به گزارش صبا کروز که در سال ۱۹۹۶ وقتی بازیگر جوانی بود و بیشتر با فیلمهایی چون «مصاحبه با خونآشام» (Interview with the Vampire) شناخته میشد، به این پرسش پاسخ میدهد که چه چیزی او را جذب چندگانه «مأموریت غیرممکن» (Mission: Impossible) کرده است. او به شوخی پاسخ میدهد: «به خاطر آن موسیقی. موسیقی مضمون را دوست داشتم.»
کروز با قسمت اول «مأموریت غیرممکن» برای اولین بار تهیهکنندگی را تجربه میکرد. او در این جلسه میگوید با این چندگانه به دنبال تغییر ژانر اکشن بوده است: «مهم این بود که چگونه میتوانیم اکشن و قصهگویی را به تکامل برسانیم و آن نوع قصهگویی را با میزان بیشتری از احساس اشباع کنیم. این برای من جذابیت داشت. این بود که درباره صحنههای بدلکاری و دوربینهای مختلف تحقیق کردم تا تواناییهایم و فناوری را پرورش دهم.»
این بازیگر کهنهکار در ادامه میگوید اگرچه خودش تحصیلات رسمی بازیگری را پشت سر نگذاشته اما با پژوهش پیرامون بازیگران، کارگردانان و فیلمبرداران و تماس با آنها برای مشاوره، آموزشگاه خودش را ساخته: «موفق شدم با اسکورسیزی، هافمن، نیومن، و اسپیلبرگ مصاحبه کنم. و با هر گامی که در این راه برمیداشتم، درباره سینما و نظام استودیویی و پخش تحقیق میکردم.»
کروز اضافه میکند که در آن سالها از استودیوها درخواست میکرده او را به کشورهای دیگر اعزام کنند تا روشهای مختلف فیلمسازی را مشاهده کند: «در آن زمان هالیوود بسیار هالیوودی بود. آمریکا مهم بود اما برای من جهانی بودن اهمیت داشت.»
کروز میگوید پیشنهاد برگزاری مراسم افتتاحیه بینالمللی را او مطرح کرده است: «پیشنهاد برگزاری مراسم فرش قرمز افتتاحیه را من مطرح کردم، تا بتوانیم فرهنگ هالیوود را هر روز به این کشورها ببریم و بعد سفر کنیم.»
او در بخش دیگری از جلسه از فیلمبرداری صحنههای دادگاه فیلم «چند مرد خوب» (A Few Good Men) در مقابل «جک نیکلسون» میگوید و آن تجارب را «فوقالعاده» توصیف میکند: «در آن مقطع در لسآنجلس فیلمبرداری میکردیم و میدیدیم که پشت بامها پر از جمعیتی است که آمده بودند فیلمبرداری صحنهها را ببینند. تمام شهر میدانست که فیلمبرداری داریم، و میآمدند تا ما را ببینند.»
کروز در ادامه به این پرسش پاسخ میدهد که آیا چالش دیگری برای او باقی مانده است یا نه. او میگوید تمایلی به بازنشستگی ندارد و مایل است یک موزیکال بسازد: «اهداف من انتها ندارند.»
او سپس به یاد میآورد که چگونه پس از ملاقاتی با «داستین هافمن» در سال ۱۹۸۴ به فیلم «مرد بارانی» ملحق شده است. کروز به همراه خواهرش در یکی از رستورانهای نیویورک هافمن را شناسایی میکنند: «[خواهرم] گفت: «او داستین هافمن است.» بالا را نگاه کردم و دیدم که با یک کلاه آنجا نشسته. در فیلم «مرگ فروشنده» (Death of a Salesman) بازی میکرد و داشت غذا سفارش میداد تا ببرد. خواهرم گفت: «باید بروی و به او سلام کنی.» گفتم: «برای چه باید بروم سلام کنم.» گفت: «تو او را میشناسی، فیلمهایش را دیدهای.» او کسی نیست که از دیگران بخواهد چنین کارهایی بکنند و من هم کسی نیستم که ناگهان دیگران نزدیک شوم، اما بسیار اصرار میکرد.»
خواهر کروز سپس تهدید میکند: «اگر این کار را نکنی، میروم و به او میگویم که اینجا هستی.» کروز پاسخ میدهد که هافمن او را نمیشناسد و این کارش تحقیرآمیز نخواهد بود. اما خواهر کروز دست بردار نیست و بازیگر را تسلیم میکند: «گفتم: «عذر میخواهم آقای هافمن، ببخشید…» گفت: «کروز!»
هافمن در نهایت بلیت «مرگ فروشنده» را به کروز و خواهرش میدهد و آنها را به پشت صحنه دعوت میکند. کروز میگوید: «وقتی داشتم میرفتم گفت: «میخواهم با تو فیلم بسازم.» گفتم: «خیلی خوب خواهد شد، آقا.» و این اتفاقی بود که رخ داد و اساساً یک سال بعد [فیلمنامه] «مرد بارانی» را برایم ارسال کرد.»
کروز دوشنبه شب جایزه افتخاری «بنیاد فیلم بریتانیا» را دریافت خواهد کرد و سپس به کن سفر میکند تا در مراسم افتتاحیه «مأموریت غیرممکن ۸» حضور پیدا کند.
نشر اول سی نما