مهرنوش پورموسوی/صبا؛ از آنجایی که سینما در طی چند سال اخیر ناامیدکننده ظاهر شده و تلویزیون با ساخت سریال‌های بسیار خوبش، عملاً گوی رقابت را از سینما ربوده است، تلاش کردیم در این یادداشت‌، بدون لو دادن داستان اصلی، به معرفی دو مینی‌سریال جنایی بپردازیم. مینی‌سریال «پرنده‌سیاه» تولید اپل تی‌وی که بر اساس یک داستان واقعی و در شش اپیزود ساخته شده، و مینی‌سریال «میر اهل ایست‌تاون» که در هفت قسمت، توسط HBO تولید شده است.

مینی‌سریال Black Bird

شش قسمت، apple TV

جیمی کین، ستاره سابق فوتبال آمریکایی به مرور رو به کارهای خلافی مثل فروش اسلحه و موادمخدر می‌آورد. در یکی از آخرین معاملات سنگینی که انجام داد سرانجام در دام پلیس می‌افتد. اما پلیس در ازای حبس سنگینی که پیش روی محکومیتش قرار دارد با او یک معامله می‌کند. آشنایی و دوستی با یک قاتل سریالی در زندان و فهمیدن اینکه اجساد قربانیانش را کجا دفن کرده‌است.

آنچه خواندید داستان واقعی زندگی جیمی کین است. داستانی که سریال در شش قسمت به شما نشان خواهد داد. نکته مهم فرصت کم جیمی برای کشف این مسئله است. چون قاتل سریالی مذکور به دلیل کم بودن مدارک در آستانه آزادی است و همین مسئله فشار مضاعفی را روی جیمی وارد می‌کند. او آخرین فرصت برای آزادی است.

فارغ از قصه خوب و بازی خوب مجموعه بازیگران و اقتباس وفادارانه از داستان واقعی، ویژگی فوق‌العاده سریال، بازی پل والتر هاوزر بود که نشان داد برای ایفای نقش یک قاتل سریالی، نیازی به نگاه‌های خاص و کلیشه‌ای نیست. می‌توان دوست‌داشتنی و تپل جلوه کرد و اهریمن بود!

مینی‌سریال Mare of Easttown

هفت قسمت HBO

آنچه از همان دقایق نخست اپیزود اول جلوه‌گری می‌کند، سخت‌گیری کیت وینسلت است برای بازی درست در نقش این پلیس زن تنها و آشفته. از افزایش محسوس وزن و تکیدگی و چشم‌های همیشه خسته، تا لحن و بیان جملات و گرفتاری‌های زندگی شخصی‌اش که روی کشف معمای قتل سایه انداخته است.

کارآگاه ماریان شیهان «کیت وینسلت» در شهر کوچکی در پنسیلوانیا مشغول به خدمت است که با پرونده قتلی روبه رو میشود که سرنخ های کمی در دست دارد. کارآگاه شیهان در زندگی شخصی خود نیز با مشکلات زیادی روبروست و در تلاش است تا تعادلی میان کار و زندگی شخصی اش بوجود بیاورد. او دو فرزند دارد.دختر نوجوانی که با او به عنوان مادر مشکلاتی دارد.

و پسربچه‌ای که هم‌چنان نیازمند مراقبت و نگهداری است. به این مشکلات زندگی از هم پاشیده او و طلاقش را هم اضافه کنید. فشار خانواده مقتول هم از سوی دیگر که در یک شهر کوچک که همه یکدیگر را میشناسند خود توقع و فشار دیگری است بر او.

خانواده مقتول این وسط با مصاحبه‌های تندی که مدام انجام می‌دهند فشار بیشتری را به او به عنوان کارآگاه پرونده وارد میکنند.

کارآگاهی که هر لحظه امکان فروپاشی روانی‌اش مشهود است.