یونس بهرامی/صبا: «های» نوزده ساله است و به فکر خودکشی. «گرازینا» هشتاد و یک سال دارد و تنها با بیماری زوال عقل زندگی میکند. وقتی این دو تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند تا همدم یکدیگر باشند و های هم نقش پرستار غیررسمی گرازینا را ایفا کند، رابطهشان هم میتواند هر دو را از منجلاب بیرون کشد یا شاید هم بدتر غرق کند.
رمان جدید «اوشن وونگ» راوی داستانهای است که از گرازینا مراقبت میکند و در فست فودی شاغل است تا هزینههای زندگیشان تامین شود. «امپراتور شادی» که به صورت لحظهای روایت میشود، اگزیستانسیالیسم را در سطوح شخصیای بررسی میکند و خواننده را به تأمل وا میدارد درباره زندگی در دنیایی آشفته و پیچیده پر از جنگ، اعتیاد، مبارزات طبقاتی و آدمهای خوبی که به دنبال فرصتی تازه هستند. این رمان بلافاصله منتخب جدید اپرا وینفری برای باشگاه کتابش شد.
نویسنده به شدت از زندگی خود الهام گرفته است – از فرار خانواده های از جنگ ویتنام گرفته تا شغلهایشان در صنعت خدماتی که وسیلهی امرار معاششان است – پس «امپراتور شادی» تنها چند قدم با یک زندگینامه فاصله دارد. و اگرچه به نثر نوشته شده است، اما علاقه وونگ به شعر در بخشهایی از زبان رنگارنگ و پراستعارهی کتاب جاریست.
رمان با نمایی سینمایی از «گلدنس شرقی»، شهر کوچکی در حاشیه هارتفورد کانکتیکات آغاز میشود. راوی دانای کل به صحنههای مختلفی از زوال و بیتوجهی زوم میکند تا اینکه به های میرسیم درحالیکه در بدترین موقعیت زندگیاش قرار دارد.
رمانْ پیرنگ بهخصوصی ندارد و بیشتر دربارهی گردهمآمدن آدمها و تجربههاییست که با هم دارند. ما داستان شخصیتها را همانطور که در زندگی واقعی با آدمهای واقعی پی میگیریم، کنار هم میچینیم؛ از طریق بلوکهایی که روی هم ساخته میشوند تا بتوانیم روایتی پردرد از روابط بین انسانها بسازیم و ایضا تاثیرات عمیقی که روی این کاراکترها داشتند. وونگ عوض اینکه داستانی مستقیم دربارهی این آدمها بسازد بیشتر شبیه نویسندهایست که صرفا کنار این آدمها نشسته تا داستان خودشان را بنویسند. این از نقاط قوت رمانش است.
«امپراتور شادی» صادقانه و جسورانهست، گویی دزدکی به شخصیترین و انسانیترین لایههای درونی لحظات زندگی کاراکترها نگاه میکند و خواننده را به تامل وامیدارد.
از «اوشن وونگ» رمان«زیباییهای کوچک زندگی» به فارسی ترجمه شده است.