مینا پیروزیان/ روزنامه صبا؛ مسعود انتظاری بازیگر نقش میثم در سریال «مرهم» از تجربه همکاری با عوامل این سریال و همچنین نقش آفرینی در شخصیت فردی روحانی، گفت.
از شروع فعالیتتان در تصویر و بازیگر مقابل دوربین بگویید؟
دوره بازیگری را در سال ۸۷ در موسسه کارنامه شروع کردم و همزمان اولین بازی مقابل دوربین را در کار آقای مسعود شاهمحمدی به نام «خرده ستمگران» که در زمان پخش هم کار نصف و نیمه پخش شد تجربه کردم. آن کار برای من که شروع بازیگریام بود خیلی کار پر استرس، وحشتناک و ترسناک بود مخصوصا که آقای شاهمحمدی خیلی کارگردان سختگیری بودند. بعد از آن سریال تئاتری به کارگردانی صابر ابر را تجربه کردم که آن هم اولین تجربه تئاتری من به عنوان بازیگر بود.
آیا صحنه یا سکانسی در اولین تجربه شما مقابل دوربین بود که بازی را برای شما سخت کرده بود؟
اولین سکانسی که حضور داشتم در سریال «خرده ستمگران» بود که در حال پایین آمدن از پلهای هستم و مشغول صحبت با تلفن و باید از مقابل دوربین عبور میکردم. آن لحظه آنقدر تپش قلبم بالا رفت که آن موقعیت برایم ترسناک شد. یادم هست آقای شاهمحمدی بهم گفتند «من حرکت دادم در دلت تا پنج بشمار و از پلهها پایین بیا و از مقابل دوربین عبور کن» ایشان میدانستند که اولین حضور و بازیام مقابل دوربین است. در اتاقی که قرار بود از آن حرکتم را شروع کنم، احساس کردم دستی روی شانهام قرار گرفت و دیدم آقای شاهمحمدی است و به من گفت «پسرم نترس و نگران نباش هیچ اتفاق عجیب و غریبی قرار نیست بیفتد، راحت باش و استرسی نداشته باش» این حرفشان من را خیلی آرام کرد.
از نقش و حس و حال میثم مرادیان در سریال «مرهم» بگویید؟
اولین نقش اصلی من در یک سریال همین ایفای نقش کاراکتر میثم مرادیان در«مرهم» است. در سریالی به نام «فصل مینا» به کارگردانی آقای رضا آهنج که فیلمبرداریاش نیمه کاره ماند حضور داشتم که آن کار هم میتوانست تجربه خوبی برای من به عنوان نقش اصلی باشد که متاسفانه بعد از سه ماه فیلمبرداری کار متوقف شد. خیلی حس عجیبی بود و این نقش از لحاظ کمی و کیفی من را به عنوان یک بازیگر اغنا کرد. چون میتوانستم تمام توانمندیهایم را در این نقش نشان دهم. آقای آهنج هم خیلی کمکم کردند. چه قبل از پروژه و چه در طول فیلمبرداری با هم خیلی درباره کارکتر و نوع ایفای آن نقش صحبت میکردیم. راهنماییهای ایشان همیشه برای من فوق العاده بود. من به عنوان بازیگری که در چهار پروژه در کنار ایشان بودم و سابقه همکاری با ایشان را دارم، وقتی میفهمم آقای آهنج کارگردان یک اثر هستند و من قرار است در آن کار بازی کنم خیالم راحت است. چون میدانم که یک انسان کاربلد، حرفهای و باهوش بالای سر کار است و من به عنوان یک بازیگر میتوانم خودم را رها کنم و خودم را به دستان چنین کارگردان درجه یکی بسپارم. بنابراین خیلی کار سختی نداشتم آقای آهنج به خوبی راهنمایی کردند و من هم تمام هم و غمم را گذاشتم تا وظیفهام را به درستی انجام دهم. روی کاراکتر خیلی کار کردم و در نهایت هم با مشورت و کمک آقای آهنج کار را پیش بردم.
در انتخاب نقش چه فاکتورهایی برایتان مهم است؟
شما وقتی برای بار اول یک فیلمنامه یا نمایشنامهای را بخوانید و نقشتان هم مشخص شده باشد همان بار اول قلاب نقش شما را میگیرد. من همان بار اول که فیلمنامه را بخوانم متوجه میشوم به نقش حس خوبی دارم یا نه.
چه شد میثم «مرهم» به شما رسید؟
وقتی یک سیب از درخت میافتد هزار تا چرخ میخورد تا به زمین برسد. میثم قسمت من بود و لطف آقای آهنج که به من اعتماد کردند و پشت من ایستادند و این نقش مهم کار را به من سپردند. من هم تمام تلاشم را کردم و امیدوارم این تلاش دیده شود.
پس با توجه با گفتههای خودتان از کار با رضا آهنج رضایت دارید.
قطعا، با افتخار در سریالی به نام «روزی روزگاری برادر»که در آن مینی سریال نقش اصلی را داشتم و قبل از آن هم سریال نیمه کارهای داشتیم و در سریال «آسمان من» که سومین همکاری من با ایشان بود و «مرهم» چهارمین کار من با آقای آهنج در کارنامه بازیگریام است و از این بابت خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم که با انسانی شریف، کارگردانی با معرفت و با عشق به نام آقای آهنج توانستم همکاری بلند مدتی داشته باشم. آدمهایی مانند ایشان واقعا در سینما و تلویزیون نعمت هستند و قدرشان را باید بدانیم.
تا چه اندازه لباس و گریم برای نزدیک شدن به کاراکتری که ایفا میکنید موثر بوده است؟
درهر نقشی که بازیگر ایفا میکند قطعا به لحاظ ظاهری لباس و بخصوص گریم میتواند کمک کننده باشد کما این که برای رسید به نقش روحانی در این کار به شدت به من کمک کرد و بابت این دقت نظر از آقای بابک کشنفلاح طراح گریم می کنم. من بخشی از بازیام در زندان است و لباس روحانیت را در قسمتهای اول و آخر سریال بر تن دارم و گریم و لباسی هم که در زندان داشتم خیلی کمک کننده بود و تاثیرخودش را گذاشت.
از شیرینترین لحظات در زمان فیلمبرداری بگویید.
تمام روزهایی که من سر صحنه فیلمبرداری بودم برایم لذتبخش بود. واقعیت این که وقتی در کاری حضور دارید که کارگردان آن آقای آهنج است و از آنجایی که ایشان آنقدر انسان صبور و آرامی هستند و انرژی مثبت به گروه میدهند، اگر به دلایلی حالتان هم بد باشد ایشان حال شما را خوب میکنند و در واقع مانند یک روانشناس حواسشان به همه چیز هست. برای من تمام آن لحظاتی که سر کار بودم لحظات شیرینی بود و همیشه وقتی برای صحنه آفیش میشدم با رغبت و لذت سر کار میرفتم و هر موقع که سر فیلمبرداری بودم حالم خوب بود و در آرامش روی نقشم متمرکز میشدم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است