نداحسنی/ صبا؛ قول، قول است. مردانه و زنانه ندارد اما همیشه در زبان ما قول مردانه مصطلح بوده است. یعنی حرفی که نه بالا و پایین دارد و نه کم و زیاد و همه جوره باید پای آن ایستاد. درست مثل عوامل و بازیگران «قول مردونه» که تا همین امروز و در یک سوم پایانی سریال که تا قسمت سیام مانده، هنوز در لوکیشن حاضرند و تا پاسی از شب و گاه تا طلوع خورشید مشغول ضبط و فیلمبرداری و کارهای پس از تولید هستند تا قسمتهای باقیمانده را به موقع به پخش شبکه سه برسانند و بینندگان مشتاق را که از هفته دوم فروردین این سریال را دنبال میکنند را حتی دقایقی منتظر نگذارند و حوالی ۲۰:۳۰ هرشب میهمان خانههای آنها شوند.
بخش اعظم این تلاش ستودنی بر دوش تهیهکنندهای پیشکسوت به نام ایرج محمدی و کارگردانی که خیلی از اوج گرفتن سیمرغ بلورینش نگذشته، به نام علی طاهرفر است. خبرنگار صبا در میانه ضبط سکانسها و پلانهای باقی مانده، به نیت خداقوت و دست مریزاد، لختی پای صحبت هنرمندان این مجموعه متفاوت نشسته است.
ایرج محمدی تهیه کننده:
«قول مردونه» اثری طناز، استاندارد و خانوادگی است
آشنایی شما با آقای طاهرفر چگونه شکل گرفت و منجر به همکاری مشترک در «قول مردونه» شد؟
طرح اولیه «قول مردونه» که به دست من رسید، یک کمدی درام بود و میبایست کارگردانی کار میکرد که یک کانسپت کلی – ایدههایی که عناصر مختلف را در یک کلیت ادغام میکند – و موقعیتی داشت که شاید همه کارگردانها نتوانند آن را کار کنند. در خلق یک اثر، اول وابستگی و عشق به خود محتوا مطرح است و دوم توانایی. آقای طاهرفر سال قبل سینمایی «آپاراتچی» را ساخته بود که برنده سیمرغ جشنواره فجر هم شد. لذا با دیدن آن فیلم و دو سریالی که برای سیمای شهرستان ساخته بود، ضمن نشستهایی که با او داشتم به این نتیجه رسیدم که این کارگردان توانایی ساخت چنین طرحی را دارد. این همکاری استارت و آغاز خوبی بود و امید دارم که کارهای بعدی او حتی، بسیار بهتر از این کار شود چرا که علی طاهرفر یک کارگردان پرتوان، دلسوز و پر تلاش است.
با توجه به آثار ماندگاری که شما طی چند دهه در زمینه تهیهکنندگی داشتهاید، جایگاه «قول مردونه» در قیاس با آنها در چه سطحی قرار دارد؟
در آثاری که من تهیهکننده آنها بودهام به ویژه در ژانر کمدی با کارگردانانی همچون «مرضیه برومند»، «رضاعطاران» و «سعید آقاخانی» همکاری داشتهام که با توجه به موقعیت هر کدام از آنها میتوان گفت که هر اثر، نمایی دارد و نظر مخاطبان درباره آنها ارجحتر است، اما در کلیت به نظر من این سریال یک کار استاندارد خانوادگی است که بخشی از آن کمدی و بخشی درام بود و به تعبیری کار طنزی که درام آن بیشتر بود. در تمام آثار طنزی که من تهیه کردهام، قصه حرف اول را میزند. در این کار نیز قصه غلبه بیشتری داشته و در عین حال طنازی خود را هم دارد. شاید اگر برای فیلمنامه وقت بیشتری صرف میکردیم و اگر زمان بیشتری برای فیلمبرداری داشتیم اثری به مراتب بهتر ارائه میدادیم.
خودتان سریال را می بینید؟
به جرأت میتوانم ادعا کنم که تقریبا هر قسمت را ده بار دیدهام؛ از راش گرفته تا راف کات و فاین کات. بعد از آن در صدا گذاری و اصلاح رنگ بدون اغراق ده بار همه پلانها و صحنههای تمامی کارهایم را میبینم و هر سوالی از سکانسهای هرقسمت داشته باشید، من پاسخگو هستم.
