«آواز بوقلمون»؛ روایتی از ترکیب خیال و واقعیت | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۰۱:۲۳
در ششصد و بیستمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد:

«آواز بوقلمون»؛ روایتی از ترکیب خیال و واقعیت

ششصد و بیستمین برنامه از سری برنامه‌های سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، به نمایش فیلم «آواز بوقلمون» اثر متیو رنکین (۲۰۲۴) اختصاص داشت.

به گزارش صبا، پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور دکتر محمد هاشمی (منتقد سینما و مدرس دانشگاه) برگزار شد. اجرای این برنامه بر عهده سامان بیات بود.

داستان فیلم در مکانی خیالی که آمیخته‌ای از دو شهر وینیپگ و تهران دهه ۶۰ است، رخ می‌دهد و ماجرای افرادی از فرهنگ‌های گوناگون را در بستری سوررئالیستی بازگو می‌کند که سرنوشت‌شان به یکدیگر گره می‌خورد.

این فیلم که جایزه تماشاگران بخش دو هفته کارگردانان جشنواره کن را به دست آورد، بازخورد مثبت منتقدان را نیز به همراه داشت و به عنوان نماینده کانادا به آکادمی اسکار معرفی شد.

محمد هاشمی در این نشست گفت: «فیلم‌های این‌چنینی یک ویژگی دارند که می‌توانیم به شکل غیرمفهومی با آن‌ها مواجه شویم. به عنوان مثال، در شعر “صدای پای آب” سهراب سپهری، شاعر تصاویری را ثبت می‌کند که گویی در رودخانه‌ای در هند در حال حرکت است و هر منظره زیبایی را که می‌بیند با زبان شاعرانه بیان می‌کند. بنابراین، ما می‌توانیم از همین تصاویر لذت ببریم و اصلاً درباره مفاهیم دیگر صحبت نکنیم؛ زیرا این فیلم‌ها ما را غرق در یک امر بیان‌ناشدنی می‌کنند که شاید بهتر باشد درباره‌اش چیزی گفته نشود. اما ما به عنوان منتقد فیلم، ناچاریم که کارگردان‌ها و فیلم‌سازان این‌چنینی را تحت فشار قرار دهیم تا تلاش‌های خود را بیان کنند.»

او ادامه داد: «بر این مبنا می‌توان درباره چنین فیلم‌هایی حدس‌هایی زد و گمانه‌هایی مطرح کرد. در مورد این فیلم نیز به همین شکل است. ما با فیلمی طرف هستیم که چند فضا را با هم ترکیب کرده است؛ یا حداقل دو فضا به صورت عمده با یکدیگر ترکیب شده‌اند. یکی از این فضاها، شهر یخ‌زده وینیپگ در کانادا است و دیگری، ایران، و به طور خاص تهران. البته این ارجاعات تنها به تهران گذشته نیست و ممکن است به تهران امروز نیز اشاره داشته باشد؛ چراکه هنوز هم در محله‌ها صدای فروشندگان دوره‌گرد یا لبو‌فروش‌ها شنیده می‌شود و این فقط مختص دهه ۶۰ نیست. بنابراین، این دو فضا با هم ترکیب شده و یک فضای سوررئال ایجاد کرده‌اند.»

او افزود: «در سوررئالیسم، واقعیت بیرونی با دروغ آمیخته می‌شود و ارزش چندانی ندارد. بنابراین، نیاز به ساخت یک واقعیت برتر وجود دارد که برای رسیدن به آن، به عالم خیال و خواب نیاز است. این عالم ویژگی‌ای دارد که عناصر عادی و واقعی را جابه‌جا می‌کند تا به واقعیتی برتر دست یابد. به عنوان مثال، در فیلم‌های سوررئالیستی مانند شب آزادی یا جذابیت پنهان بورژوازی، جابه‌جایی‌های تصویری به شکل خواب و رؤیا اتفاق می‌افتد. با این حال، مضامینی نیز از این فیلم‌ها قابل استخراج است.»

این منتقد سینما بیان کرد: «مقاله‌ای درباره فیلم‌های بونوئل نوشته‌ام که در آن‌ها نگاه انتقادی به عناصر دیکتاتوری دوران فرانکو در اسپانیا وجود دارد. این دیکتاتوری همراهی‌هایی از قبیل پلیس، نیروهای نظامی و کلیسای کاتولیک را شامل می‌شود. بونوئل با استفاده از عناصر رویاگونه، این عناصر را برجسته کرده و بررسی می‌کند که چگونه باعث ایجاد دیکتاتوری طولانی‌مدت در اسپانیا شده‌اند. در فیلم آواز بوقلمون نیز مجموعه‌ای از عناصر دیده می‌شود که می‌تواند چنین موضوعاتی را برجسته کند.»

او در ادامه گفت: «حال، فیلم‌ساز می‌خواهد چه بگوید و نگاهش به چه سمتی است؟ در نهایت باید گفت که همه این گمانه‌زنی‌ها نمی‌تواند به ما اجازه دهد که نظر قطعی درباره این فیلم‌ها بدهیم. ممکن است فیلم‌ساز حذف‌هایی انجام داده باشد. مثلاً کارگردان این فیلم که در آثار دیگرش نگاهی انتقادی به سیاست‌های مادی‌گرایانه سیاستمداران کانادایی، از جمله جاستین ترودو، داشته است، در این فیلم هم با ارجاعاتی مثل بیلبوردهای تبلیغاتی یا اشاره به نقش اقتصاد در کانادا، این انتقادات را مطرح کرده باشد.»

هاشمی اضافه کرد: «این فیلم‌ساز، که در گذشته فیلم‌های انتقادی نسبت به سیاست‌گذاری‌های کانادایی ساخته، حالا به ایران آمده و در صحبت‌هایش از ایران تعریف و تمجید کرده است. به همین دلیل، تصور می‌کنم که با وجود طنز و جنبه‌های بامزه و اگزوتیک، یک انرژی مثبت از این تجربه گرفته شده است. این طنز و بامزگی در واقع نشان‌دهنده نوعی نگاه رمانتیک اگزوتیک است که می‌تواند معنایی را به ما منتقل کند که خودمان از آن بی‌بهره‌ایم. بنابراین، اگر به بافت و زمینه موضوع توجه کنیم و پیشینه کارگردان را در نظر بگیریم، تنها راه برای تحلیل این فیلم همین است. ما باید به این بافت و زمینه توجه کنیم و از این طریق استدلال کنیم.»

او در ادامه گفت: «طبیعتاً فیلم به ما کلید قطعی برای رسیدن به یک معنای نهایی نمی‌دهد. مانند فیلم‌های بونوئل، ممکن است ما هیچ تصویر مستقیمی از اسپانیای تحت دیکتاتوری فرانکو نبینیم، اما انتقاداتی نسبت به کاتولیسیزم و نیروهای نظامی وجود دارد که به ما زمینه‌ای برای درک وقایع آن زمان می‌دهد. در کتاب آخرین نفس‌ها نیز به این نکات توجه خاصی شده است. نگاه به زمینه‌های تاریخی و فرهنگی می‌تواند به ما کمک کند تا بهتر فیلم را تحلیل کنیم و معنای عمیق‌تری از آن استخراج کنیم. کارگردان در واقع در حال واکاوی عناصر دخیل در وضعیتی است که مشابه تجربه دوران دیکتاتوری فرانکو است. بنابراین، تنها راه تحلیل این‌گونه فیلم‌ها توجه به بافت و زمینه و دریافت عناصر متناقض از دل آن‌هاست.»

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها