مینا پیروزیان/صبا؛ بورژین عبدالرزاقی در مورد همکاری مداومش با الیکا عبدالرزاقی گفت: این همکاری بر پایه شناخت متقابل و نظمی حرفهای شکل گرفتهاست. یکی از شاخصههایی که همیشه باعث شده دوست داشته باشیم با هم کار کنیم، نظم و دیسیپلین الیکاست. هر کاری سروقت، با ایده و دلیل جلو میرود. وقتی متنی را انتخاب میکند،صرفاً برای اجرا نیست و یک نگاه تحلیلی پشتش است.
وی در مورد انتخاب خود برای نقش گلاستر گفت: اولین شبی که الیکا عبدالرزاقی هملت را روی صحنه شب برد گفت که میخواهد شاه لیر را با نگاه جدیدی کار کند البته آن زمان نگفت که چه نقشی را برایم در نظر دارد ولی در طول دورهای که روی متن و ترجمه کار میشد نقش گلاستر را به من پیشنهاد کرد و زمانی که دلیل را جویا شدم گفت که این نقش بازیگر تئاتر میطلبد چرا که از نظر تحلیلی و شخصیتی خیلی به لیر نزدیک است. گلاستر دقیقا همان اشتباهات لیر را انجام میدهد و دچار همان شوریدگی و در نهایت تغییر میشود. من نیز طبیعتا از این نقش سنگین و چالش برانگیز استقبال کردم. چالشی که با کور شدن گلاستر به اوج خود میرسید و باید آن گلاستر سرحال ابتدای داستان را حال به شکل کوری که قطره قطره خون از دست میدهد و کم کم تحلیل میرود و در عین حال آن دیالوگهای مربوط به متن ادبی را بیان میکند، بازی میکردم و این کاری سخت و چالشی جدی بود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه گلاستر سخت ترین نقشی بوده که در تمام دوران بازیگریای تجربه کرده افزود: وقتی نقشهای زیادی را بازی میکنیم، تجربه بازیگریمان بیشتر و بانک ذهنیمان نیز فعالتر میشود. طبیعتا مولفههایی را باخود میآوریم مثلا اینکه ورود به صحنه میتواند به چه شکل باشد و … من تمام تلاشم را کردم که از تمام آن تجربیات پیشین استفاده کنم اما خود این نقش یک تجربه جدید بود و این کار به تجربه بسیار بزرگ به آن تجربیات قبلی افزود و چیزهایی را تجربه کردم که طبیعتا قبلا تجربه اش نکرده بودم. علاوه بر این اولین باری بود که در یک نمایش موزیکال حضور داشتم و باید ترانه میخواندم و از “HF” استفاده میکردم که خود تا حدی برای ما بازیگران تئاتر که به آن عادت نداریم دست و پا گیر است.
بازیگر نقش گلاستر در زمینه روند دشوار ولی ثمربخش تمرینها عنوان کرد: روند بسیار طولانی تمرینها از مرداد ماه سال گذشته آغاز شد و تقریبا یک سال طول کشید. این کار مانند یک دوی ماراتن بود وباید مراقب میبودیم که در روند رسیدن به نقش خسته نشویم وپیش از رسیدن به اجرا، نقش بیات نشود.
او تأکید میکند که تنوع در تمرینها و اتودهای مختلف نقش، نقش مهمی در حفظ تازگی و انگیزه گروه داشته است: ما پیرو گپ و گفتی که با الیکا داشتیم مدام فضاهای مختلف را تست و نقش را از زوایای گوناگون بررسی میکردیم، راه میرفتیم،اتود میزدیم. هدف این بود که ببینیم بهترین فرم اجرایی کدام است. بنابراین خسته نشدن در پی طولانی شدن این روند و اینکه بتوانیم برای روز اول اجرا نقش را زنده و تازه نگه داریم یک تجربه بسیار ارزشمند بود.
