قرار بود در «جدایی نادر از سیمین» راضیه باشم/ حاتمی کیا بلک لیست ندارد | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۳ فروردین ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۳۹
مریلا زارعی:

قرار بود در «جدایی نادر از سیمین» راضیه باشم/ حاتمی کیا بلک لیست ندارد

مریلا زارعی در بخش دوم گفتگوی مفصل خود با برنامه «رو ب رو»، دهه دوم فعالیت خود در سینما را مرور کرد و از متن و حاشیه آثار ماندگاری چون «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین»، «چ»، «شیار 143» و لحظات خاصی از بازیگری‌اش سخن گفت.

به گزارش صبا، مریلا زارعی سیمرغ «سربازهای جمعه» را از ماندگارترین جوایز خود دانست و بیان کرد: نسل امروز هم یادش هست این اولین سیمرغ من است. البته پیش از آن اولین جایزه ای را که در بازیگری گرفتم علی معلم برای فیلم «دو زن» به من داد و بعد از آن تندیسی از خانه سینما برای همین فیلم گرفتم.

وی در پاسخ به این پرسش که یکی از پربحث ترین کارهای شما «دست‌های خالی» آقای ابولقاسم طالبی بود، آیا فیلمنامه به خاطر شما تغییر کرد؟ گفت: خیر. اما خاطرم هست آن فیلم یک قصه ای داشت. آقای طالبی این نقش را برای پسری نوشته بود که این نقش به علت دستمزد بالای بازیگر مورد علاقه او تغییر کرد. به ایشان برخورده بود که چرا برای یک بازیگر دستمزد باید مهم باشد بنابراین تصمیم میگیرند نقش پسر را به دختر تبدیل کنند در واقع تغییر در این جا بود. اگر این نقش برای کسی پررنگ بوده بخاطر بازیگری کوشا و فعال من است چون سعی می کنم در فرصت یک پلان هم تمام انرژی خود را بگذارم.

ابوالقاسم طالبی فکر می کرد تهمینه میلانی نمی گذارد من با او کار کنم

مریلا زارعی در ادامه به بیان خاطره ای جالب از حضور خود در دفتر ابوالقاسم طالبی پرداخت و در این باره گفت: قبل از این فیلم در اوج کار من با خانم تهمینه میلانی به من پیشنهاد داده بودند و من به دلایلی نرفته بودم یا درگیر بودم یا بنا به طرز تفکر نخواسته بودم با ایشان کار کنم که آقای طالبی بعدها به من گفتند خانم میلانی نمی‌گذارند که تو با من کار کنی در صورتی که واقعا اینطور نبود. 

کل کل با طالبی بر سر حجاب

وی افزود: برای یکی از کارهایشان به دفترشان رفتم. آن زمان فضا از نظر پوشش کمی بسته تر بود. یک مانتو خفاشی با صندل پوشیده بودم. من را که دیدند، گفتند فکر کنم شما من را با محمدعلی طالبی اشتباه گرفتید، گفتم مگه شما ابوالقاسم طالبی سردبیر نشریه سینما ویدئو نیستید؟ گفتند چرا. گفتم پس اشتباه نگرفتم! گفتند اگر من را درست تشخیص دادی پس چرا این شکلی آمدی دفتر من؟ این چه وضعیه؟ گفتم: مگه شما می آیید دفتر من، من میگویم ریش‌هایت را بزن یا با آستین کوتاه بیا؟ شما هم همینطوری میاید، من هم همینطوریم دیگه. این شروع معاشرت من با آقای طالبی بود و فکر می کنم ایشان از جسارت و صداقت من خوششان آمد. مشکل ما از وقتی شروع می‌شود که همه سعی دارند به خاطر منافع خودشان بین آدم ها فاصله بیاندازند و واقعیت آدم ها را لمس نمی‌کنند.

کسی که با خسرو شکیبایی کار نکرده باشد نصف عمرش بر فناست

مریلا زارعی در پاسخ به این سوال که آیا این کار تنها همکاری شما با آقای شکیبایی بود؟ گفت:  بله کسی که با ایشان کار نکرده باشد نصف عمرش به باد رفته است. آقای طالبی از من خواستند حس کنم که پشتم کسی هست که شبیه پدرم است و احساس می‌کردم که پدرم را پیدا کردم، من نمی‎دانستم که این سکانس را چطور بازی کنم، آقای شکیبایی گفتند که مریلا من سرجایم می‌نشینم تو بایست، سر پلان درست بازی میکنی، گفتم من چجوری حس کنم پدرم پشتم هست؟ گفت حس میکنی. سکانس شروع شد و من حس کردم موجی از گرما و انرژی به بدن من خورد و آن گرما من را برگرداند و من را روی پای آقای شکیبایی انداخت.

این بازیگر در ادامه خاطره از همکاری‌اش در سریال «کلاه پهلوی» با مرحوم ضیاءالدین درّی تعریف کرد و گفت: در خانه ای قدیمی کار می کردیم و موقع ضبط سکانس صدای بچه های تدارکات که در زیرزمین آن خانه در مورد یخچال صحبت میکردند را با جزئیات میشنیدم و تمرکز نداشتم. همانجا کات دادم. آقای دری با عصبانیت گفتند به چه حقی کات دادی؟ کارگردان منم. گفتم من دارم صدای پشت صحنه را می شنوم. گفت شما بازیگری اگه صدایی غیر از صدای خودت میشنوی یعنی متمرکز نیستی! متمرکز باش.

این بازیگر درباره همکاری خود با ابراهیم حاتمی کیا و درباره این گفته وحید سعیدی مبنی بر اینکه سال ۱۳۸۶ همکاری تان با آقای حاتمی کیا شروع می‌شود، شما بعد از آقای پرویز پرستویی بیشترین همکاری را با آقای حاتمی کیا دارید و پنجمین همکاری شما در فیلم موسی کلیم الله رقم خورد، توضیح داد: همکاری من با ایشان به زمان ساخت سریال حلقه سبز برمی گردد. آن زمان با آقای نجفی سر پروژه سینمایی «زاگرس» بودم. آنجا خانم منیر قیدی که همکلاسی من در دوران دبیرستان بود و منشی صحنه بود، من را برای نقشی در سریال ابراهیم حاتمی کیا به ایشان معرفی کرد. گفتم من سریال کار نمی کنم چون میخواستم در سینما فعال باشم و واقعا انتخابم نبود. به ابراهیم حاتمی کیا گفتم چرا شما دارید تلویزیون کار میکنید؟ ایشان دلیل آوردند که بعد از سریال «خاک سرخ» مزه مخاطب تلویزیون را چشیدم و فهمیدم خیلی از مردم ما سینما و خوراک فرهنگی ندارند و علاقمندم که این کار را انجام دهم شما هم اگر نمیخواهید کار نکنید. برایم جالب بود و تا بحال از این زاویه نگاه نکرده بودم و علاقمند بودم با ایشان همکاری کنم. سناریو را خواندم جالب بود. به توافقی رسیده بودیم اما روز قرارداد عدد توافق شده چیز دیگری بود و به همین دلیل از این پروژه انصراف دادم. حمید فرخ نژاد خیلی سعی کرد من را متقاعد کند اما قاطعانه نپذیرفتم. این نقش را خانم سیما تیرانداز بازی کرده بودند. بعد از این کار برای «دعوت» آقای پیرهادی و چیستا یثربی با من تماس گرفتند گفتم اتفاقا من دوست دارم با ایشان کار کنم. فیلمنامه را برای من فرستادند خوشم آمد و قرارداد را امضا کردم.

حاتمی کیا بلک لیست ندارد

مریلا زارعی در واکنش به این گفته وحید سعیدی آیا آقای حاتمی کیا کسانی که از همکاری با ایشان انصراف دهند در بلک لیست می گذارد، گفت: اتفاقا ایشان اینطور نیستند که بلک لیست داشته باشند. قاطعانه می توانم بگویم نقش و کار برای ایشان مهم تر است. البته آدم ها در انتخاب آزاد هستند.

به جای قائمیان رضا گلزار قرار بود در «دعوت» بازی کند

وی در مورد فیلم «دعوت» گفت: همان اول که وارد این پروژه شدم به این دلیل که اپیزودی بود به شوخی و جدی می گفتم ما در این پروژه، شاگرد اول می شویم. آقای حاتمی کیا هم می گفتند ان شاءالله همه شما شاگرد اول می شوید. گفتم نه همه من و آقای قائمیان اول می شویم. افراد دیگری هم برای نقش پارتنر مرد پیشنهاد شده بود آقای رضا گلزار هم به شرط گریم خاص قرار بود بازی کند ولی در نهایت فرهاد قائمیان انتخاب شد.

این بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به این سوال که آیا از ابتدا قرار نبود فیلم دعوت وارد جشنواره شود؟ گفت: نمی دانم و واقعا هم برایم جشنواره و جایزه مهم نبود. تشویق برایم جذاب بود اما لذتی که از نقشم می‌برم برایم مهم هست نه جوایز.

هرگز جزو قشر هدف آقای حاتمی کیا نبودم

مریلا زارعی درباره همکاری خود با ابراهیم حاتمی کیا به عنوان کارگردانی صاحب سبک و اینکه آیا طعم کار کردن بازیگر با یک کارگردان معروف را در فیلم دعوت چشیده است یا خیر اظهار کرد: من تحت تاثیر فیلم «آژانس شیشه ای» ایشان قرار گرفتم. حاتمی کیا جز کسایی است که در نگاه من به اطراف تاثیر گذاشت. یادم هست آن زمان همه پوسترهایی که از خوانندگان خارجی مورد علاقه ام به دیوار اتاقم چسبانده بودم برداشتم چون از خودم خجالت کشیدم. اما هرگز جزء قشر هدف آقای حاتمی کیا نبودم. 

کار کردن با حاتمی کیا وجه سختی از بازیگری را نشانم داد

وی افزود: من با کارگردانی کار کردم که بیش از آن که همانند اصغر فرهادی درگیر بازیگر باشد، درگیر فن و تکنیک و دوربین است. یادم هست سر تمرین، آقای حاتمی کیا به همه گفته بودند که من در صحنه از بازیگر کار می‌خواهم. یکبار سر صحنه کات دادم و گفتم اینجا را چکار کنم؟ گفت من مریلا زارعی آوردم که من بهش بگویم چه کار کنه؟! کار کردن با ایشان یک وجه سخت از بازیگری را برای من نشان داد.

مردم برای بازی در «خروس جنگی» به من ایراد گرفتند!

این بازیگر در مورد فیلم درباره الی و اینکه آیا از همان ابتدای شروع کار وارد پروژه شده است، گفت: این فیلم در بعد بازیگری نقطه عطفی در سینمای ایران است. با آقای فرهادی قبل از درباره الی در «داستان یک شهر» یک اپیزود کار کرده بودم. در «چهارشنبه سوری» هم گفتند صحبت درباره شما هست تا اینکه درباره الی به من پیشنهاد شد. فیلم خروس جنگی و درباره الی همزمان اکران شد. شاید باورتان نشود مردم که عمدتا از قشر فرهیخته هم بودند بعد از درباره الی به من میگفتند خانم زارعی این چه فیلم هایی است که بازی میکنی؟

وی درباره داستان انتخاب نقش شهره در فیلم درباره الی گفت:  زمانی که خروس جنگی را کار می کردم فیلم دیگری در سینمای تجاری به من پیشنهاد شد. گفتند میخواهند خانم کریمی و خانم زارعی بعد از فیلم دوزن و واکنش پنجم دوباره در کنار هم قرار بگیرند. آن موقع برخی همکاران به من میگفتند زارعی بس نیست نمی خواهی استراحت کنی؟ زمانی که در پروژه خروس جنگی بودم یک شب خواب دیدم جلوی دوربین فرهادی هستم. جلوی آینه گریم فیلم خروس جنگی از همکاران پرسیدم آقای فرهادی کار می کنند؟ جواد فرحانی گفت بله، عجیب است که به شما سناریو نداده اند. به فکر فرو رفتم و همان شب تصمیم گرفتم آن کار تجاری را رد کنم. ماجرای خوابم را برای فرهادی تعریف کردم خندید و گفت همه خواب می بینند و به خاطر استقبالم از کارش تشکر کرد و ان مکالمه تمام شد. بعد از چند روز از دفتر فرهادی تماس گرفتند و ایشان از من خواست همانجا سناریو را بخوانم. به سرعت سناریو را خواندم و نقش شهره را انتخاب کردم که حتی از انتخاب من تعجب کردند. چون نقش شهره در شرح داستان بود.

مریلا زارعی تاکید کرد: «درباره الی» فیلم درخشانی بود و نگاه من در بازیگری قبل از درباره الی و بعد از کار کردن با اصغر فرهادی و درباره الی تغییر کرد.

