سمیرا جعفری/ صبا؛ میتوان گفت همه چیز از «شهرزاد» شروع شد. سریالی عاشقانه – سیاسی که توانست به شکل مستقل از مردمی ترین رسانهی آن ها سالها، یعنی تلویزیون ماندگار شود. حسن فتحی بدون آنکه نگاهی همراه با قضاوت به سیاستهای غلط یا درست تاریخ معاصر داشته باشد، عاشقانهای زیبا را در آن بستر تاریخی روایت کرد. عاشقانهای که تلخ کامی آن گره خورد به وقایع سیاسی آن دوره. «شهرزاد» چنان تاثیرگذار بود که بعد از آن، کارگردانهای زیادی سعی کردند اثری ماندگار به مانند آن را در تلویزیون به تصویر بکشند ولی موفق نشدند.
حالا با گذشت چندین سال از ساخت سریال «شهرزاد» و ظهور پلتفرم های متعدد, تاریخ معاصر ایران دوباره به بستری برای روایت عاشقانهها تبدیل شده است. سریال هایی چون «خاتون» تینا پاکروان، «جیران» حسن فتحی، «رهایم کن» شهرام شاه حسینی نیز عاشقانه هایی بودند که در بستر تاریخ معاصرایران به تصویر کشیده شدند و مخاطبان را با خود همراه کردند. این علاقه با گذشت زمان نه تنها کمرنگ نشده است بلکه بیش از پیش به آن پرداخته میشود، کما اینکه این روزها شاهد سریال موفق «تاسیان» به روایت تینا پاکران با حضور بازیگران مطرح در بستر تاریخی قبل از انقلاب اسلامی هستیم که جزو پرببیندهای شبکه های خانگی است. همچنین نرگس آبیار با سووشون سیمین دانشور می خواهد عاشقانهی سیاسی دیگری برایمان روایت کند. سریالی که مبارزات مردم شیراز را به تصویر بکشد.
اما نباید از «کوچه دختران غم» علی جعفری آبادی گذشت که روایتی متفاوت از دهه ۵۰ شمسی را ارائه میدهد. این سریال ابتدا قرار بود به عنوان فیلم سینمایی و با نام «مسیح پسر مریم» در جشنواره فیلم فجر سال ۱۴۰۰ شرکت کند اما به دلیل عدم کسب مجوزهای لازم، امکان حضور در این جشنواره را پیدا نکرد و حالا بعد از سه سال توقیف بهصورت یک مینی سریال سه قسمتی منتشر شد.
سینما هم وارد دهه ۵۰ شد
اما این رقابت تنها به شبکه نمایش خانگی ختم نشده است. مدتی است سینما نیز پا براین عرصه گذاشته است. تا جایی که سال گذشته سینمایی «فسیل» به کارگردانی کریم امینی با یک کمدی پایش به تاریخ قبل از انقلاب ایران باز شد. شاید از نگاه منتقدان و مخاطبات جدی سینما اثری سخیف بود ولی با فروش بالایی روبرو شد. همین فروش بالا انگیزه ای شد تا اهالی سینما راه «فسیل» را در پیش بگیرند. طوری که در جشنواره فیلم فجر سال جاری شاهد چندین اثر مانند؛ «بچه ی مردم»، «آنتیک»، «تاکسیدرمی» و «۱۹۶۸ »بودیم. و حالا هم که مدتی است فیلم سینمایی «کوکتل مولوتوف» به کارگردانی حسین امیری دوماری به اکران عمومی در آمده است. فیلمی که روایتگر قصهای کمدی در دهه ۵۰ است و ظاهرا امیدوار به فروش بالا.
قبل از انقلاب چه خبر است؟!
اما اینکه چرا تاریخ قبل از انقلاب جایگاه ویژهتری برای سازندگان آثار نمایشی دارد بحثی قابل تامل است. به نظر میرسد پرداختن به دوره سیاسی قبل از انقلاب و ایجاد چالشهای سیاسی و اجتماعی آن دوره؛ بی دردسرتر از به تصویر کشیدن سیاست روز جامعه است. قطعا انتقاد از شرایط سیاسی،اجتماعی و حتی معیشتی آن دوره نه تنها عامل توقیف اثر نمی شود، به نوعی راهی برای دور زدن سانسور به حساب میآید.
شاید هم مساله چیز دیگری است. به طور مثال تجربههایی چون«شهرزاد»و «مدار صفردرجه» ثابت کرده مخاطب؛ چنین عاشقانههایی را بیشتر دوست دارد چرا که مخاطب مدرن این روزها هنوز به عاشقانههای پاک و ساده ی آن دوره تعلق خاطر دارد.
حتی به نظر می رسد هنوز نوستالژِیهای بصری از دهههایی که مردمانش هنوز زیست میکنند جایگاه ویژه ای در بین مردم دارد. مثل رنگ و نورها؛ دکورهای ساده و بی آلایش می تواند مخاطب ما را از این دنیای خاکستری مدرن برای چند ساعتی دور کند. به ویژه اینکه با توجه به پیشرفت صنعت سینما و امکانات مدرن برای استفاده از جلوههای ویژه تا اندازهای هزینهی دکور و طراحی صحنه را پایینتر آورده، سینماگران راحتتر می توانند چنین آثاری را به تصویر بکشند.
پرداختن به تاریخ معاصر کار بی دردسرتری است!
کیانوش عیاری کارگردانی که آثار موفق و تاثیرگذاری در بستر تاریخ معاصر ایران ساخته است؛ درباره روی آوردن کارگردانها به روایت قصههایشان در بستر تاریخ معاصر به خبرنگار صبا می گوید: پرداختن به دورهی معاصر ایران با توجه به اینکه از آن گذر کرده ایم کار بی دردسرتری است. چرا که می توان جامعه و مشکلاتاش را راحتتر به چالش کشید. شاید یکی از دلایل علاقمندی کارگردان ها به این شکل از روایت قصههایشان همین باشد. در کنار آن به نظر میرسد مردم با چنین فضاهایی ارتباط زیادی برقرار می کنند. چرا که فضای نوستالژی و روایت درام در آن فضا هنوز برای مخاطب جذاب است.
کارگران «روزگار قریب» در خصوص مشکلات ساخت آثار تاریخی معتقد است: شاید از نظر برخی، طراحی لباس و پوشش شخصیت های در آثار قبل از انقلاب بی دردسر باشد، ولی از نظر من کار دشواری است. به طور مثال در روزگار غریب ما مجبور بودیم برای شخصیت فرح پهلوی حجاب کامل بگذاریم و این مساله روی واقعیت قصه تاثیرگذار بود.
خالق اثر پرحاشیه «خانه ی پدری» ادامه می دهد: این روزها به واسطه حضور هوش مصنوعی در صنعت سینما، کمتر کسی نگران هزینههای ساخت آثار تاریخی است. همین امر هم می تواند دلیلی برای باز شدن راه کارگردان ها به دستمایه قرار دادن دوران تاریخی در آثارشان باشد.
عیاری خاطر نشان می کند: با تمامی محدودیت هایی که این سال ها برایم فراهم شده است ولی هنوز به فضای کار تاریخی علاقهمند هستم. البته نه در حد «روزگار غریب»، چون واقعا توان وارد شدن به شرایط سخت و سنگین ساخت «روزگار قریب» را ندارم. ولی کار بعدی که می خواهم انجام به سال ۱۲۸۷ یعنی صد و ده سال پیش بر می گردد، که تاریخ معاصر به حساب میآید چون ماشین وجود دارد. «خر لنگ» درباره فوران اولین چاه نفت در مسجد سلیمان است. سیناپس کار آماده است و هنوز در مرحله تکمیل نگارش فیلمنامه هستیم.
بازنمایی دوران گذشته برای مخاطب جذاب است
«مازیار معاونی» منتقد سینما درباره اینکه چرا سریال های عاشقانه در بستر تاریخ معاصر ایران با مقبولیت عمومی بیشتری مواجه است میگوید: روایت تاریخ معاصر و بازههای نزدیک به آن( اواخر قاجاریه) تنها محدود به مناسبتهای تقویمی مثل دهه فجر نبوده است. به عنوان مثال سریالهای هزاردستان، کیف انگلیسی، کلاه پهلوی، شب دهم، مدار صفر درجه و…به عنوان سریال روتین و غیرمناسبتی از تلویزیون پخش شدند. اما اینکه چرا اقبال نمایش خانگی به بستر زمانی گذشته نسبت به قبل بیشتر شده را هم باید در مولفه های مختلفی جست و جو کرد. اولین مولفه میتواند موفقیت مجموعه ی سه فصلی «شهرزاد» باشد که نشان داد برای به دست آوردن توجه بینندگان این شبکه فقط نباید به گزینه های دم دستیتر، مطمئنتر و ارزانتر کمدی ( قهوه تلخ، ساخت ایران و…) دل بست. یعنی می توان روی پرداخت سنجیده دستمایههای عاشقانه ی تاریخی هم حساب کرد. ساخت «خاتون» تاثیر مستقیمی از موفقیت «شهرزاد» گرفت البته با در نظر گرفتن تفاوت های معمول دو اثرنمایشی؛ همین طور «رهایم کن» که آن هم درست مثل «خاتون» و «شهرزاد»، بیننده را از دل یک ماجرای سوزناک عاشقانه در بستر تاریخ عبور می داد.
معاونی توضیح میدهد: نکته دیگه این است که برای مخاطب که برداشتش از تاریخ، محدود به آثارمکتوب و عکسهای بیحرکت و تکه فیلمهای ابتدایی و کوتاه از دهههای پیشین است؛ همیشه بازنمایی ادوار گذشته دلنشین و جذاب است؛ به خصوص اینکه وقوع مدرنیته آمرانهی رضاشاهی و بعد از آن پررنگ شدن مفاهیم ایدئولوژیک متاثر از پیروزی انقلاب اسلامی، تاریخ معاصر ایران را از نظر ایدئولوژیک و مناسبات اجتماعی به پارههای متفاوت از هم تبدیل کرده که قیاس و در واقع نمایش تفاوتهای آنها میتواند جذاب باشد. البته سریالهای روایت شده در زمان گذشته نه تنها در ایران که در کل دنیا بالقوه ابزاری هستند برای طرح مقولاتی که بیان آنها در بستر زمان حال می تواند حساسیتبرانگیز و حتی ممنوعه باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است