مهدیه مالکی/صبا؛ فیلم سینمایی «فیگور» بعد از گذشت هفت سال در هنر و تجربه در حال اکران است. فیگور با روایتی پرکشش و تصویرپردازی هنرمندانه، مخاطب را به سفری در دنیای احساسات و روابط انسانی میبرد. این اثر با بهرهگیری از شخصیتپردازی دقیق و فضاسازی تأثیرگذار، داستانی را روایت میکند که در آن مرز بین واقعیت و تخیل محو میشود. در میان لحظات دراماتیک و صحنههای پرتنش، فیگور مخاطب را به تفکر وامیدارد و پرسشهایی دربارهی هویت، عشق و سرنوشت انسان مطرح میکند. صبا با پویا پارسا مقام کارگردان این فیلم گفتو گو کرده است.
وجهه معمایی داستان را دوست دارید؟
به نظر من فیلم کمی «وهم آلود» است که موجب میشود مخاطب فیلم را دنبال کند چون اطلاعات در فیلم با یک دوز مشخص نشان داده میشود تا مخاطب با اشتیاق داستان را دنبال کند.
چطور برای نقش اصلی به علی مصفا رسیدید؟
بازی آقای مصفا در سینما برای من خیلی خاص و کارگردانیشان درجه یک است البته فکر میکردم کار با ایشان مسیرپیچیدهای داشته باشد ولی با همان تماس اول، قرار گذاشته شد و مسیردعوت و پذیرش ایشان برای بازی در فیلم راحت پیش رفت البته حضور ایشان در این فیلم برای من یک خوششانسی بود.
پسرخانواده که دچار بیماری شده بود ماجرایی در داستان دارد که پدر خانواده برای حل آن با طرف مقابل گفت و گو میکند و من به عنوان بیننده منتظر بودم تا نتیجه این گفت و گو را در ادامه فیلم ببینم ولی چنین نشد دلیل خاصی داشت؟
دیده نشده چون قرار نبوده دیده شود و اینکه شما به عنوان یک مخاطب پیگیر این اتفاق بودید مرا به وجد میآورد چون این همان حسی است که من در فیلم به دنبال آن بودم و پلانهای بعدی نشان دهنده آن است که حرفهایی زده شده و اتفاقهای خوبی هم نیافتاده چون پس از آن بحرانی رخ میدهد. به عبارت دیگر، مهندسی فیلم بر این شیوه پیاده شده چون ما آنقدر محرم نیستیم که به حریم شخصی کاراکترهای فیلم وارد شویم و این مدل مدام در فیلم تکرار میشود و فقط مختص به یک یا دو سکانس نیست و قصه طوری تعریف میشود که گویی از یک نقطهای به بعد به حریم خصوصی کاراکترها نمیتوانیم نزدیک شویم و یکی از سکانسها آن زمانی است که خانواده به مهمانی میروند ولی ما نمی فهمیم در مهمانی چه رخ میدهد چون دوربین تا پشت در کاراکترها را همراهی میکند.
به نظر میرسد برای دریافت مفهوم و تصویر کلی فیلم باید با دقت خرده داستانها را دنبال کرد، شما در ساخت فیلم چنین قصدی داشتید؟
در فیلم یک سرنخهایی با نظم خاصی تکرار میشوند و این خرده داستانها مجموعهای از اطلاعات را به بیننده می دهد که میتواند حدس بزند چه اتفاقی در حال رخ دادن است ولی اینکه بیننده دقیقا نمیتواند وقایع را حدس بزند همان مسیری است که من مصر به اجرای آن بودم گرچه برای همه صحنهها در فیلم توجیح وجود دارد ولی کمی از دور و با فاصله.
فیلم به گونهای پیش میرود که برخی از صحنهها برای بیننده سوال ایجاد میکند چون من معتقدم درک نشدن برخی موضوعات در فیلم کمک میکند تا آن موضوع بیشتر زنده بماند چون به آن فکر میشود به عبارت دیگر وقتی دلیل انجام کاری را نمیفهمیم ذهن تشنه فهم است به همین دلیل مدام موتورفکر کردن به آن روشن میماند از طرفی برخی از سکانسها مفهومی عمیقی دارند و از ظواهر عبور کردهاند.
پسر در آخر فیلم رازی را برای پدر فاش میکند که میتواند هر صدایی را که میشنود تقلید کند. چرا شخصیت علی با این دیالوگ پسرش اینقدر به هم ریخت؟
این نوعی از فیلمسازی است که من به عنوان کارگردان و نویسنده به دنبال شکلگیری این سوالها در ذهن مخاطب بودم و بنظرم بهترین شکل این فیلم آن است که وقتی مردم آن را میبینند این سوالها در ذهنشان شکل گیرد و در مورد آن با هم صحبت کنند.
سکان پایانی فیلم خیال بود یا واقعیت؟
من از ابتدا فیلم را به گونهای پیش بردم تا بیننده در نهایت به این سوال برسد و اینکه شما به این قطعیت نرسیدهاید برای من یک پیروزی است چون همه تلاش من در زمان نگارش و ساخت، مونتاژ و صداگذاری این فیلم شکلگیری این سوال در ذهن مخاطب بود و از تمام امکانات سینما بهرهبردم تا بیننده نتواند به این سوال جواب دهد.
چرا اکران فیلم هفت سال به تاخیر افتاد؟
این تأخیر، به دلیل مشکلات مربوط به ممیزی و نظارتهای شورای نظارت است که در دورههای مختلف، روند نمایش فیلم را به تعویق انداخته است. هر فیلمی در زمانی مشخص باید نمایش داده شود، اما سیاستهای نظارتی و نگرانیهای مربوط به محتوا باعث شد که فیلم مدتها معطل بماند. این تأخیر، تأثیر منفی بر روند کار و حتی روحیه سازندگان دارد و مشکلات اداری و بروکراسی در سازمانهای نظارتی، روند ساخت و نمایش فیلم را پیچیدهتر کرده به گونهای که حتی پس از پایان ساخت، باید مراحل تایید و مجوز را طی کند که این روند بسیار طولانی و غیرقابل درک است.
با توجه به چالشهایی که در تولید این فیلم با آن روبهرو بودید دوباره سراغ ساخت فیلم اجتماعی در سینمای هنر و تجربه خواهید رفت؟
جواب دادن به این سوال سخت است چون درشرایطی که ما زندگی میکنیم برنامهریزی برای این مدل کار سخت است چون ممکن است فردا همه چیز متفاوت شود ولی در کل این مدل فیلمسازی را دوست دارم و امیدوارم بتوانم در این مسیر بمانم.