تاکنون چه بازخوردهایی از تماشاگران سریال گرفتهاید؟
وقتی کاری پخش میشود پالس یا موجهایی از سمت مخاطب دریافت میشود که تا الآن باز خوردها مثبت بوده، البته منتقدین خردههایی به کار گرفتهاند، که این طبیعی است چرا که بر هر کاری انتقادی وارد است. حتی من اعلام کردم که تمایل به شنیدن و خواندن نکات منفی و انتقادات دارم تا برای کارهای بعدی آن موارد را مد نظر داشته باشم به همین جهت از نقدهای منفی استقبال میکنم که تا کنون بیش از یکی دو مورد نبودهاند.
ساعت و زمان پخش را چطور دیدید؟
بستن کنداکتور پخش در زمانی که ایام عید نوروز با ماه رمضان و شبهای احیا متقارن شده بسیار سخت بود که خوشبختانه سیما فیلم ۶ اثر را در همین زمان بر روی آنتن برد. در کلیت توانست با پیوستهای تبلیغاتی، موفق عمل کند. به همین جهت، پخش«قول مردونه» از هفته دوم فروردین برای ما فراهم شد که خوشبختانه، زمان مناسبی برای پخش سریال درنظر گرفته شد. ضمن اینکه سریال خوب به هر شکل دیده می شود یا در تکرار پخشها یا از طریق تلویبیون و کانالهایی که در شبکههای مجازی هستند. بیننده، معمولا مجموعه خوب را تا پایان دنبال میکند. هر چند که تلویزیون به دلیل فراگیر بودن، طیف بیشتری از مخاطبان را درگیر میکند.
در انتخاب بازیگران چگونه با کارگردان، به وجه اشتراک رسیدید؟
با توجه به سبقه من در سینما و تلویزیون، در این رابطه با کارگردان، خیلی زود به نتیجه رسیدیم و شکر خدا بازیگران با اعتمادی که به من داشتند، نقشهای پیشنهادی را پذیرفتند و توانستند از عهده نقشها بر آیند. ضمن اینکه سوای مسائل مالی، من سعی میکنم عشق و علاقه را در هر پروژهای به کل گروه تزریق کنم تا آن ها هم با همین علاقه و دلسوزی کار را پیش ببرند.
علی طاهرفر، کارگردان:
کشف استعدادها از پشت دیوار پایتخت
آقای طاهرفر، چگونه از «آپاراتچی» به «قول مردونه» رسیدید؟
بعد از فیلم سینمایی آپاراتچی، چند پیشنهاد کاری داشتم ولی به دلیل تعلق خاطر درونی و عمیقی که نسبت به دهه شصت، دوران دفاع مقدس و بعد از آن دارم، این سریال را آغاز کردم. به عقیده من این دهه جزو مقاطع سرنوشت ساز و ماندگار در قاموس انقلاب اسلامی است و این تنها شعار نیست بلکه شرافت، نجابت و مقاومت در آن برهه، واقعیت غیر قابل انکاری است. در آن دوران مردم ما با سختترین محاصره اقتصادی مواجه بودند از این رو تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل میکرد که توانستند با عزت نفس، روحیه وسیع و قلب بزرگ خود در برابر همه این سختیها ایستادگی کنند و پایداری این مردم به جهانیان ثابت شد. باید اذعان کنم که چنین مردمی و چنان لحظات و دورانی- که گویی از یادها رفتهاند ـ ستودنی هستند و میبایست ماندگار شوند تا بتوانند چراغی برای ادامه راه نسلهای آینده و دهههای بعد شوند تا دوباره آن روحیه در مردم ما زنده شود. هر چند که به تصویر کشیدن آن برهه، سختیهای خاص خود را دارد و تلاش مضاعفی را میطلبند و چه بسا از به تصویر کشیدن سایر دورههای تاریخی مثل زمان قاجار و ماقبل آن که مربوط به دوران معاصر هستند، به مراتب سختتر است همه این سختیها را با جان دل میپذیریم تا توانسته باشیم قدم مثبتی در به تصویر کشیدن و ثبت چنین دوران ارزشمندی، برداریم.
خودتان در نگارش فیلمنامه دخیل بودید یا کل متن از قبل نگارش شده و آماده بود؟
طرح اولیه «قول مردونه» چهار سال قبل توسط مصطفی زندی که از دوستان و همکاران من هستند، نوشته شده و به تصویب رسیده بود. این طرح چند بار بازنویسی شد و ویرایشهایی بر روی طرح اولیه انجام شد و به صلاحدید تهیهکننده، یک ویرایش نهایی هم لازم بود که به دلیل درگیری کاری آقای زندی و آقای محمدی در پروژهای دیگر، احسان لطفیان ویرایش نهایی را انجام دادند و در نهایت باز نویسی ده قسمت پایانی هم به خود من محول شد.
