مریم عظیمی/ صبا؛ داود زارع و نرگس اصغری که تابستان گذشته نمایش «۱۶ سالگی» را با محوریت دغدغهها و مشارکت خود نوجوانان بر صحنه داشتند این روزها نمایش «پینوکیو» به نویسندگی «سو آنگو» که خود یک بازنویسی از «پینوکیو» شاهکار «کارلو کلودی» نویسنده ادبیات کودک و نوجوان مشهور ایتالیایی است را در تالار هنر روی صحنه آوردهاند. تهیهکنندگی این اثر را مجید قناد برنامهساز و مجری نام آشنای حوزه کودک و نوجوان بر عهده دارد و علیرضا دری در کنار نرگس اصغری و ۱۶ بازیگر کودک و نوجوان در این اثر به ایفای نقش پرداختهاند. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را میخوانید.
مجید قناد، تهیهکننده:
اهمیت کار کودک در آگاهی دادن است
همکاری شما با آقای زارع و حضورتان در مقام تهیهکننده این نمایش چگونه رقم خورد؟
آقای زارع از دوستان قدیمی من هستند که تئاترهای بسیاری را کارکردهاند و خودشان یک مجموعه آموزشی دارند که به همراه همسرگرامیشان با کودکان و نوجوانان کار میکنند. آقای زارع فردیبسیار با شخصیت، هنرمند و تحصیل کرده هستند به همین جهت باخوشحالی پذیرفتم که در اثر جدیدشان همکاری کنم. این نمایش برگرفته از یک داستان قدیمی است که هم بچهها و هم بزرگترها باآن آشنا هستند و خوشبختانه آن گونه که از بازخوردها پیداست اثرموفقیت آمیزی نیز بوده است.
اهمیت نمایش و کار کودک برای خود مجید قناد چیست؟
اهمیت کار کودک در آگاهی دادن است. ما در اصل در کنار پدر،مادر و معلمان باید سعی کنیم که به بچهها و فرزندان این مرز و بوم به تناسب سنشان آگاهی بدهیم به همین جهت این یک وظیفه سنگین است و کار کردن با کودک نیز سخت است چرا که مخاطبان مابزرگسال نیستند که خودشان بتوانند هر اثری را هضم کنند و این ما هستیم که باید به تناسب سنشان کاری ارائه کنیم که آگاهیهای لازم را به آنها بدهد و آنها را تشویق و ترغیب کنیم تا بتوانند ادامه بدهند وآموزشهای مربوط به اجتماع، زندگی و خانواده را بیاموزند.
بنابراین وجود همین نکات در این نمایشنامه و اجرا عامل ترغیب کننده شما برای همکاری بوده؟
بله دقیقاً، این نمایش از یک داستان قدیمی و آشنا سرچشمه میگیرد هرچند که ما روی موضوع دروغ گفتن چندان مانور ندادیم و سعی کردیم بیشتر روی رعایت ادب و احترام کار کنیم و در بخش کوچکی نیز به مسئله دروغ نگفتن بپردازیم. باید به این نکته توجه داشت که کودکان به تناسب سنشان و به صورت ناخواسته گاه دچاراشتباهاتی میشوند و این پدر و مادر و همین آثار نمایشی هستند که بچهها را آگاه و هدایت میکنند.