این بازیگر معتقد است که آشنایی با فضای ذهنی نویسنده،بخشی کلیدی از آمادهسازی برای ایفای نقش است، گفت: وقتی نمایشنامهای از یک نویسنده بزرگ به من پیشنهاد میشود، همیشه سعی میکنم همه آثارش را دوباره بخوانم. حتی اگر قبلاًخوانده باشم، باز هم از اول شروع میکنم، چون شناخت جهان ذهنی نویسنده به درک بهتر نقش و فضای کلی اثر کمک زیادی میکند. شکسپیر هم از آن دسته نمایشنامهنویسان است که باید با دنیایش کاملاً آشنا شد تا بتوان به درستی وارد آن شد.
او از تأثیر لباس و گریم در ایفای نقش با احترام ویژه یاد کرد و بیان کرد: طراحی لباس و گریم نقش بسیار مهمی در درک بهتر نقش داشت. طراحی لباسی که خانم مقدی شامیریان انجام دادند و طراح گریم که آقای اسکندری بر عهده داشتند کمک بزرگی به شکلگیری نهایی کاراکتر کرد و چندین پله نقش را بالاتر برد. بهخصوص درصحنهای که من روی صحنه گریم میشوم یعنی همان صحنه کورشدن گلاستر که یک صحنه موزیکال هم هست، همهچیز باید درکمتر از ۲۰ ثانیه اتفاق بیفتد، با گریمی که گویی خون از چشم مجاری است، بلافاصله باید مونولوگی احساسی را اجرا کنم وگریم درست، در آن لحظه به من کمک میکند تا سریعتر وارد فضای نقش شوم.
او همچنین از هماهنگی و کیفیت تمام عناصر اجرا میگوید: دکور، موسیقی، طراحی صحنه، لباس، ترجمه بسیار خوب حسن علیشیری، ترانههای درجهیک، طراحی حرکت، و همه همکاران درکنار هم باعث شدند که این نمایش به یک تجربه ویژه تبدیل شود. با وجود تمام سختیها، فکر میکنم همهچیز به بهترین شکل ممکن اتفاق افتاد. از تهیهکننده کار، آقای علی اوجی، گرفته تا کارگردان و تمام تیم، همه با جان و دل پای این کار ایستادند.
وقتی دربارهی کار بعدیاش میپرسیم، با لبخند از پروژههایی میگوید که سالها در ذهنش پرورانده شده، خاطرنشان کرد: صحبتهایی در راستای قطعی شدن سالن اجرای بعدیام انجام شده و احتمالاً کاری را روی صحنه میبرم که نزدیک ده سال است با آن درگیرم و منتظرم تا شرایط مناسب ایجاد شود. من همیشه چند نمایشنامه در ذهن و آستین دارم، اما فقط در زمان درست و با کست درست سراغشان میروم. اگر همهچیز درست پیش برود، شاید پایان امسال یا ابتدای سال آینده روی صحنه برود، آن همکاری جدی و بزرگ خواهد بود.
بازیگر نقش گلاستر در پایان گفتوگو دعوتی صادقانه و بی ادعا کرد: خیلی خوشحال میشوم اگر مردم بیایند و کار ما را ببینند. نمیخواهم بگویم که اجرای ما حتماً بهترین است، اما قطعاً نمایشی است که با جان و دل ساخته شده. این کار از آن جنس نیست که بخواهد با حضور چند بازیگر مشهور یا تبلیغات پر زرق و برق مخاطب را جذب کند. ما دنبال تئاتر جدی، درست و اصیل بودیم. اگر هم بازیگر معروفی در کار حضور دارد، همه در جای درست و انتخاب حرفهای بوده، نه شهرت. این کاریست که با دغدغه ساخته شده و امیدوارم مخاطب هم از آن حمایت کند. چون جای چنین آثاری در تئاتر امروز ایران واقعاً خالیست. این کاردنبال تجربههای عجیبوغریب یا تکنیکهای نمایشی صرف نیست. قرار نیست چیزی را تحمیل کند یا تماشاچی را فقط سرگرم کند. این نمایش یک داستان را روایت میکند، از دل برمیآید، وامیدواریم بر دل هم بنشیند. به همین خاطر هم مخاطب باید از این جنس تئاتر حمایت کند تا بتوانیم باز هم این جنس آثار را تولید کنیم.