مهرنوش پورموسوی/صبا: سریالی که هم «کیهان» آن را نمونهای از ابتذال تاریخی مینامد، هم علاقمندان گروههای چپ ابتدای انقلاب. «تاسیان» دومین اثر بعد از سریال «خاتون» است که قرار است با آخرین سریال تینا پاکروان، جمعا یک سهگانه تلویزیونی را تشکیل بدهند.
توقیف یا تبلیغات؟
از همان نخستین هفتهها، و با پخش اولین قسمتها نام سریال بر سر زبانها افتاد، آن هم به دلیل توقیف!
بیننده آشنا با سازوکار تولید، چندان درگیر این بازی «هستم، نیستم» نشد اما برای عموم جامعه این مسئله کافی بود تا کنجکاو و پیگیر مجموعه «تاسیان» شود.
دسته اول معتقد بود که سریال آنقدر از جهت تولید و مجوز درگیر بوده که چیزی به اسم توقیف (حتی اگر هم واقعی باشد) چیز جدی نیست. اما دسته دوم معتقد بودند حالا که سریال بر خلاف تمام آثار پیش از خود، روایت متفاوتی از تاریخ در دهه پنجاه را نقل میکند، مغضوب شده و گروهی در تلاش هستند تا جلوی پخش آن را بگیرند.
فارغ از اینکه کدام گروه درست میگفتند، سریال «تاسیان» تینا پاکروان، با گروه بازیگران جذاب و رنگ لعاب خوش رنگش در طراحی صحنه و لباس، زود بر سر زبانها افتاد. و بخشهایی از قسمتهای جدیدش، به عنوان ویدئوهای جذاب مواجه گروههای چپ رادیکال با ساواک در شبکههای اجتماعی دست به دست شد تا کنجکاویها در مورد سریال بالا و بالاتر برود.
کدام هدف، کدام تاریخ؟ تاسیان به دنبال چه بود؟
نمیشود منکر این مسئله شد که موج خبری این سریال، به سرعت بینندگانش را به چند دسته تقسیم کرد. گروهی که معتقد بودند این رنگ و لعاب و رقص و شیطنتهای ریز درون سریال، در نهایت با «مجوز رسمی» تولید و پخش شده و اینگونه نیست که مثلا سریال تولید شبکهای به اسم نتفلیکس باشد. آنها میگفتند در نهایت باید صبر کرد تا بخش پیروز ماجرای تاریخی سریال مشخص شود و حالا و در همین ابتدا قضاوت زود و عجولانه خواهد بود.
«تاسیان» به سیاق اکثر آثار خوب سینما و تلویزیون از بستر یک داستان عاشقانه در حال روایت بخشی از تاریخ است. به آنچه در نهایت جامعه ایرانی را در سال ۵۷ به انقلاب رساند. تضاد فضای جامعه با شعارهای دانشجویان چپ و مبارزه ساواک با آنها و زندگی عادی مردم کوچه و بازار و فضای غالب فرهنگی جامعه و رشد طبقه متوسط شهری، در سریال اینگونه به نمایش گذاشته شده است. آنقدر که میتوان گاهی با بخشی از نیروهای سازمان امنیت کشور (ساواک) همدلی کرد و به آنان حق داد!
گروه بازیگری و تولید
گروه بازیگران سریال بخصوص در بخش انتخاب خانمها فوقالعاده عمل کرده است. هرچقدر که بتوان از گروه مردان بازیگری ایرادی گرفت، گروه زنانه سریال قابل تحسین عمل کرده است.
نازنین بیاتی احتمالا یکی از پختهترین نقشآفرینی های خود را در «تاسیان» به نمایش گذاشته است. آرامش و ملاحت و شیرینی که در بازیاش جاری کرده ملموس است و دلنشین. پانتهآ پناهیها در جای درستش استفاده شده. ترکیبی از مهربانی و تجربه. و دیگر زنان بازیگر سریال.
از آن سمت اما هوتن شکیبا انگار از همان ابتدا با گریم و چهرهی تازه اش راحت نیست. و آنچیزی نیست که از او انتظار داریم. صابر ابر هم که اینبار تلاش کرده تا در انتخاب نقش، متفاوت از همیشه عمل کند، در ادامه مسیر فاقد آن جدیت و جذابیت لازم است. انگار خودش هم این اقتدار را باور ندارد.
و اما بابک حمیدیان که معمولاً برای انتخاب نقشها سختگیر است، اینبار و در چهل و چند سالگی خودش، برای بازی در نقش مردی چندین سال بزرگتر از خودش موفق نیست. بیان و صدای انتخابی او خوب از کار درنیامده و حضورش به عنوان پدر یک خانواده، هنوز با نقشهای خوبش فاصله دارد.
مرور آلبوم خانوادگی پدرها و مادرها
از ابتدای این یادداشت با «تاسیان» مهربان نبودیم، اما نمیتوان منکر طراحی خوب صحنه و لباس شد. برای ما که در آن سالها زندگی نکردهایم، دیدنش شبیه به ورق زدن آلبومی خانوادگی است که پدر جوانتر بود و مادر زیباتر.