روند نمایشهای کودک و نوجوان و آثار مربوط به این گروه سنی درتلویزیون در سالهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم باید این سوال را از کسانی که در این جایگاه قرار دارند بپرسید. من در جایگاهی نیستم که بتوانم در ارتباط با تلویزیون وبرنامههای کودک سخن بگویم و شما به عنوان خبرنگار اگر رصد کنید و شبکهها را ببینید بهتر متوجه خواهید شد و در همین رابطه باید ازمسئولین ذیربط پرسشگری کنید اما میتوانم بگویم که نسبت به سالهای گذشته آثار کمتری تولید میشود و امروز در شبکههای بسیاری که داریم خیلی کمتر از گذشته که برنامههای متنوعی داشتیم و امکان انتخاب برای کودک فراهم میشد، کار ارائه میشود به همین جهت باید این فرصت برای مخاطب کودک فراهم شود که خودش بتواندگلچین کند و اگر چیزی را دوست داشت دنبالش کند و اگر نه دربخشها و برنامههای دیگری در پی علایق خود باشد. درست مانند کتاب که نویسندگان عزیز ما تلاش میکنند و به شکلهای مختلف محتوا و مطالبی برای کودکان آماده میکنند و واقعا جای تقدیر دارد.بنابراین فقط تلویزیون و نمایش نیست بلکه کتاب نیز هست و جا دارد که واقعاً از معلمهای عزیز خواهش کنیم که بچهها را به این سمت هدایت کنند، همینطور علیرغم اینکه میدانم پدر و مادرهای عزیزگرفتاریها و مشغله زیادی دارند خوب است که زمان و فرصتی برای بچهها و هدایت کردنشان در نظر بگیرند و از تلویزیون که در هرخانهای هست انتظار میرود که فعالیتش در این زمینه را بیشتر کند.
سخن پایانی:
از شما و همه خبرنگارانی که سعی میکنید در زمینههای متفاوت گزارش تهیه کنید متشکرم. همینطور از کارگردان خوب این نمایش آقای زارع و از گروه خوبشان که واقعا منسجم عمل کردهاند و این بچهها که آینده ساز هستند و به زیبایی این اثر را اجرا میکنند قابل تحسین هستند و جا دارد که از خانوادههای آنها نیز تشکر کنم که درمدت تولید اثر با بچهها و کارگردان کار همکاری کردند و در نتیجه همه این تلاشها و همکاریها بوده که بچهها در کنار کارگردان خوب این نمایش توانستند یک اثر خوب را روی صحنه بیاورند.
داود زارع، کارگردان:
سعی کردیم از طریق تصاویر فضاسازی کنیم
چه تغییراتی روی داستان اصلی «پینوکیو» اعمال کردید.
همانگونه که واقف هستید افراد زیادی چه در عرصه بزرگسال و چه برای بچهها «پینوکیو» را کار کردند. من فکر میکنم که یک سری ازمتون که ادبیات کلاسیک جهانی هستند هیچ وقت قدیمی نمیشوند وهمانطور که بچهها بزرگتر میشوند و نسلهای جدید سر بر میآورندما وظیفه داریم که یک سری از آداب که به صورت پایدار برای تربیت وپرورش همه نسلها وجود دارد را انتقال بدهیم و این چیزی نیست کهکهنه شود حال نگاه ما باید نگاه امروزیتری شود. شهریور سال۱۴۰۲ من متن کوتاهی از خانم سو آرنگو ترجمه و آماده کرده بودماین متن خود بازنویسی شدهای اثر کارلو کلودی بود. زمانی که این اثررا خواندم به این نتیجه رسیدم که میتوان اثری بزرگتر و امروزیتر ازآن ساخت و مفاهیم بیشتری در آن گنجاند. پینوکیویی که در ابتداینمایش ما میبینید یک مرد ۷۰ ساله است که موفق شده کارخانه بزرگ ساخت عروسک چوبی به راه بیاندازد. او عروسکهایی میسازدکه رویش نوشته شده «هدیه به بچهای است که هرگز دروغ نمیگوید» در واقع پینوکیو کار پدر ژپتو را رها نکرده و آن کارگاه کوچک نجاری را به این کارخانه تبدیل کرده است. شاید پینوکیویی که خود کارلوکلودی کار کرده بود بیشتر روی عواقب دروغگویی و این گونه مفاهیم استوار باشد اما من مسائل دیگری را نیز به داستان افزودم مثل ایثار، از خود گذشتگی والدین در قبال فرزندانشان، همینطور احترام به سایرین و عقایدشان و فرهنگ معذرتخواهی، متاسفانه هنوز هم شاهد هستیم که به جای آموزش فرهنگ معذرت خواهی به کودکان، پدر و یا مادر به جای فرزند عذرخواهی میکند و این برای من خیلی مهم بود که بچهها یاد بگیرند بابت کار اشتباه خودشان عذرخواهی کنند. یک نکته مهم دیگر که در این نمایش به آن اشاره میشود پذیرفتن یکدیگر با تمام نقصهایی است که داریم حال ما اینجا روی نقصهای ظاهری تاکید داشتیم. برای من بسیار مهم بود که مفاهیم و موارد دیگری مانند شجاعت را به کار اضافه کنم مضاف بر اینکه حضور خود بچهها در نمایش بسیار مهم بود. ما اگر بتوانیم بچهها را آماده کنیم تا اجرای قابل قبولی داشته باشند و بچهها برای بچهها بازی کنند مسلماً تاثیرگذاری بیشتری خواهیم داشت چرا که بچهها خودشان را روی صحنه میبینند، همذات پنداری میکنند و این مفاهیم را از همسالان خود خیلی بهتر میپذیرند . در عین حال سعی کردم از دکوری انتزاعی استفاده کنم و از المانهای عرف در نمایش کودکان کمی دور شوم و بیشتر به سمت ساختن فضا توسط خودکودکان بروم.