از انتخاب و ترکیب جدید و جالب بازیگران و از نگاه متفاوت و طنز گونه به مجاهدین خلق، بگویید.
در مرحله انتخاب بازیگر آزمون و خطاهای بسیاری پشت سر گذاشتیم. خیلی از هنرمندان عزیز آمدند و با توجه به فضا و تمسفر دهه ۶۰ تست گریم شدند تا به ترکیبی رسیدیم که بتوانیم در کنار فضای کمدی یک درام اجتماعی را نیز پیش ببریم. چرا که رویکرد ما صرفا کمدی یا اجتماعی نبود. تلاش ما براین بود که درام اجتماعی را با خلق لحظات با نشاط، از منظر کمدی به تصویر بکشیم. درنتیجه از کمدینهایی که پیشتر تجربه بازی در این سبک داشتند، بهره بردیم. این اولین بار بود که به مجاهدین خلق و منافقین از دریچه طنز و کمدی پرداخته میشد. رسیدن به چنین ترکیبی در بازیگران، مرهون لطف ایرج محمدی در مقام تهیهکننده بود. با توجه به تعلق خاطری که خود او به متن و این فضا داشت و به واسطه اینکه در فضا حضور داشته و زیست بوم وی بوده و فضای جنگ و مسائل آن زمان را درک کرده است، دست ما را باز گذاشت و این فرصت را برای ما ایجاد کرد تا بتوانیم با همه بازیگران مذاکره کنیم، تست بزنیم و به این ترکیب برسیم.
انگیزه استفاده از چهرههای جدید، به ویژه هنرمندان شهرستانی مانند باسط رضایی و محمدولی فروتن در چیست؟
رضاییها و فروتنها، استعدادهای هستند که طی چهار دهه سینمای انقلاب، پشت دیوار پایتخت گرفتار شدهاند. بسیاری از استعدادهای جوان ما به واسطه دوری از پایتخت، دیده نشده و به کار گرفته نشده و در حق آنها ظلم شده است. در هیچ دورهای، هیچ دولت و سازمان سینمایی و هنری- علیرغم تلاش هایی که شد- نتوانست این دیوار را کوتاه کند و همه فروتنها و رضاییها وقتی دیده شدند، که از این دیوار عبور کردند. این مسأله در مورد خانمها و دختران هنرمند و با استعداد در شهرستانها بسی سختتر است و آنها از دیوار دوم یعنی محدودیتهای خانواده و جامعه نیز باید، عبور کنند. من به نوبه خود از وجود چند نفر از این استعدادها هم در «آپاراتچی» و هم در «قول مردونه» استفاده کردم که به اندازه نقش خود درخشیده و باور پذیر بودند.
با این وجود برای انتخاب بازیگر نقش اول چنین سریالی آن هم از شهرستان ریسک بزرگی کردید؟
درمسیر انتخاب نقش اول مسیر سختی در پیش داشتیم؛ ابتدا به دلیل مقطع سنی که بازیگر باید آن را بازی میکرد و دوم اینکه باید از بازیگری استفاده میشد که بازی او صرفا به سمت کمدی نرود. وگرنه بودند بازیگران مستعد و کمدینهای دیگری که مناسب این نقش باشند. باسط رضایی که قبل از آن در پروژه شهید هاشمی حضور داشت، توسط یکی از بازیگران اصلی آن پروژه، معرفی شد و در فضای این کار جای گرفت و انتخاب درستی هم بود.
در قاب بندیهای به جا و گاه سینمایی، نقش عواملی همچون تصویربردار و طراح صحنه، چقدر موثر بوده است؟
هر اثر تلویزیونی و یا سینمایی نتیجه یک کار گروهی است و در خلق چنین قابهایی از لباس و اکسسوار گرفته تا حرکت، نور و تصویر همگی به یک اندازه تأثیر گذار هستند. کار در فضای دهه شصت نیازمند شناخت و تسلط بر رنگ، هارمونی و اجزای آن دوره است که یک پیشینه ذهنی و مطالعه در باره آن را میطلبد که شاید برای کسی که آن دوره را تجربه نکرده قدری سخت باشد، اما برای کسی مثل خود من که در آن دوران زیست کرده و از آن عبور کرده است به مراتب سهلتر است؛ طوری که به جزئیاتی مثل خودکار استفاده شده نیز، توجه دارد. نیت اصلی من از ساخت این سریال شهدا و به ویژه خانواده شهدای ترور بوده که بتوانم در کنار همه خانوادههای ایرانی، لبخندی بر لبان این داغ دیدگان بنشانم.
