مینا پیروزیان/صبا: با حسین پاکدل درباره نمایش تازهاش حرف زدیم. او از نقش پر رنگ زنان حرف زد و ستایشگر حضور همسرش عاطفه رضوی بود. گفتگوی صبا با او را در ادامه بخوانید
چه شد که پس از تجربیات موفق در زمینه نویسندگی به سراغ کارگردانی رفتید؟
سالها در پخش و تلوزیون با اینکه حکمم تهیه کنندگی بود عملاً کارگردانی نیز میکردم و از دهه۶۰ هم در جریان تئاتر و هم عضو شورا بودم از سویی دیگر فکر میکنم پس از «سمفونی درد» یعنی اولین نمایشی که حدود ۲۲ سال پیش کارگردانی کردم و تجربه موفقی بود، ترس آدم هم میریزد. البته برخی از متنهایی که نوشتم توسط دوستان دیگر اجرا شد اما چندان به دلم ننشست به همین علت تصمیم گرفتم که خودم متنهایم را کار کنم و تقریبا هر آنچه که کار کردم متن و یا کارگردانیاش جایزه گرفته است تا به این نمایش رسیدیم و تصمیم گرفتیم که نمایشی را با سادگی تمام اجرا کنیم و سعیمان بر این بود که بیشتر قصه را روی صحنه تجسم بخشی کنیم.
تهیه کننده نمایش امر ملوکانه نیز هستید در زمینه مسائل اقتصادی کار با چه مواردی روبرو بودید؟
مناسبات امروز تئاتر با سالهایی که ما تئاتر را آغاز کردیم خیلی تفاوت دارد و به نظر نمیرسد که کارهایی از این دست حتی اگر تمام اجراهایش سولد اوت شود، بتواند یک سوم هزینههای نمایش را پوشش دهد چرا که هم ظرفیت سالنها محدود است و هم تعداد اجراها و تا به خود بجنبید اجراها تمام شده در حالی که هزینهها سرسامآور است. اما ما به خاطر عشق تئاتر پای آن ایستادهایم. دوستانی هم بودند که میخواستند اسپانسرینگ و یا تهیه کنندگی کار را بر عهده بگیرند اما از آنجایی که هر کدام مناسبات خاص خودشان را دارند و ممکن است دخل و تصرفهای صورت بگیرد ترجیح میدهم کار دلی خودم را انجام بدهم ولو اینکه بابتش هزینه کنم. در شرایط فعلی این کارها نه تنها صرفه مالی ندارد بلکه باید از جیب نیز بگذرید به همین علت آدم باید عاشق این کار باشد به هر حال این شرایط هست و حمایتی نمیشود اما ما باید کار کنیم و حرفمان را به هر طریقی که میشود و به زیباترین شکل ممکن بزنیم.
در انتخاب بازیگران چه معیاری داشتید؟
اولین بار حدود ۱۰ سال پیش این متن را به شکل دیگری یعنی خیلی ابتدایی نمایشنامه خوانی کردیم و تمام نقشها را مهدی پاکدل برادرم و عاطفه رضوی همسرم نقش خوانی کردند. من اما طی این مدت روی این متن کار کردم و آن را به شکل اجرای صحنهای دراماتیزه کردم و چون مهدی درگیر سریال بود و نمیتوانست همراهی کند طبیعتاً به غیر از عاطفه رضوی که از ابتدا نیز برای این نقش سنگین تنها گزینهام بود بقیه را انتخاب کردم. تعداد زیادی آمدند، بعضی به این نقش نمیخوردند، بعضی شرایطشان هماهنگ نبود و کسانی هم بودند که از نظر مالی نمیتوانستیم پاسخگوی آنها باشیم و از میان همه این افراد به این جمع همدل رسیدیم که در اجرا میبینید. برای من ملاک، توان بازیگری، هوش و درک دیالوگ، صحنه و مناسبات روی صحنه است باقی فرعیات است و برایم ملاک نیست که حتماً بازیگر چهره باشد یا نه بلکه همینکه در حد بضاعتشان از پس نقش بر بیایند کافی است بخصوص وقتی میبینم بار اصلی این درام بر دوش عاطفه رضوی است که این همه تجربه را به همراه دارد واقعا برایم قابل ستایش است و باقی بازیگران نیز خودشان را به خانم رضوی میرسانند و خدا را شکر اجرای آبرومندی است به هر حال ما هر شب اصلاحاتی انجام میدهیم برای اینکه هر اجرا برای خودش یک جهان متفاوت است و جذابیت زنده اجرا شدن به همین مسائل است.
شما دستمزدهایی که درخواست میشود را منطقی میدانید؟
به هر صورت بازیگران نیز حق دارند، زحمت کشیدهاند و به شرایطی رسیدهاند و شرایط اقتصادی آنها نیز باید تامین شود چرا که آنها نیز باید زندگی کنند و از این راه درآمد داشته باشند و من نمیتوانم سرزنش کنم. در گفتگویی که با برخی دوستان بسیار مطرح در عرصه بازیگری داشتیم این موضوع را مطرح کردم که گاه برای خودتان هم که شده و برای پرورش بدن، بیان، ذهن و اینکه روی صحنه قابلیتهایشان را به نمایش بگذارید باید تئاتر کار کنید و آنها نیز به این امر اعتقاد داشتند منتها به هر حال یک نمایش چیزی حدود ۵ ماه تمرین میخواهد و باید بازیگر از زندگیاش بزند. این بازیگران نیز واقعا قابلیت دارند اما گاهی ما از پس هزینههایشان برنمیآییم و ترجیح میدهیم از آنها استفاده نکنیم ولی معنیش این نیست که این بازیگران دلشان برای تئاتر نمیتپد بلکه گاهی این شرایط است که مساعد نیست.
چقدر در کارگردانی وسواس به خرج میدهید
در حد مرگ (میخندد) اصلاً شوخی ندارم اما نمیشود بیش از حد فشار آورد و تا حدی که بازیگر بتواند نقش را به نحو احسن اجرا کند و با بقیه هماهنگ باشد کافیست چون بازیگری بیش از توان، نیازمند هوش و درک سرشار است و خدا را شکر همه اعضا تمام تلاششان را میکنند.
در این اثر چقدر خودتان را در کارگردانی به چالش کشیدید
خیلی زیاد، هر چقدر که سن آدمی بالا میرود و تجربهاش بیشتر میشود وسواس و دقتش بیشتر میشود و گاه با خودش نیز کلنجار میرود من برای اینکه گروه را در این مسیر به درستی هدایت کنم از دوستان کارگردانم و بچههای خوش ذوق دعوت کرده و میکنم، نظراتشان را میشنوم و اعمال میکنم و اینگونه نیست که فکر کنم وحی منزل هستم و همیشه با بچههای تئاتر تعامل دارم و به نظرم بچههای تئاتر اساسا اینگونه هستند.
خانم رضوی در این مسیر تا چه حد کنارتان بود
خانم رضوی واقعا فقط یک بازیگر نیست بلکه یک مشاور بسیار فرهیخته است و بازیگری برای او بسیار جدی است، زحمت میکشد و به شوخی نمیگیرد حتی روی یک واژه یا یک حرکت وسواس به خرج میدهد و فکر میکنم آدم باید خیلی خوشبخت باشد که چنین مشاور خوبی در کنارش باشد و من این ثروت را دارم.
و سخن پایانی
هر زن یک قصه است و من معتقدم که ما باید برای زنان جامعه کار کنیم چرا که مادران، اولین معلمان ما هستند و بسیار تاثیرگذارند. برای تربیت شدن جامعه زنان باید آستین همت بالا بزنند و من در این نمایش سعی کردم هرچند کوچک، ادای دینی به جایگاه بانوان داشته باشم و امیدوارم خانمها در آینه این نمایش چهره و زحمات خود را را ببینند و امیدوارم آقایان نیز این کار را ببینند و بیش از پیش متوجه شوند که چگونه باید با خانمها رفتار کنند.