وی در پاسخ به این سوال که پیش از فرهادی شما با کارگردانان معتبری کار کرده بودید تفاوت فرهادی با آن ها در چه بود؟ گفت: فرهادی نگاه من را به بازیگری خیلی تغییر داد. آقای فخیم زاده، خانم ها میلانی و درخشنده سبک کاری متفاوتی دارند که آنچه باید را از آن ها یاد گرفتم. جنس بازیگری مدنظر فرهادی به واقع گرایی و آن چیزی که ما حس بازی و دوربین را در آن نداشته باشیم نزدیک است. جنس بازیگری سینمای آقای حاتمی کیا با آنچه که آقای فرهادی به آن اعتقاد دارد تفاوت دارد. برای کار با این افراد براساس جنس نگاه خود آن ها باید عمل کرد. اینکه کدام را می پسندم؟ سلیقه ام در فیلم های سینمایی این است که بازی را حس نکنم اما خودم استاد هر دوی این هستم که جوری بازی کنم که شما بازی را ببینی یا نبینی.

وی اضافه کرد: آقای فرهادی به ما می گفت به خیابان و مکان های مختلف بروید و نگاه کنید آدم ها واکنش های متفاوتی دارند. اما زمانی که شناخته شده باشید بقیه هستند که شما را نگاه می کنند مگر این که با لباس مبدل بروید که برخی وقت ها ما اینکار را انجام می دادیم. 

زارعی به سکانسی از فیلم درباره الی زمانی که شهره از پیمان درخواست سوئیچ ماشین می کند اشاره کرد و گفت: برای این سکانس تخیلی نداشتم و نمی توانستم بازی کنم. احساس می کردم چه آدم نفرت انگیزی می شوم که وسط بحرانِ داستان فیلم، کار خرید صبحانه برای بچه ها را انجام دهم! به اقای فرهادی گفتم من این زن را نمی فهمم چطور بازی کنم؟ بدون اغراق آقای فرهادی ۴ ساعت با من صحبت کرد فرصتی که هیچ کارگردانی به هیچ بازیگری نمی دهد! ولی آقای فرهادی می فهمید من چه می گویم. باید به آن چیزی که بازی می کنی ایمان و باور داشته باشی! من باور نداشتم به این کار. آقای فرهادی دلایلی برای من آورد که توجیه شدم. وقتی توجیه شدم بازی کردم و کسی هم بعد بازی نگفت عجب زن نفرت انگیزی است!

زارعی گفت: سکانسی از (شهره) در فیلم درباره الی،  زمانی که انگشتش لای در گیر می کند برای گرفتن یک واکنش طبیعی بیش از ۲۰ بار گرفته شد و من بعدا فهمیدم بازیگر باید زندگی را جاری کند و همه این ها فقط با آقای فرهادی اتفاق می افتد. فیلم درباره الی ۸ بازیگر مدعی داشت. وقتی برای تمرین دور هم می ایستادیم آقای فرهادی تمام جزئیات کارهای ما را به یاد داشت و ما حیرت می کردیم. آقای فرهادی برای همه نقش های ما در این فیلم هم بازی داشت هم مسلط بود. حتی در طراحی لباس من. باورتان نمی شود در پارت دوم داستان شلوار گرمکن مردانه پای شهره است آقای فرهادی گفت این زن این شکلی آمده اینقدر علاقه ندارد که برای خودش لباس هم نیاورده و انگار لباس شوهرش را پا می کند. همه این ها در بازیگری من است.

این بازیگر سینما و تلویزیون افزود: خدا آن روزی را نیاورد که آدم بداند چه ابزاری در اختیار دارد و چه کارهایی می تواند با جزئی ترین چیزها انجام بشود و نمی شود. فکر کنید  با این دانسته ها می روی سر فیلم آدمی که با آنچیزی که فکر می کنی فرسنگ ها فاصله دارد و اگر چیزی پیشنهاد دهی جنبه “دخالت” و یا اینکه “فکر می کند چه آدمی است” پیدا میکند. درصورتی که لذت بخش ترین حالت ما در فیلم این بود که سر این که چه کسی متمرکز تر است رقابت می کردیم.

وقتی ترانه در صحنه بود سکانس دنبال الی گشتن خوب از آب درنمی آمد

مریلا زارعی ادامه داد: در جایی از فیلم درباره الی صحنه خوب در نمی آمد. جایی که الی گم شده بود. عقل من میگفت چون ترانه حضور دارد ما ناخودآگاه خیالمان راحت است که ترانه این جا است و گم نشده و ما داریم بازی می کنیم. به همین دلیل به آقای فرهادی گفتم احساس می کنم حضور ترانه در صحنه و بازی ما تاثیر دارد. قبول کرد و به ترانه گفت به محل اقامت برود و واقعا هم تاثیر داشت.