آنچه که در دکور توجه زیادی جلب میکند این است که سعی شده تمام المانها و عناصر در مینیمالترین شکل ممکن و گاه به صورت دو بعدی اجرا شوند. این امر وجه تئاتریکال بیشتری به فضا داده و خلاقیت مخاطب را نیز بیشتر به کار میگیرد.
ما نمیخواستیم از دکورهای آنچنانی استفاده کنیم بلکه بیشتر میخواستیم از طریق تصاویر، فضاسازی کنیم. در این زمینه از یکسری المانها نیز بهره گرفتیم مثلاً برای صحنه رستوران از المان یک همبرگر استفاده شد و یا در صحنه نمایش عروسکی با دو تکه چوب گروه بازیگران کودک تبدیل به عروسکهای نمایش عروسکی میشوند همینطور فقط با المان یک کیف دو بعدی که به دست بچهها داده شده صحنه مدرسه خلق میشود. ما در این نمایش ۱۶ صحنه مختلف داریم و مدام این صحنهها تغییر میکند به همین جهت سعی کردیم با توجه به حجم آکسسواری که نیاز داریم از وسایل و المانهایی کم حجم، مینیمال، سبک و کوچک استفاده کنیم. فکر میکنم هر چقدر که در آثار کودکان به سمت سادهگرایی برویم نه اینکه از کیفیت و متریال کم کرده باشیم بلکه آنچه مد نظر داستان است را بیان کنیم بهتر نتیجه میگیریم به همین علت به این سمت رفتیم که مفاهیم را باتصویرسازی به بچهها ارائه کنیم.
سخن پایانی:
کسانی که آثار قبلی مرا دیدهاند این سوال را میپرسند که چگونه شد که از آثار تراژیک به این نمایش شاد و طنز رسیدید. من فکر میکنم پاسخ این است که چه در آثار نمایشی کودک و چه آثار مربوط به نوجوان سعی ما باید بر این باشد که امید به زندگی و تشویق بچهها به تلاش و سختکوشی را در اثر منعکس کنیم چرا که زندگی هیچ چیز غیر از این نیست و تمامش سخت کوشی و تلاش است و ما باید این مفاهیم را به نسلهای جدید که خود روزی پدر و مادر و وارد جامعه خواهند شد بیاموزیم.
علیرضا دری، بازیگر:
مخاطب امروز با نسلهای گذشته تفاوت دارد
از پیشینه کاریتان در زمینه نمایش کودک و نوجوان بگویید.
نزدیک به ۲۵ سال است که به صورت حرفهای در زمینه تئاتر به خصوص نمایش کودک فعالیت میکنم البته تئاترهای بزرگسال نیزکارگردانی و بازی کردم اما عمده فعالیت من در زمینه تئاتر کودک ونوجوان بوده است. در همین راستا بیش از ۱۰ اثر نمایشی را درسالنهای حرفهای کارگردانی و روی صحنه بردهام و در بیش از ۵۰اثر نمایشی بازی کردم وحدود ۴ سال نیز پیرو فراخوانهایی که وجود داشت به فعالیتهای حرفهای نمایشی در استانهای مختلف چین مشغول بودیم و برای کمپانیهای مختلف نمایش کودک آماده میکردیم.
پدر ژپتو و دیگر نقشهای این نمایش از نوستالژیکترین نقشها وکاراکترهای دنیای کودکی ما هستند. آیا این مسئله نقش پردازی این کاراکترها را با ریسک و چالشهایی همراه میکند؟
شخصاً در دوران کودکی ام کارتون پینوکیو را میدیدم و خیلی هم به این کارتون علاقه داشتم به خصوص با دوبله فوق العاده آقای مرتضی احمدی و دیگر همکارانشان. پینوکیو کارتون بسیار جذابی بود که هیچوقت از خاطر من نمیرود. در دورههای مختلف شغلیام کاراکترها ونمایشهای نوستالژیک زیادی را بازی و کارگردانی کردم اما کارپینوکیو در میان آنها نبود و زمانی که آقای زارع برای این نمایش ازمن دعوت کرد خیلی خوشحال شدم و تمام خود را برای این نمایشگذاشتم. در ابتدا قرار بود که فقط نقش روباه را بازی کنم اما به مرورکه پیش رفتیم و به خاطر بازی در بازیهایی که اتفاق میافتاد آقایزارع کاراکترهای دیگر را نیز به من سپردند و با مقداری پس و پیشکردن صحنهها این امکان فراهم شد که چند نقش را من و چند نقشرا نیز خانم اصغری بازی کنند و باقی نقشها را نیز ۱۶ بازیگر کودکو نوجوانی که خیلی هم خوب ایفای نقش میکنند بر عهده گرفتند.ایفای این نقشها برای من علاوه بر اینکه هیجان انگیز بود ریسک نیزبه همراه داشت چون مخاطب امروز با نسلهای گذشته تفاوت دارد وباید جوری برای این مخاطب بازی کرد و داستان گفت که از حوصلهاین نسل خارج نباشد. خوشبختانه بازخوردهایی که دریافت میکنیمخیلی خوب است و امیدوارم که تا پایان اجراها نیز همین گونه پیشبرود چون ما روز به روز بیشتر تلاش خواهیم کرد تا میزانرضایتمندی مخاطبانمان بالاتر برود.
یک نکته مهم فانتزی کاراکترهای این نمایش و تفکیک پذیر بودن آنهاست. در این زمینه به چه مولفههایی توجه کردید؟
نگاه من به کاراکترهایی که در این نمایش بر عهده دارم به کارتون وکاریکاتور نزدیک بود. یعنی کاراکترها را در این حد فانتزی در نظر گرفتم و تا آنجا که میتوانستم و از تجربیاتم حاصل میشد سعیکردم کاراکترها به هم نزدیک نباشند چون برای بچهها این تفکیکسخت است و میدانند که به هر حال کسی که کاراکتر را بازیمیکند همان بازیگرِ کاراکتر دیگر است علاوه بر این در همان ابتداینمایش من اعلام میکنم که قصد دارم به عنوان پینوکیو داستانزندگیم را تعریف کنم و همه میدانند که من بازی در بازی میکنم اماچه بهتر که بتوانم نقشها را به صورت متفاوتی اجرا کنم به همین علتاز تیپهای مختلف صدایی و تیپهای مختلف بدنی استفاده کردم ومدلهای مختلف راه رفتن و اکت هایی به تناسب بازه سنی هر کاراکترو یا انسانی یا حیوانی بودن آن کاراکتر بهره گرفتم و در ترکیبی ازهمه این موارد کاراکترها شکل گرفت حال اینکه در این زمینه چقدرموفق بودم را نمیدانم اما تمام تلاشمان را کردیم که این اتفاق بیفتد.
نرگس اصغری، بازیگر:
کار کردن با بچهها را از صمیم قلبمان دوست داریم
از روند شکلگیری این اثر و پرداخت بر نقشهایی متعددی که ایفا میکنید بگویید.
خب پینوکیو در ابتدا نمایشنامه خوانی شد و به دلیل استقبال وبازخورد خوب مخاطبان تصمیم گرفتیم کار تولید صحنهای شود و دراین مسیر قطعاً تغییراتی در کار ایجاد شد. از آنجایی که نقشها متعدد و کوتاه بود تصمیم بر این شد که بین من و آقای دری این نقشها تقسیم شوند تا هم روند داستانی اثر حفظ شود و بتوانیم توالی خوبی داشته باشیم و با تغییر لباس و تا حدی گریم ازشخصیتی به شخصیت دیگر برویم و از سویی به خاطر کوتاه بودن نقشها بازیگر باید فقط برای یک نقش کوتاه میآمد و در زمان باقیش بیکار مینشست این مسئله در بعد اقتصادی نیز این امری مهم بود برهمین راستا در هر تمرین برای هر نقش چندین اتود میزدیم و تیپهای مختلف را اجرا میکردیم و با نظر آقای زارع و همکاری آقایدری یکی از این اتودها فیکس میشد و امیدوارم که از پس ایفای این چند نقش متفاوت برآمده باشم.
در مورد اشعار نمایش و موسیقی کار به نظر میآید تا حد زیادی به همان فرم غربی و فرنگی کار پایبند بودهاید.
بله دقیقاً همینگونه که میفرمایید ما میخواستیم که حال و هوای کارحفظ شود و تصمیم نداشتیم که پینوکیو را آداپته و یا ایرانیسازی کنیم بلکه بیشتر میخواستیم یک حالت نوستالژیکی برای خانوادهها وبچهها داشته باشد. به همین علت تصمیم بر این شد که هم محتوا وهم مدل اشعاری که من میگفتم و هم مدل موسیقی کار که اتفاقاً درساخت آن از هوش مصنوعی استفاده شد پایبند به همان فضای اصلی اثر باشد.
در زمینه استفاده از هوش مصنوعی برای موسیقیهای این نمایش بگویید.
حقیقتش خود ما چندان به مسئله هوش مصنوعی آشنایی نداشتیم و بیش از آنکه تکنولوژی آشنا باشیم با بعد هنری یک اثر سر و کارداریم به همین علت از یک مشاور در این زمینه استفاده کردیم. آقای علی ایرانپور مشاور ما از نخبگان دانشگاه شریف هستند و اشراف خوبی به مسئله هوش مصنوعی دارند ایشان شکلهای مختلفی از موسیقی را که میشد روی این اشعار و کار بنشیند و حال و هوای اثر را نیز حفظ کند اتود کردند و در نهایت توسط آقای زارع انتخابهاانجام شد.
حضور بازیگرانی که اغلب زیر سن نوجوانی هستند چه چالشهاییبه همراه داشت؟
روند تولید این نمایش بیش از ۷ ماه طول کشید به خصوص که بازیگران کار محصل هستند و این امر زمان تمرینات ما را با محدودیتهایی مواجه میکرد از طرفی بخاطر سن بچهها خانوادهها باید در زمینه رفت و آمد و تمرینات خیلی همکاری میکردند ومشغولیت خانوادهها نیز ممکن بود چالشهایی ایجاد کند و جدای ازاین پر شر و شور بودن و شیطنت خود بچهها که من، آقای زارع وآقای دری به علت سالیان زیادی که در کنار بچهها هستیم با آن آشنایی داشته و کار کردن با بچهها را از صمیم قلبمان دوست داریم و همین علاقه باعث شده ما بتوانیم این روند را با همه سختیهایش پشت سر بگذاریم.
سخن پایانی.
این نمایش برای ما بزرگترها یک خاطره نوستالژیک است به همین علت از بزرگترها در کنار کودکان دعوت میکنم به دیدن این نمایش بیایند تا هم خاطرهای برای خودشان تازه شود و هم کودکان این نسل از این قصه و نمایش لذت ببرند.