حس واقعی بودن صحنه‌ها در «صبح اعدام» باعث همراهی تماشاگر می‌شود/ فیلمی که ساخت آن راحت باشد برایم جذاب نیست | پایگاه خبری صبا
امروز ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۹:۳۷
بهروز افخمی در گفت‌وگو با صبا(بخش اول):

حس واقعی بودن صحنه‌ها در «صبح اعدام» باعث همراهی تماشاگر می‌شود/ فیلمی که ساخت آن راحت باشد برایم جذاب نیست

واقعه تاریخی و مهم ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستمایه ساخت آخرین فیلم بهروز افخمی قرار گرفته است. با او درباره آن روزها و فیلمش حرف زدیم.

سعید قاضی‌نژاد و مهدیه مالکی/صبا: فیلم سینمایی صبح اعدام از معدود فیلم هایی است که به واقعه تاریخی و مهم ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پرداخته و زوایای مبهم و ناشناخته این حادثه را به تصویر می کشد، فیلم سینمایی صبح اعدام بهانه ای شد تا درباره حادثه و شخصیت های موثر قیام ۱۵ خرداد ۴۲ با کارگردان و نویسنده فیلم بهروز افخمی گفت‎وگو کنیم.

از حس و حال فیلم به نظر می‌رسد موقع ساخت آن خیلی به شما خوش‌گذشته است. لحن شوخ و شنگ و بازی‌های فرمی و وجود یک راوی نشان دهنده نوعی بازیگوشی از سمت شماست.
فیلم‌هایی که من می‌سازم باید برایم مثل یک بازی جالب باشد در غیر این صورت با آوردن بهانه‌ای آن را نخواهم ساخت و هر فیلمی که تاکنون ساختم با ماجراجویی همراه بوده از سریال «کوچک جنگلی» تا فیلم‌های دیگری مثل «روزشیطان» و «گاو خونی»، در کل فیلمی که ساخت آن راحت باشد برایم جذاب نیست.

روایت فیلم مستند گونه بود. چرا چنین روایتی را برای «صبح اعدام» انتخاب کردید؟
مهمترین ویژگی که موجب جذابیت فیلم برای مخاطب شده و موجب همراهی بیننده تا پایان فیلم می‌شود حس واقعی بودن صحنه‌هاست و اینکه تماشگر خود را محبوس در اتاق زندانیان محکوم به اعدام حس کند و تا دقایق پایانی زندگی‌شان با آنها همراه شود. بنابراین هرچقدر صحنه‌ها مستندترو باورپذیرتر باشد برای فیلم بهتر است.

سیاه و سفید بودن فیلم نیز به دلیل القای حس نزدیکی بیننده با داستان است؟
بله، برای این است که تماشاگر حس کند فیلمی از آن دوران تماشا می‌کند.

یکی از شخصیت‌های اصلی این فیلم حاج اسماعیل رضایی است که اتفاقا خیلی هم به این شخصیت در واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پرداخته نشده و در این فیلم متوجه می‌شویم شخصیت اثرگذاری بوده. قصد داشتید مخاطب را در این فیلم با شخصیت حاج اسماعیل رضایی آشنا کنید؟
زمانی که گزارش اعدام را در روزنامه کیهان خواندم شخصیت حاج اسماعیل رضایی برای من جذاب شد چون از قبل طیب را می‌شناختم ولی با این شخصیت آشنایی نداشتم، فیلم داستان دو شخصیت است که در قضیه ۱۵ خرداد اعدام می‌شود که یکی از آنها «طیب» است که لاتی با مرام لوطی گری است و دیگری حاج اسماعیل رضایی، یک شخصیت مذهبی است که  غرور و حس مردانه‌اش باعث می‌شود به اعدام خود بی‌اعتنا باشد و هرکدام با عقیده خود با مرگ روبه رو ‌می‌شوند که رویایی مردانه و شجاعانه‌‌ای است.
در فیلمسازی برای من از نظر فرم جذاب است که فیلم با یک تصور و پیش‌فرضی شروع شود و آن پیش فرض آهسته آهسته زیر سوال برود و پیچ داستانی پیدا کند مثلا در شوکران بیننده احساس می‌کند فیلم داستان خسته کننده سیاسی- ایدئولوژیک مدیر یک کارخانه‌های دولتی است که قهرمان آن یک مرد است ولی بعد از نیم ساعت، آرام آرام متوجه تغییر فرم داستان می‌شود و در نهایت زن داستان قهرمان اصلی فیلم می‌شود و تماشاگر متوجه می‌شود داستان با آنچه از ابتدا فکر می‌کرده، متفاوت بوده است. به عبارتی بیننده نمی‌تواند داستان اصلی را حدس بزند؛ در «صبح اعدام» نیز همین اتفاق رخ می‌دهد و بیننده متوجه منش کاسب‌های قدیمی می‌شود که خودشان درباره موضوعات مربوط به کسب مجهتد بوده‌اند و کسب آنها در مقایسه با کاسبان و تاجران امروز بسیار متفاوت است و این نکته که ما در این فیلم به سمت کسبه بازار به معنای سنتی آن می‌رویم  برای من جالب بود یعنی فیلم از لوطی‌ها شروع شده و به سمت کسبه بازار پیش می‌رود.

حاج اسماعیل رضایی همانطور که فیلم آن را معرفی می‌کند وضعیت مالی خیلی خوبی داشته ولی خانه‌ و زندگی بسیار ساده‌ای داشته. در واقعیت هم به همین شکل بوده است؟
بله در واقعیت هم بسیار ساده زیست بوده چون منطق آنها این نبوده که باید کار کنند تا زندگی کنند بلکه به این اعتقاد داشته‌اند که پولدار شده‌اند تا برای خدا آن را ببخشند و اینکه اصلا چقدر می‌توانند از مال و دارایی خود برای رضایت خدا ببخشند؛ ضمن اینکه یکی از صفات چنین افرادی، رازپوشی است.

در ماجرای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقش طیب بیشتر بوده یا حاج اسماعیل رضایی؟

طیب قبلا نشان داده بود که اگر می‌خواست جلوی این ماجرا را بگیرد حتما از خانه خارج می‌شد چون خیلی از سردسته‌های شورش‌های تهران، نوچه‌های طیب بودند ولی وقتی طیب از خانه خارج نشد آنها به حساب رضایت او گذاشتند البته حاج اسماعیل رضایی جزو نوچه‌های طیب نبود و فردی بسیار تودار بود به گونه‌ای که من به عنوان فردی که درباره این شخصیت تحقیق بسیاری کردم هنوز نمی‌توانم به طور قطع درباره برخی از اتفاقات نظر بدهم. برای مثال یکی از مواردی که من شنیدم این بود که روز ۱۳ خرداد حاج اسماعیل رضایی به بهانه‌ای به قم و به خانه امام می‌رود و به ایشان می‌گوید که امشب شما را می‌گیرند یعنی او از این ماجرا خبر داشته و خبر را به امام هم رسانده و اصلا چنین جنبه‌ای از شخصیت حاج اسماعیل را سراغ نداشتیم. البته این ماجرا را یکی از نزدیکان او در زمان ساخت فیلم برای من تعریف کرد و من نمی‌توانم درباره درستی یا نادرستی آن قطعا نظر بدهم. البته آدمی که یکی از رفقایش حاج مهدی عراقی بوده که ارتباطی با چریک‌های اسلامی خارج از ایران داشته و بطبع پنهانکار هم بوده نمی‌توان ادعا کرد که شخصیت او را به طور کامل شناخته است. حاج اسماعیل رضایی جنبه‌ای از خودش در دادگاه در ساعات پایانی زندگی‌اش نشان داده و ثروت خود را به رخ کشیده تا در ساعات پایانی عمرش که تعداد زیادی خبرنگار آنجا حضور داشته‌اند ادعای شاه مبنی بر گرفتن پول از امام خمینی برای برپایی شورش را رد کرده و دروغ شاه را برملا و او را رسوا کند.

کاراکتر حاج اسماعیل رضایی در فیلم به شیوه خاصی صحبت می‌کند آیا در واقعیت هم چنین بوده؟
اشاراتی به طرز حرف زدن حاج اسماعیل رضایی در گزارش کیهان شده بود ولی غالبا لوطی‌ها طرفدارانی دارند و غالبا خیلی شیرین زبان بوده و شخصیت جذابی دارند و صداقتی در گفتار و کلامشان وجود دارد که می‌توان به حرف‌هایشان اعتماد کرد چون حرف دل‌شان است، حتی برخی از آنها باهوش هستند و می‌دانند چطور بحث را پیش برده و دیالوگ درست کنند در مورد حاج اسماعیل رضایی بیان وصیت‌نامه خود در آن فضای قبل از اعدام را به شکلی هوشمندانه پیش می‌برد به گونه‌ای که به نظر می‌رسد به صورت معمول صحبت می‌کند ولی در واقع گفت و گو را به صورت هدفمند کنترل می‌کند.
یکی از درخشان‌ترین طرز بیان خود حاج مهدی عراقی است که دوماه قبل از ترور زمانی که برای ملاقات با امام به پاریس می‌رود صحبت‌هایی در مواجهه با دانشجویان درباره تاریخ انقلاب گفت که چاپ آن اکنون ممنوع است البته کتاب و نوارهای آن موجود است و آنقدر ایشان شیرین زبان، ساده و صادق است که به هیچ وجهه نمی‌توانی فکر کنی که قسمتی از این صحبت‌ها را می‌سازد و راجع به هیچ‌فردی ملاحظه نمی‌کند و حقیقت را می‌گوید چون افرادی بودند که حاضر بودند برای حرف مراجع جان و مال خود را از دست بدهند.
حرف زدن ارسطو خوش بیان که نقش حاج اسماعیل رضایی را بازی می‌کند شبیه بیان زنده یاد فردین است، آیا این شباهت وجود دارد؟
ممکن است، چون این مدل مردان در دهه ۴۰ وجود داشتند و خیلی از مردان در آن دوران از لحاظ پوشش، صحبت و راه رفتن شبیه هم بودند و حتی چون می‌دانستم قیافه‌های مردان آن زمانه را نمی‌توان با گریم درست کرد که آفتاب سوختی یکی از ویژگی‌های اصلی چهره آنها بود، بازیگران را مجبور کردم به مقدار زیادی در آفتاب راه بروند و بخشی از تمرین ما دو ماه قبل از فیلمبرداری این بودکه بازیگران زیر نظر دستیار کارگردان در حیاط تمرین زیر آفتاب راه بروند و واقعا آفتاب سوخته شده و پوستشان کمی زبر شد و این گونه کمی شبیه مردان دهه ۴۰ شدند.
البته خود کاراکتر حاج رضایی که نقش آن را ارسطو خوش رزم بازی می‌کرد که فرزند بهروز خوش رزم از تهیه کنندگان قدیمی است بچه سینماست و از کودکی در چنین فضاهایی حضور داشته و لحن آقای جلیلوند را خود ارسطو خوش رزم انتخاب کرد یعنی زمانی که تمرین را شروع کرد فهمیدم که این لحن را انتخاب کرده و به معنایی هوشمندترین افراد به لحاظ ادبی برخی از لوطی‌های تهران بودند و حتی شعر هم در لحظه می‌گفتند ولی این شعرها را برای دست انداختن دیگران استفاده می‌کردند.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها