یونس بهرامی/صبا، سابقا این جایزه را به بزرگان این صنعت مثل گیب نویل، یو سوزوکی و روبرتا ویلیامز داده بودند که، برعکس پاپ، بهمراتب تیمهای بزرگتر و بودجه بیشتری داشتند.
زمان گرفتن جایزه در سخنرانی کوتاهی گفت «حالا رسما یک مبدع هستم، و یک سری درخواستها دارم. خب، اولین درخواست برقراری صلح جهانی است. اما برای اینکه به بحث امروز مربوط باشد، خیلی خوشحالترم اگر ببینم بازیسازها بازیهای خارج از عرف، تجربی، خلاقانه و شخصیتری بسازند. عاشق اینجور بازیها هستم.»
نشریهی ورج میگوید پاپ در گفتوگوی قبلی با آنها هم عقاید مشابهی ابراز کرده بود. وقتی از او پرسیدند توصیهاش برای کسانی که تازه وارد بازیسازی میشوند چیست، گفت: «بازیهای شخصی بسازید، لازم نیست بزرگ باشند، یک چیز جمعوجوری که روی پلتفرم itch.io هم منتشر شود کافیست. صبر کنید ببینید چه مخاطبانی جذب میکنید و روی چیزهایی که از آن لذت میبرید کار کنید.»
برای پاپ، بازیها همیشه یعنی «ساخت چیزهایی که دوست دارم خودم هم بازی کنم». در Papers, Please، بازیکن نقش مامور ایست بازرسی را داشت که باید اسناد و مدارک مهاجرانی که وارد کشور میشدند را بررسی میکرد. «با خودم گفتم این از آن دست بازیهاییست که دوست دارم انجام دهم. از نگاهکردن به اسناد و مدارک خوشم میآید. فکر میکردم هیچکس از این کار خوشش نیاید ولی بعد از عرضهی بازی دیدم کلی آدم دیگر هم آن بیرون هستند که سلیقهشان مثل من است.»
بعد از ساخت بازی اول، اعتمادبهنفس گرفت تا برای بازی بعدی هم همان خطمشی را دنبال کند. «باز میخواهم بازیای بسازم که میدانم وجود ندارد و جای اینکه صبر کنم دیگران ترتیبش را بدهند تصمیم گرفتم خودم صفر تا صدش را بسازم. و دوباره، چشمانم را بسته و فقط آرزو میکنم که کاش دیگرانی هم باشند که از این سبک خوششان بیاید. اگر واقعا عاشق چیزی هستید، پس یک بازی دربارهاش بسازید.»
این بازی دوم همان Return of the Obra Dinn بود که در نقش یک مامور بیمه قرار میگرفتید تا به علت مرگومیر و رازهای پشتپردهی کشتی اوبرا دین پی ببرید. بازی سوم پاپ هم Mars After Midnight است، بازیای برای پلیدیت که دربارهی نظارت روی موجودات بیگانه در یک پایگاه مریخی است.
نسبت به بازیهای قبلی پاپ، این یکی بشاشتر است. مثلا در یکی از سناریوها باید فقط آن موجودات فضاییای که باد از مخرجشان خارج میشود را راه بدهید. پاپ در بلاگی توضیح داد «میخواستم چیزی بسازم که بچههایم هم موقع بازیکردنش کیف کنند». او گفت بچههایش از بازیهای قبلی او خبردارند اما سنشان کمتر از آن است که بخواهند این بازیهای بزرگسالانه را انجام دهند. «یکجورهایی دلیل اینکه خواستم مارس را بسازم همین بود. میخواستم بازیای بسازم که بچههایم هم راحت پای آن بنشینند.»
پاپ میگوید فرزندانش «دهها بار» مارس را بازی کردهاند و خود او هر از گاهی راهنماییشان میکرده. میگوید بچههایش خالی از پیشفرضها هستند و گرچه ایدههایشان «گاهی مسخره» بهنظر میرسد ولی «میدانم اگر جان کلامشان را بگیرم و یکسری تغییرات رویشان اعمال کنم واقعا ایدههای خوبی درمیآیند». او افزود «من به شیوهی خاصی به بازیها فکر میکنم اما خوبی بچههایم این است که طبق چهارچوب خاصی فکر نمیکنند. اینطوری با دیدن بازیکردنشان میتوانم از چهارچوبهای خشکوخالی بیرون بزنم و خلاقانهتر فکر کنم.»
پروژهی بعدی پاپ چیست؟ میگوید «وقتی به اوبرا دین و پیپرز پلیز فکر میکنم، به نظرم میرسد بهتر است دوباره سراغ بازیهای دوبعدی برگردم، گرچه مارس هم کموبیش یک بازی دوبعدیست». به نظر او، اگر بحث تولید و خلاقیت را در نظر بگیریم «کار با بازی دوبعدی بهتر است. اما موضوع و مکانیسمهای بازی بعدی دقیقا مشخص نیست. متاسفانه در حال حاضر چیز آمادهای برای معرفی ندارم.»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است