موردِ عجیبِ مسعود اطیابی/ از خروس جنگی تا دایناسور | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۲۲
به بهانه فروش موفق فیلم « دایناسور»:

موردِ عجیبِ مسعود اطیابی/ از خروس جنگی تا دایناسور

دوره فعلی، دوران حکمرانی سینمای کمدی در گیشه سینمای ایران است. اینکه این حکمرانی تا کی ادامه داشته باشد، مشخص نیست. پس بهترین کار نه فرار از نادیده گرفتن چنین آثاری، که بررسی آنهاست.

 

سینمای هالیوود 

سعید قاضی نژاد/ صبا؛ در سینمای هالیوود فیلمسازان چند دسته هستند. کسانی مثل اسپیلبرگ و اسکورسیزی و کاپولا، که فیلم‌سازان مولفی محسوب شده و شیوه‌ی بیانِ تصویری آن‌ها در هر فیلم، چیزهایی را به جهان سینما اضافه می‌کند.

دسته دیگر هم فیلمسازانی هستند مثل دنی ویلنوو، که ضمن داشتن گوشه چشمی به این اساتید، نگاه و سبک شخصی خود را هم وارد جهان فیلم می‌کنند.

دسته دیگر فیلمسازان استودیوی هستند که رضایت تهیه‌کننده، فروشِ بالا و تروتمیز درآمدن اثر برایشان از هرچیز دیگری مهم‌تر است. یکی از نمونه‌های موفق چنین نوع نگاهی در هالیوود را باید مایکل بی دانست.

سینمای ایران

باید پذیرفت که تمام تلاش فارابی در دهه شصت، برای جا انداختن چیزی تحت عنوان «سینمای معناگرا» به شکست انجامیده است. برای درک بهترش بیایید زاویه نگاهمان را عوض کنیم. سینمای دهه‌ی شصت، به شدت مخالف چیزی به اسم «ستاره سینما» بود. در واقع مخالفت با چیزی که چه خوشمان بیاید یا نه، گوشت و خون سینماست. با سینمای متکی بر «قهرمان» مخالف بود. تنوع ژانر را برنمیتابید، و دنبال چیزی خالی و خنثی می‌گشت!

در میان این تلاش‌ها برای رسیدن به چنین الگویی، سروکله آثار «تارکوفسکی» پیدا شد. حالا مدیران سینمایی وقت، یک الگوی تمام عیار و موفق پیش روی خود داشتند، تارکوفسکی!

پس سینمای مورد نظر آنها شد نماهای لانگ شات دشت و دمن، تک درخت و جاده، و پیرمردی که تا دهن باز نمی‌کرد، تو گویی همه رازِ جهان ریخته در چروک صورتش!

این میان، انار و کاشی به عنوان ابزار‌های فرهنگِ بومی، در فیلم‌های معناگرای داخلی جایش را باز کرد و ژانرِ اناری در حوض به سینمای ما ورود کرد.

پیدا کردن رگ خواب تماشاگر 

مسعود اطیابی از فیلمسازانی است که ورودش به سینمای ایران همزمان با پا گرفتن چنین نگاه و تفکری بود. فیلمبردار جبهه‌های جنگ در میانه‌ی دهه‌ی شصت خورشیدی، در سال ۶۹ با تهیه‌کنندگی فیلم «عروس حلبچه» وارد سینمای ایران شد. اما اگر نگاهی به کارنامه کاری او از همان فیلم‌های نخستش یعنی «مصائب دوشیزه» و «خروس جنگی» بیندازیم، متوجه علاقه او به ژانر کمدی خواهیم شد. «خروس جنگی» دومین فیلم کارنامه اطیابی در مقام فیلمساز، فیلم کمدی خوش ساخت و تروتمیز و موفقی است که دو بازیگر اصلی‌اش رضا عطاران و مریلا زارعی، حضور شیرینی در آن داشتند. در میان آثار بعدی‌اش مثل «شرط اول» و «اخلاقتو خوب کن» و «برج آرام» این علاقمندی به کمدی کاملا مشهود و مشخص است. در واقع با بررسی کارنامه او به این نکته پی می‌بریم که کفه ترازوی آثار کمدی کارنامه او سنگین‌تر از دیگر ژانرهاست. در واقع او با شروع دوره اخیر فیلم‌سازی‌اش که با فیلم «تگزاس» آغاز شد، رگ خواب تماشاگر ایرانی را پیدا کرده است. وگرنه نمی‌توان او را متهم به تغییر ژانر کرد. عمده آثار او تا قبل از ساخت «تگزاس» کمدی بودند.

سینمای متاثر از اینستاگرام 

سینمای ایران در طی چند سال اخیر آنقدر که تحت تاثیر ویدئوهای کوتاه کمدی اینستاگرامی بوده، تحت تاثیر آثار کمدی جهان نبوده است. در واقع این نقص بزرگ آثار کمدی اکران شده در طی سال‌های اخیر در سینمای ماست.

در واقع تاثیر فلان اینفلوئنسر اینستاگرامی در فیلمنامه‌نویسان سینمای ما، بیشتر از کمدی‌نویس نابغه‌ای مثل «لری دیوید» است.

با چنین سقوطی، نباید دنبال ساخته شدن آثاری مثل «ساینفلد» باشید. سینمایی که یک دوره قهرمانش «انار» بود، طبیعی است که به چنین روزی برسد.

نصیحت جری بروکهایمر 

سلیقه شخصی این تهیه‌کننده بزرگ و پرسابقه و موفق هالیوود، آثاری چون «چهارصد ضربه» تروفو، «پدرخوانده» کوپولا، «ویل هانتینگ نابغه» گاس ون سنت و «ارتباط فرانسوی» ویلیام فرید کین است. اینها آثار مورد علاقه او هستند. تهیه‌کننده آثاری چون «پسران بد» «تاپ گان» «دزدان دریایی کارائیب» در مورد سینمای مورد نظرش، جمله جالبی می‌گوید: «اگر برای منتقدان یا شخص دیگری فیلم می‌ساختم، احتمالاً در یک آپارتمان کوچک استودیوی هالیوود زندگی می‌کردم»

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها