«یزدان» و ترسیم واقعیت | پایگاه خبری صبا
امروز ۳ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۱۵

«یزدان» و ترسیم واقعیت

نگاهی به سریال «یزدان» آخرین ساخته منوچهر هادی که تلاش می‌کند با مخاطبش صادق باشد.

الهام عرشی‌زاده/ منتقد؛ سریال «یزدان» به کارگردانی منوچهر هادی، نه فقط در روایت قصه‌اش که در انتخاب زاویه دید و جهان‌بینی‌اش نیز مسیری متفاوت از بسیاری از آثار تلویزیونی طی سال‌های اخیر را پیش گرفته است. در دورانی که بخش بزرگی از تولیدات تلویزیونی، زندگی را یا به شکل بی‌درد و آرمانی ترسیم می‌کنند یا تنها با روکش‌هایی از واقع‌گرایی سر و ته ماجرا را هم می‌آورند، «یزدان» با جسارت تحسین‌برانگیزی از نمایش فانتزی زندگی فاصله گرفته است. این مجموعه نه به دنبال اغراق در تلخی است و نه قصد دارد تصویری گل‌درشت از امید بی‌پایه و رویاهای رنگی بسازد. بلکه واقعیت اجتماعی را، با همه فراز و فرودها و پیچیدگی‌هایش، روی میز مخاطب می‌گذارد تا هم درد مشترک را ببیند و هم در مسیر درمان آن فکر کند.

یکی از ویژگی‌های قابل توجه سریال، بازنمایی دقیق و صریح مسائل اجتماعی‌ای‌ست که به‌طور روزمره با آن‌ها روبه‌رو هستیم، اما کمتر در قاب تلویزیون با این شفافیت تصویر می‌شوند. از موضوع کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، تا تصمیم والدین برای نیاوردن فرزند به دنیا به دلیل فشارهای اقتصادی، از مصرف مواد مخدر در حاشیه شهرها تا بحران مسکن و حتی پرداختن به برخی ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های روانی که در افراد مختلف بروز پیدا می‌کند، «یزدان» شجاعانه به سراغ همه آن‌ها رفته، بی‌آنکه از نگاه داورانه یا دلسوزی افراطی استفاده کند.

اینجا شخصیت‌ها نمایندگان تیپ‌های کلی نیستند، بلکه آدم‌هایی واقعی‌اند، با انتخاب‌های سخت، موقعیت‌های دشوار و گاه اشتباهاتی که هر کدام‌شان می‌تواند به فصلی از زندگی یک شهروند ایرانی تبدیل شود. همین رویکرد است که باعث می‌شود مخاطب با سریال احساس بیگانگی نکند. برعکس، خود را در جای شخصیت‌ها می‌بیند، با آن‌ها همدردی می‌کند، ازشان خشمگین می‌شود یا دلش برای‌شان می‌سوزد. این حس واقعی و نزدیک، از دل نگاهی رئالیستی به جامعه بیرون آمده است که ریشه در تجربه زیسته مردم دارد، نه فانتزی ذهنی نویسنده.

تلویزیون ایران سال‌هاست درگیر کلیشه‌هایی در نمایش خانواده، روابط انسانی و معضلات اجتماعی‌ست؛ خانواده‌هایی همیشه خوش‌پوش، خانه‌هایی وسیع و نورانی، مشاغلی ساده و بی‌دغدغه و شخصیت‌هایی که یا بیش از حد خوب‌اند یا مطلقاً بد. اما «یزدان» در همین زمینه هم مرزهای جدیدی تعریف کرده. خانواده‌های این سریال شبیه همان‌هایی هستند که هر روز در کوچه و خیابان می‌بینیم. مشکلاتشان واقعی است؛ گاهی نان شب ندارند، گاهی با یک خبر بد از هم می‌پاشند، گاهی دچار سوءتفاهم می‌شوند و گاهی در اوج بحران، باز هم با هم می‌مانند.

همچنین در تصویری که «یزدان» از شهر ارائه می‌دهد، خبری از پس‌زمینه‌های زیبا و تصنعی نیست. خیابان‌ها، ادارات، خانه‌ها و محله‌ها همه با رنگ و بویی خاکستری و آشنا نمایش داده شده‌اند. در این سریال، بحران‌های اجتماعی پنهان نمی‌شوند، بلکه در قاب تصویر می‌آیند، روایت می‌شوند، گاه با تلخی، گاه با امید، اما همیشه با احترام به شعور مخاطب.

یکی از اشتباهات رایج در تولیدات نمایشی این است که تصور می‌کنند اگر مشکلات واقعی جامعه را نشان دهند، امید را از بین برده‌اند. در حالی که واقع‌گرایی به معنای سیاه‌نمایی نیست. بلکه اگر درست اجرا شود، می‌تواند آگاهی‌بخش، هشداردهنده و حتی سازنده باشد. سریال «یزدان» این موضوع را به‌خوبی درک کرده است. به‌جای آنکه جامعه را در آیینه‌ای تحریف‌شده به تصویر بکشد، تلاش می‌کند همان جامعه‌ای را نشان دهد که هر روز در آن زندگی می‌کنیم؛ با مردمی که زخم‌خورده‌اند اما هنوز می‌جنگند، با کودکانی که لبخندشان آمیخته به درد است، با والدینی که بین خواستن و نتوانستن درگیرند.

این نگاه باعث می‌شود «یزدان» نه‌فقط یک اثر نمایشی که یک سند اجتماعی باشد. مجموعه‌ای که می‌توان آن را به‌عنوان نمونه‌ای برای مطالعات اجتماعی، فرهنگی و حتی روان‌شناختی بررسی کرد. در شرایطی که بسیاری از تولیدات تصویری، چشم بر واقعیت می‌بندند تا فضای امن‌تری برای مخاطب بسازند، «یزدان» مخاطب را تکان می‌دهد، مجبورش می‌کند فکر کند، سؤالاتی بپرسد و به جواب‌هایی برسد که شاید همیشه از آن‌ها فرار می‌کرده است.

در نهایت، «یزدان» ثابت می‌کند که صادق بودن در روایت، نه‌تنها ترسناک نیست، بلکه می‌تواند اولین قدم برای ایجاد تغییر باشد. وقتی واقعیت جامعه دیده و شنیده شود، احتمال رسیدن به راه‌حل افزایش می‌یابد. این سریال با کنار زدن پرده‌های فانتزی، به ما یادآوری می‌کند که راه نجات از مشکلات، پنهان‌کردن‌شان نیست، بلکه روبه‌رو شدن با آن‌هاست. آن‌هم در بستری هنری که می‌تواند همدلانه، مؤثر و ماندگار باشد.

در دنیایی که مخاطب بیش از هر چیز به دنبال حقیقت است، سریال‌هایی مثل «یزدان» می‌توانند جای خود را پیدا کنند و به مرور اعتماد از دست‌رفته مخاطب را به تلویزیون بازگردانند. چرا که این مجموعه نه از دل رویاپردازی، بلکه از دل واقعیت آمده است؛ واقعی، دردناک، اما امیدوارکننده.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها