی است و مردم ما هنوز آن مدل رفتارو قصه گویی را دوست دارند و با قصه گویی که در موج جدید سینمایی ایران به وجود آمد هنوز خیلی ارتباط برقرار نکرده اند گرچه از افتخارات سینمای ما اصغرفرهادی و عباس کیارستمی است ولی عموم مردم ما فیلم های این عزیزان را به عنوان فیلم های به یادماندنی نمی شناسند. هنوزمردم درباره قیصر حرف می زنند یا  از میان فیلم های آقای مهرجویی درباره «مهمان مامان» صحبت می کنند و هیچ وقت مردم عام درباره فیلم های روشنفکرانه ایشان صحبتی ندارند لذا اگر مخاطب ما عموم مردم هستند نه خواص، پس سینما در کشور ما یک رسانه تاثیرگذار نیست و حتی آدم هایش نیز تاثیرگذار نیستند چون سینمای ما بر اساس تصمیمات وزارت خانه ای است از طرفی امروزه فیلم های درحال اکران نیز سینما را به سمت انفعال پیش برده که البته تفریح ایجاد می کنند ولی حرفی برای گفتن ندارند و هجو هستند. در گذشته فیلم هایی مثل مومیایی ۳ یا مرد عوضی گرچه کمدی بودند ولی حرف برای گفتن داشتند، فیلم زمانی فیلم است که بدون بازیگران چهره هم دیده شود به همین علت است که عقیده دارم در این روزها، سینما رسانه ی تاثیرگذاری نیست.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها