فصل اول: دوران ۳D سری بازی «دویل می کرای»
امیرمهدی نظری/صبا: شرکت ژاپنی «کپکام» که برای سریهای «دراگون اِیج» «رزیدنت اویل» و البته «دویل می کرای» شناخته میشود، سال ۲۰۰۱ وظیفه ساخت یک نسخه جدید از سری بازی «رزیدنت اویل» را به عهده کارگردان بازیساز آقای «هیدآکی کامیا» سپرد. آقای «کامیا» که در کارنامه خود بازی بسیار موفق «رزیدنت اویل ۲» را داشت، در نظر داشت برای این نسخه جدید راهی کاملا نو را پیش بگیرد. پس، دست به کار شد.
دنیایی جدیدی که او ساخته بود رنگیتر و به مراتب عجیب تر از دنیای بازی «رزیدنت اویل» بود. شخصیت نقش اول این بازی یک پلیس غربی درست مثل «لیان کندی و کریس رد فیلد از رزیدنت اویل» بود و او «تونی رِد گِریو» نام داشت. اما در اواسط کار او متوجه شد که این بازی پتانسیل خوبی برای سری «رزیدنت اویل» ندارد. با این حال او نمیخواست تمام کار خود را به باد بسپارد، به همین جهت، مقامات «کپکام» را راضی به ایجاد سری جدیدی کرد. البته کمپانی در شرایط قرارداد او بندی را لحاظ کرد بر این اساس که اگر بازی با شکست مواجه شود، برای آینده کاری آقای «کامیا» آینده بدی در پی خواهد داشت.
با وجود این ریسک، آقای «کامیا» به ساخت بازی جدید خود ادامه داد. داستان بازی را به کل بازنویسی کرد اما طراحیهای اغلب کاراکترها، جهانِ بازی و ایده کلی را حفظ کرد. این بازی حالا «Devils never Cry» نام داشت و شخصیت نقش اول آن اکنون «دانته، فرزند اسپاردا» بود.
پس از انتشار، این بازی تمام رکوردهای ممکن را شکست .داستان جذاب، گیمپلی به شدت مبتکرانهاش، انقلابی در بازیهای ویدئو بود. هیچ مجله خبری از دنیای گیمینگ و تکنولوژی از تبلیغ آن جا نماند و در نهایت با انتشارش بر روی کنسول سونی یعنی «پلی استیشن ۲» در سال ۲۰۰۱ موفق به فروش ۲,۱۶۰,۰۰۰ نسخه شد و بعدها الهام بازیهای بزرگی مثل «گاد او وار» و «بایونتا» شد.
اما درست در همین نقطه بود که صعود این سری با مشکلاتی بسیار خطرناک رو به رو شد. با وجود رضایت بسیار عالی«کپکام» از محصول نهایی، درست قبل از انتشار بازی، مقامات این شرکت نسخه دوم بازی را تایید کردند. اما نسخه دوم این بازی بدون همکاری آقای «کامیا» یا حتی اطلاع او شروع شد!
این بازی حدود ۱ سال در توسعه قرار داشت، اما نتیجه نهایی کار افتضاح از آب در آمد. داستان بازی کاملا بیمعنی بود و این بازی از عناصری که نسخه اول را خاص میکرد کاملا عاری بود. عناصری مانند دنیای پازلی بسیار پیچ در پیچ، نبردهای سهمگین و یا حتی خود شخصیت دانته، که حالا تمام خصوصیتهای جذاب خودش را از دست داده بود.
«کپکام» هم که این میان به شدت روی گیمش تبلیغ کرده بود و انتظار چنین بازخوردی را نداشت، احساس خطر کرد. آنها کارگردان اصلی بازی را اخراج کردند، نکته کنجکاویبرانگیز این میان این مسئله است که کمپانی تا به امروز نام او را منتشر نکرده است. در واقع هیچ کس به جز «کپکام» نمیداند بازی «دویل می کرای ۲» را چه کسی ساخته است. در این حین «کپکام» دست کمک به یکی دیگر از کارگردانان بنام خود دراز کرد. آقای «هیدآکی ایتسونو» که با پیشینه زیبای خودش در بازیهایی مانند «استریت فایتر» شناخته میشد، مانند فرشته نجاتی به تیم توسعه بازی دوم از این سری آمد. او با تغییرات اساسی که در بازی و تنها در ۶ ماه انجام داد، موفق شد یک فاجعه هواپیمایی را به یک تصادف جزئی ماشین تقلیل بدهد!
اما نتیجه، با اینکه بازی عاری از هیچ روح و جذابیتی بود و نمرههای بسیار بدی هم از طرف اکثریت منتقدین دریافت کرد، با این حال از نظر مالی یک موفقیت بزرگ بود و بالغ بر ۵,۶۵۰,۰۰۰ نسخه به فروش رساند.
«ایتسونو» که به هیچ عنوان نمیخواست این پایانی بر داستان «دانته» باشد در کمال تعجب موفق به کسب رضایت «کپکام» برای ادامه این سری شد و تنها طی ۲ سال موفق به ساخت بازی شد که کمترین نمره دریافتیاش ۸از ۱۰بود و با کسب حتی چندین نمره ۹+ نیز تبدیل به یکی از پر فروشترین بازیهای شرکت «کپکام» با فروش نزدیک به ۷ میلیون نسخه در سال ۲۰۰۴ شد. این بازی «Devil May Cry 3: Dante’s Awakening» نام داشت و در کنار بازیهای افسانهای مانند «GTA SA» و «Half Life 2», به عنوان یکی از بهترینها از آن یاد میشود. در خلاصه اتفاقات، این بازی تمامی نسخه اول را در برداشت اما به مراتب بسیار بهتر از آن بود.
در همین نقطه بود که آقای «ایتسونو» با انتشار دوباره بازی با عنوان «Special Edition» در سال ۲۰۰۵ (که به بازیکنان اجازه میداد تا به عنوان برادرِ دانته یعنی «ورجیل» بازی کنند) آماده ترک شکوهمندانه خود شد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است