فرهادی موبایل را سر صحنه ممنوع کرده بود

وی با بیان اینکه آقای فرهادی موبایل در صحنه را ممنوع کرده بود گفت: برای من این نگاه پادگانی در کار خوب بود. برای بازی بهتر نقش شهره خودم پیشنهاد کردم تا محل اقامت ام از بازیگران خانم دیگر دور باشد و این غربت و دوری و گوشه نشینی واقعا در نقش من حلول کرد و بهتر توانستم بازی کنم.

این بازیگر سینما و تلویزیون درباره بازی پیمان معادی برای اولین بار جلوی دوربین بعد از سال ها فعالیت در عرصه فیلمنامه نویسی افزود: من و خیلی از بازیگران همچون شهاب حسینی، احمد مهران فر، ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی و … سال ها کار کرده بودیم. آقای فرهادی گفت بچه ها شما همه سازی هستید که باید با نوای پیمان معادی و مانی حقیقی کوک شوید. هرگز قرار نبود آن ها به ما برسند. ما قرار بود به آن برسیم. در عادی ترین و واقعی ترین شکل ممکن به همه چیز ری اکشن نشان می دادند. ما بازیگر حرفه ای بودیم و برایمان سخت بود مثل یک بازیگری که دفعه اول جلوی دوربین می رود برخورد کنیم. اما عیار بازی های ما را این دو تعیین می کردند. خیلی درخشان بود. تجربه فوق العاده ای با پیمان معادی داشتم.

پیمان نویسنده کار و مسلط به آن بود. در سکانسی  منازعه زن و شوهری با هم دیگر اتودی زدیم و بداهه دیالوگ می گفتیم که آقای فرهادی می گفت کاش فیلم گرفته بودم و گفت این صحنه را در فیلم خواهم آورد و این شد اضطراب هر روز من در این پروژه که چگونه باید این صحنه را دوباره تکرار کنیم چون نه دیالوگ داشتیم نه می دانستیم چی است و چه می خواد بگیرد که بالاخره هم گرفتیم.

مریلا زارعی درباره این پرسش که شما دو تجربه همکاری با تهمینه میلانی در دو نقش مکمل فیلم های دو زن و واکنش پنجم داشتید و خانم میلانی در تجربه بعدی اعتمادی به شما کرده و نقش اصلی زن زیادی را به شما می سپارد، هرچند پاسخ این سوال باید از جانب کارگردان باشد اما شما به عنوان بازیگر این اعتماد را حس کردید؟ گفت: واقعا هم درست است سوالی است که کارگردان باید جواب دهد اما احساس شخصی ام این است که زیست من با خانم میلانی متفاوت بود. در واقع خانم میلانی برای من خواهر بزرگ تر بود. خیلی نزدیک بودیم. وقتی که قرار بود نقش اصلی زن زیادی را برای بازی به من بدهند مثل یک امانتی بود که باید از آن خوب مراقبت کنم. چون تو به من نشان دادی که می تونی! پس ببینم چکار می کنی! من هم تلاش می کردم با تمام وجود از نقش نگهداری کنم. چون جسارتی می خواست که ان موقع خانم میلانی به خرج دادند.شخصیت نقش با من خیلی فرق داشت. زن سرخورده آرام و درخودی بود که با حقایقی مواجه می شد که برایش تحولات شخصی و روحی روانی داشت و نقش خیلی سختی بود.

وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود همکاری های درخشانی که با آقایان کیمیایی و فرهادی داشتید در فیلم های بعدی از شما به عنوان نقش مکمل آن هم در سکانس های گذرا استفاده کردند چراکه مخاطب جدی سینما احساس می کرد بعد از آن همه درخشیدن شما باید در فیلم های بعدی آن ها نقش اصلی را ایفا کنید؟ توضیح داد: هر کارگردانی یک روش و منش متفاوت دارد خانم میلانی مدل ارتباطی متفاوتی با من داشت بعدها متوجه شدم کارگردان ها دلشان می خواهد همه نقش ها را به آدمی بدهند که خوب از پس آن بر بیایند. در عالم بازیگری نقش بلند و کوتاه نباید اهمیت داشته باشد. زمانی که آقای کیمیایی برای «حکم» من را دعوت کردند زمانی بود که برای «سربازهای جمعه» سیمرغ گرفته بودم. موفقیت ام را مدیون حضورم در کار آقای کیمیایی می دانستم. وقتی ایشان من را دعوت کردند من اصلا سناریو را نخواندم و نگفتم نقش چیست حتی چشم و گوش بسته تر از فیلم سربازهای جمعه انتخاب کردم. آنچیزی که در فیلم هست دقیقا انچیزی نبود که من خواندم و این طبیعی است. به این کار به عنوان حضور در جلوی دوربین مسعود کیمیایی در کارنامه ام نگاه می کنم. تجربه زیستی من در آن مقطع با کارگردان و بازیگران آن کار برای من دریافتی هایی دارد که فقط می توانم در کار مسعود کیمیایی تجربه اش کنم.

وقتی مریلا از نقش راضیه به نقش فرعی خانم معلم در «جدایی نادر از سیمین» رسید

زارعی درباره اینکه چرا از نقش راضیه به نقش خانم معلم در «جدایی نادر از سیمین» رسید، توضیح داد: آقای فرهادی دنبال این بود که یا آدم حرفه ای این نقش را بازی کند، یا اگر کسی منطبق با ویژگی های مدنظرش نبود، دنبال یک نابازیگر یا چهره کمتر شناخته شده برود. راضیه واقعا نقش زیبایی بود که من خیلی درگیر آن بودم و فکر می کردم بعد از بازی در آن دیگر باید بازیگری را کنار بگذارم! فرهادی گفت به چند دلیل دوست دارم تو این نقش را بازی کنی ولی مشخصات ظاهری و فیزیکی تو با این نقش متفاوت است، مثلا چشم هایت هوش و آگاهی دارد که به نقش لطمه می زند. شاید اگر چاق شوی این روی تو تاثیر می گذارد؟ من هم سریع دنبال چاق شدن رفتم و در یک هفته سراغ کربوهیدرات و نشاسته رفتم و چاق شدم، وقتی برگشتم آقای فرهادی گفت نه نشد. خود قبلی ات بهتر بود شاید باید لاغرتر شوی! من تازه چاق شده بودم و حالا باید لاغرتر از خود قبلی ام می شدم. یک هفته ۱۰ روز اعتصاب غذا و ورزش کردم و پیش آقای فرهادی برگشتم، او گفت حالا دیگر نابود شده ای، به نظرم نمی شود، بیش از این خودت را اذیت نکن. سر تمرین نمایش «رویای هالیوود» رفته بودم که دچار تب و لرز شدم و به بیمارستان رفتم، آزمایش گرفتند و گفتند کراتینت به شکل خطرناکی بالاست. بستری شدم و فرهادی و معادی به عیادت من آمدند و از من خواستند نقش معلم را بازی کنم. با خودم فکر می کردم این آسیب جسمی که به خودم برای یک نقش زدم ارزش داشت؟ از خودم خوشم نیامد و برای تنبیه خودم گفتم باشد نقش معلم را بازی می کنم. خیلی موقعیت عجیبی بود که بنشینم و نقش آفرینی فرد دیگری در نقشی که دنبالش بودم ببینم و خودم یک نقش کوتاه بازی کنم، اما برایم سازنده بود. 

مریلا درباره همکاری با عباس کیارستمی در «شیرین» گفت: آدمهای بزرگ انرژی دارند که حضورشان کنار دوربین تجربه جالبی است اما فرصت استفاده از دانش ایشان نبود. هدیه تهرانی با من تماس گرفت و گفت آقای کیارستمی می خواهد یک آرشیو درست کند.

کیارستمی با پرسیدن حال میلانی اشکم را درآورد

وی درباره قهر و اختلاف با تهمینه میلانی اظهار کرد: در عین حال که از او فاصله گرفته بودم دلم برایش تنگ شده بود. به کیارستمی گفتم من گریه ام نمی آید. عادت هم ندارم حین بازیگری به یک اتفاق ناراحت کننده فکر کنم و گریه ام بگیرد. یکدفعه آقای کیارستمی پرسید از بیتا (نامی که دوستان میلانی او را صدا می زنند) چه خبر؟ من هم بغض کردم و گریه ام گرفت.

بازیگر «نصف مال من نصف مال تو» درباره علاقه اش به فیلمهای کمدی گفت: من همه فیلمهایم را دوست دارم. ممکن است سطح بعضی کارها پایین تر باشد. فرهادی هم یک بار از من پرسید تو که اینقدر دقیق و حساسی و تا توجیه نباشی نمی توانی نقشی را بازی کنی چطوری «خروس جنگی» بازی می کنی؟! گفتم من پیچی دارم که سر بعضی فیلم ها آن را می بندم. 

زارعی ادامه داد: حتی سر «سربازهای جمعه» به من گفتند چرا این نقش را بازی کردی و تا همیشه باید همین مدلی بازی کنی. اما من دنبال تجربه کردن بودم. مثلا کار کردن با ابراهیم بعیدزاده برایم جذاب بود.

برای آبیار قلدری کردم

بازیگر «شیار ۱۴۳» درباره همکاری با نرگس آبیار گفت: هیات انتخاب جشنواره گفته بود این فیلم به درد نمی خورد! بعد از اتمام کار به من گفتند فیلم راه پیدا نکرده من هم ذهنیتی نداشتم. اما وقتی مطالبی که درباره فیلم نوشته شده بود می خواندم کنجکاو شدم فیلم را ببینم. یک روز با آژانس به دفتر آقای قاسمی رفتم و ماشین نبردم تا اگر از کیفیت فیلم راضی نبودم نخواهم عصبانی پشت فرمان بنشینم. وقتی فیلم را دیدم گفتم می شود برایم آژانس بگیرید بروم خانه؟ نمی توانم حرف بزنم. تمام مدت داشتم به حال فیلم فکر می کردم. شیار ۱۴۳ جزو کارهایی بود که من برایش طراحی داشتم. آبیار کار دومی بود که می ساخت. نگاه من به قصه ویژه و خاص نبود، احساس می کردم قصه تکراری دارد و فکر نمی کردم حس متفاوتی از آن بیرون بیاید. مواجهه آبیار با من خیلی با احتیاط بود و جسارت نداشت. من هم قلدری کردم. این نقش خیلی برایم مهم بود و هرچه می گذشت با الفت عجین تر می شدم. داشتم نقش یک مادر منتظر را بازی می کردم که ویژگی هایش با من مشابه نبود و من با تمام توان نقش را بغل کرده بودم و حتی به خانم آبیار هم اجازه نمی دادم به نقش نزدیک شود و او را اذیت کردم. مثال از پاپ کاتولیک تر شدن بود. نگران بودم وقتی یک مادر شهید فیلم را می بیند نگوید چرا نقش را به این داده اند؟ برایم معجزه شد چون اصلا نمی خواستم حتی این نقش را قبول کنم. آبیار به من گفته بود اگر تو بازی نکنی این فیلم را نمی سازم. من هم گفتم خواهشی دارم بیا با هم این فیلم را بسازیم، خانم آبیار هم یک بله گفت و بیچاره شد!

گاهی کارگردان حتی بیشتر از فیلمنامه برایم اهمیت دارد

بازیگر فیلم «چ» درباره ایفای نقش هانا در یک فیلم مردانه گفت: من قبل از این در «دعوت» و «گزارش یک جشن» با حاتمی کیا همکاری کرده بودم. گاهی کارگردان حتی بیشتر از فیلمنامه برای من اهمیت دارد. مثلا در همکاری با رضا میرکریمی بیش از نقش، فرصت همکاری با میرکریمی برایم مهم است چون ممکن است دیگر  این فرصت را نداشته باشم. درباره حاتمی کیا هم تمرینات تئاتری داشتیم و به نقش نزدیک می شدیم. من کار با پرده سبز را در همین فیلم تجربه کردم و باید به هلی کوپتری که آن را نمی دیدم واکنش نشان می دادم و این برایم تجربه تازه ای بود. سینما علاقمند است در همان جایی که امتحانت را پس داده ای تکرار شوی. من هم دلم می خواهد نشان بدهم فقط آدم شهری یا زن قوی نیستم می توانم نقش زن روستایی یا ضعیف را هم بازی کنم و توانایی هایم را به سینما نشان بدهم. حاتمی کیا هم مثل کیمیایی و فرهادی کارگردانی است که مخاطبان بالقوه ای دارد و هر فیلمی با هر کیفیتی بسازد توسط مردم و منتقدان دیده می شود.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است


آخرین اخبار

پربازدیدها