و حرف آخر؟
به قاعده بر هر اثر و مجموعهای انتقادات و ایراداتی وارد است، هرچند که پخش مجموعه در شبکه سه و در ایام نوروز اتفاق خوبی بود که برای سریال رقم خورد، اما گاه به دلیل تداخل زمانی با پخش فوتبال و ساعت پخش سریال تغییر میکرد، که شاید یکی از ایراداتی بود که برما گرفته میشد. مسئله مهمتر قرارگیری در فوریت زمانی پخش بود که موجب شده ما همچنان تا آخرین روزهای پخش، فیلمبرداری را ادامه دهیم. در نهایت با همه کم و کاستیهای مجموعه، آرزو داریم هدف اصلی ما که کسب لوح رضایتمندی، از عموم جامعه است، رقم بخورد و ما سهم اندکی در شاد کردن مردم سرزمینمان داشته باشیم.
سیروس میمنت، بازیگر:
در مورد من تست گریمی زده نشد
آقای میمنت از حضور خود و نحوه دعوت به کار در پروژه «قول مردونه» برای خوانندگان بگویید.
با توجه به دوستی سی سالهای که با ایرج محمدی تهیهکننده کار، داشتم برای این نقش در نظر گرفته شدم و من فقط در مورد نقش سوال کردم و به این نتیجه رسیدم که نقش خوبی است و آن را پذیرفتم، البته کاراکتر من نیاز به گریم خاصی نداشت و در مورد من تست گریمی زده نشد.
بازی در کنار هنرمندان جوان و جدید در مقابل همکاران قدیمیتر خود را چطور دیدید و تقابل دو نسل چگونه بود؟
تجربه خوبی بود از آنجا که با برخی بازیگران مثل محمد فیلی، محمدرضا هدایتی، شهره سلطانی از قبل همکاری داشتم. از چهرههای جدید جمع میتوانم به باسط رضایی اشاره کنم که در آغاز راه است و امیدوارم شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارد را درک کند و قدر موقعیت خود را بداند. این صنف، صنفی است که همه آنها که وارد میشوند، احترام پیشکسوتهای خود را دارند و خدا را شکر محیط هنری جایی است که احترام گذاشتن و مانند آن را میتوان به وضوح مشاهده و لمس کرد.
در پیشبرد «قول مردونه» چه مشقات و سختیهایی به جان خریدید و آنها را از سر گذراندید؟
با توجه به اینکه بخش اعظم کار در فصل زمستان تصویربرداری شد، تحمل سرمای زمستان در پلانهای خارجی به ویژه پلانهایی که در شب ضبط میشدند، کار سختی بود؛ اینکه گاه به دلیل راکورد سکانس قبلی، لباسهای همان سکانس را بر تن داشته باشی سرمای محیط را دو برابر حس میکنی. وجود چنین سختیهایی لازمه کار ما است هرچند که در نگاه اول الزام وجود آنها برای بیننده احساس نمیشود. چیزی که شاید کمی بیشتر ما را اذیت کرد، آماده شدن کار برای هفته دوم عید بود از این جهت هر روز ما از ۶ صبح آفیش میشدیم و جالب اینکه مثلا در یکم اردیبهشت که قسمت ۲۲ پخش شد، من برای ضبط قسمت ۲۴ آفیش بودم. قطعا این فشردگی در کار، سختیهای خاص خود را داشت که به شکر خدا همه را گذراندیم. عشق به بازیگری موجب میشود که ما بازیگران از همه چیز خود بگذریم، حتی این گروه در ایام عید نه دید و بازدیدی رفتند و نه این ایام را درک کردند.
آقای میمنت بیشتر در چه نقشی، علاقهمند است هنرنمایی کند؟
امروزه متاسفانه کار خوب کم است. اگر کل عوامل و بازیگران خوب باشند، همه نقشها خوب هستند. خود من چندان به نقشهای خیلی مثبت و پاستوریزه علاقهای ندارم. کمدی یا جدی بودن نقش برای من فرقی ندارد، نقشهایی که جذابیت داشته و سیاه و سفیدی را توأم دارند مثل دزد یا آدم کشی که بنا بر دلایلی دست به چنین کاری زده و به بیراهه رفته، برای من و هر بازیگر دیگری جذاب است. امیدوارم بینندگان این نقش را دوست داشته باشند و آرزو دارم هموطنانم در سال پیش رو شرایط خوبی داشته باشند. گرفتاری و آزرده خاطری از آنها دور باشد، مشکلات معیشتی، اقتصادی و سایر گرفتاریها حل شوند، حال همه خوب باشد و همه مردم ایران خوشحال باشند.
مسعود حقی، برنامه ریز و بازیگر:
کاریزما بودن دهه شصت، کار را سختتر میکند
آقای حقی، لطفا از کاراکتر نقشی که برعهده دارید، بفرمایید و اینکه چگونه برای این نقش انتخاب شدید؟
برادر شهروز، تنها کاراکتر منفی سریال است که کمدی ندارد و کاملا جدی و مطلقا منفی است تا نمادی از منفور بودن و قسیالقلب بودن منافقان را به تصویر بکشد. پیشتر قرار بر حضورم در نقش دیگری در مجموعه بود که کاراکتر کمدی داشت و قرار بود از قسمت هفدهم به داستان مجموعه اضافه شود، ولی به دلیل حجم و سرعت بالای سریال، ورود او را در این مدت کوتاه نمی شد جمع بندی کرد و تصمیم بر حذف آن شخصیت و ورود شهروز گرفته شد و از آنجا که قرار بود شخصیت جدی داشته باشد طی گفتوگوهایی که کارگردان با من داشت این شخصیت به من سپرده شد و با یک همفکری تصمیم بر این شد که در ۸ قسمت پایانی این شخصیت، خون جدیدی را به کار تزریق کند و به واسطه این شخصیت به نتیجه نهایی برسیم.
درباره اولین همکاریتان با کارگردان «قول مردونه» و اینکه انجام چند کار در یک پروژه، چه سختیهایی داشت؟
آقای طاهرفر کارگردان آرام و قابل احترامی است. این را به عنوان کسی که سابقه همکاری با خیلی از کارگردانها دارد، میگویم. با توجه به فشردگی کار، آرامشی که از طرف کارگردان به صحنه و محیط پیرامون او منتقل میشد و حال خوب کارگردان همیشه برای کل عوامل کمک کننده و پیش برنده بود. به هر حال بیش از ۴ ماه تولید با این حجم از بازیگران کار آسانی نبود اما با توجه به سوابقی که کلیه عوامل از جمله خود من پیشتر در سینما و تلویزیون داشتیم، این سختیها را قابل تحمل می کرد.
به عنوان یک برنامه ریز و دستیار کارگردان، درباره انتخاب فضاهای متناسب با حال و هوای سریالی که در دهه ۶۰ روایت میشود، بیشتر توضیح دهید.
برای این سریال میبایست لوکیشنهایی انتخاب میشد که صدای مزاحم محیطی که در آن دوران کمتر و قدری متفاوتتر بوده، وجود نداشته باشد و حتما باید یک آرامش نسبی بر فضا حاکم باشد تا صدابردار و فیلمبردار برای ضبط به مشکل برنخورند. قبل از شروع کار به اتفاق آقای طاهرفر و اقای نوروزی، فیلمبردار کار، لوکیشنهای زیادی را مورد بررسی قرار دادیم تا حال و هوای دهه شصت در آنها بیشتر تداعی شود. با توجه به اینکه این دهه یکی از عجیبترین دهه در زندگی ایرانیان است، میبایست کاریزمایی آن دهه در کار حفظ میشد؛ چرا که اغلب جمعیت کنونی کشور آن دهه را تجربه کردهاند و اگر جای چیزی درست نباشد، مخاطب سریع متوجه آن می شود که این یکی از سختیهای کار برای سوژهای است که در دهه ۶۰ اتفاق میافتد. همه تلاش عوامل «قول مردونه» براین بود که حتی در انتخاب جزییترین لوازم صحنه، انتخاب رنگ برای دیوارهای خارجی منازل و آذین بستن کوچهها بتوانند آن حال و هوا را به مردم منتقل کنند.
لوکیشنهای سریال در چه محدودهای قرار داشتند؟
لوکیشنهای متعددی برای کاردر نظر گرفته شده بود. یکی از آنها که فضای خانه بود مربوط به محله شاپور تهران است، مغازهها از جمله عکاسی و املاکی که حدود ۱۲ مغازه بودند همگی سمت کارخانه پشم ریسی در چهاردونگه ساخته شدند. دو ماه و نیم ساخت این مغازهها زمان برد. به هر حال امیدواریم که توانسته باشیم رضایت بینندگان را جلب کنیم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است