به گزارش صبا، سریال «بوقچی» از ۱۵ خردادماه روانه آنتن شبکه ۳ سیما شده است. این سریال در ۱۷ قسمت در ژانر ورزشی، اجتماعی و کمدی با نگاهی به حواشی دنیای فوتبال روایتگر داستانی در بستر این ورزش پرطرفدار است. در این سریال بازیگرانی چون حسن پورشیرازی، بیژن امکانیان، شهره سلطانی، امیر غفارمنش و رامین ناصر نصیر به ایفای نقش پرداختهاند.
حسن حبیبزاده، کارگردان این سریال، که پیش از این سابقه کارگردانی در حوزههای مستند، تلهفیلم و فیلم های کوتاه داستانی را در کارنامه دارد، از مسیری میگوید که «بوقچی» طی کرده تا به این نقطه برسد. او در این مصاحبه از شباهتهای سریال با واقعیت فوتبال ایران و نحوه انتخاب بازیگران، صحبت کرد.
داستان چند خطی اولیه چه ویژگی داشت که نظر شما را برای ساخت «بوقچی» ترغیب کرد؟
فیلمنامه اولیه را آقای محسن ملکی چند سال پیش نوشته بود. فیلمنامه ای ۱۳ قسمتی که طبیعتا مراحلی را طی کرده تا به اینجا رسیده است که البته از همان ابتدا هم قرار بود تغییراتی در آن ایجاد شود. ایده یک خطی هم داستان بوقچی ای بود که پیشنهاد مربیگری تیم فوتبال یک کارخانه را می گیرد؛ و دلیل این پیشنهاد این است که افرادی می خواهند این تیم ببازد. همین ایده یک خطی، نظر من را جلب کرد، چون همان زمان سریال «تد لاسو» را هم دیده بودم و برایم جالب بود. البته «تد لاسو» شروعش با این قصه است؛ ولی خط اصلی داستان روی این ایده باقی نمی ماند. اما هدف ما این بود که روی همین موضوع بمانیم.
از ایده اولیه «بوقچی» تا چیزی که ما الان روی آنتن میبینیم برایمان بگویید و تغییراتی که در این فرایند اعمال شد؟
زمانی که فیلمنامه اولیه را خواندم یک قسمت فیلمنامه را بر اساس چیزی که در ذهن خودم بود بازسازی کردم. هم از نظر روایت و هم داستان و یک چشم اندازی از پیرنگ و کل سریال هم ارائه دادم و بعد از آن پروژه را شروع کردیم. با دوستان نویسنده جلسات طرحی داشتیم و من دوباره بازنویسی می کردم. نسخه ای که بازنویسی شده تفاوت زیادی با نسخه اولیه دارد.
۱۰ قسمت به همین شیوه نوشته شد و وارد پیش تولید شدیم. بعضی از قسمت ها را هم در مرحله پیش تولید و تولید کامل کردم که در نهایت به ۱۷ قسمت تبدیل شد. در این فرایند طراحی و نگارش، دوستانم در بخش سریال سازی حوزه هنری آقایان حامد نوراللهی و عابدی هم کمک کردند.
ار مرحله طراحی تا تولید، سوال های تخصصی در حوزه فوتبال برایمان پیش می آمد که نیاز به تحقیقات میدانی احساس می شد. حتی در مرحله تولید هم از حضور متخصصان مختلف استفاده می کردیم.
شاید پایه اصلی قصه فوتبالی باشد، ولی برای ساخت سریال خیلی نیازمند کمک از طرف ارگان های ورزشی نبودیم. برای همین با مشکلاتی از این مدل روبه رو نشدیم. ولی در زمینه اقتصادی خوشبختانه برخی از نهادها کمک زیادی به ما کردند.
پیش از پخش سریال، خبرهایی مبنی بر افشاگری سریال «بوقچی» شنیده می شد. در «بوقچی» به مافیای فوتبال هم پرداختید یا بحث درام سریال برایتان در اولویت بود؟
نگاه ما به مافیای فوتبال خیلی جزئی است. شخصیت فوتبالی داستان ما تنها به یک نفر محدود شده است، به همین دلیل حواشی فوتبال هم خیلی کمرنگ است. مهمترین چیزی که برای من در این سریال اولویت داشت، بحث داستانگویی بود. در تحقیقاتی هم که انجام دادم قصه برایم جایگاه ویژه تری داشت و بارها به داستان و منطق داستان گویی تاکید کردم. برای اینکه دوست داشتم مخاطب با شخصیت های که می سازیم همذات پنداری کند و قصه را دوست داشته باشد.
پس «بوقچی» سریالی درباره افشاگری فوتبال نیست؟
نه. دنبال افشاگری نبودیم. همانطور که تا به امروز دیدید؛ یک شهر است با یک تیم فوتبال و خانواده هایی که در آن زندگی می کنند. بیشتر از این که به فوتبال و افشاگری در آن بپردازیم، خانواده ها را پررنگ کردیم. روابط آدمها برایمان مهم بود. همچنین خط داستانی عاشقانهای که همزمان با قصه اصلی پیش می رود. فوتبال هم بخشی از قصه است که به روند داستان کمک می کند. بهرام شخصیتی است که رویاهای دست نیافتنی در زمینه فوتبال داشته و به آن نرسیده؛ ولی در مرحلهای فرصتی برایش ایجاد می شود که فوتبال را در سطح بالاتری دنبال کند.
چقدر از آنچه که در «بوقچی» میبینیم در فوتبال ایران رخ داده است؟
می توان گفت تمام آن اتفاقاتی که در «بوقچی» میبینیم در فوتبال ایران رخ داده است. حتی من معتقدم این یک مقیاس کوچکی از اتفاق های فوتبال ایران است و فوتبال و حواشی اش آنقدر وسیع و بزرگ است که بی شک با یک سریال حق مطلب ادا نمی شود. قطعا خیلی از نکات ناگفته مانده و به آن پرداخته نشده است. ولی بی شک ماجراهای فوتبالی که در سریال می بینید اتفاق افتاده است حالا در مقیاس کوچک تر.
با این اوصاف در «بوقچی» خط قرمزهایی را هم رد کرده اید؟
به نظرم با توجه به شرایطی که در تلویزیون است؛ خط قرمزی را رد نکرده ایم و حتی هدف مان هم پا گذاشتن روی خط قرمزها و حساسیت ها نبوده است. من می خواستم بر اساس خط داستانی که دوستش داشتم روایت کننده یک قصه برای مخاطبم باشم.
ما رمالی را در فوتبال ایران مطرح کردیم که خیلی جدی نیست و مشخص است که این جنس رمالی بیشتر یک بازی و شوخی است. در مورد طلسم هم به همین شکل پرداختیم. از این مقوله برای طنز بیشتر سریال استفاده کردیم تا به عنوان یک مساله جدی که در فوتبال ایران وجود دارد.
از انتخاب بازیگرها بگویید. بیژن امکانیان مدت زیادی جلوی دوربین نبود چطور به «بوقچی» پیوست. بازیگری که پیش از این در یک اثر فوتبالی بازی کرده است؟
مطمئن بودم که در این سال ها فیلمنامه های زیادی دست آقای امکانیان رسیده و ایشان نپذیرفته اند؛ ولی خوشبختانه فیلمنامه ما را دوست داشت. او بعد از اینکه فیلمنامه را خواند برای حضور در کار ابراز علاقه کرد و بعد از جلساتی که گذاشتیم متوجه شدم خیلی هم دقیق فیلمنامه را خوانده و با قصه و شخصیت ارسلان خیلی همذات پنداری کرده است. من با آقای امکانیان هم در مرحله پیش تولید و هم تولید تبادل نظر زیادی داشتم؛ چرا که ذهنیت او به من خیلی نزدیک بود و از نظراتشان بسیار استفاده کردیم.
تا آخرین لحظه با هم گفت و گو داشتیم و در این مسیر هم شخصیت را جلو می بردیم و اگر قصه در جایی نقصی داشت و یا نیاز بود کاملش میکردیم.
یکی از شخصیت های مهم سریال، بوقچیِ داستان است که بی شک به دنبال بازیگر متفاوتی بودید. چه شد که به حسن پورشیرازی رسیدید؟
درست است. بوقچی شخصیت حساس ما بود و حسن پورشیرازی بازیگر شناخته شدهای است. البته بوقچی که در ذهن من بود کم سنتر از آقای پورشیرازی بود ولی بعد به این نتیجه رسیدیم که بوقچی در این سن بهتر و جذاب تر خواهد بود.
بوقچی به آرزویش نرسیده است
حسن پورشیرازی چه ویژگی هایی داشت که شما موضوع سن را فاکتور گرفتید؟
بوقچی شخصیتی است که دوران طلایی و مهم زندگی اش گذشته است. او آرزویی داشته که به آن نرسیده و می توان گفت باخته است. ولی مسیر دلخواهش را رها نکرده و در یک جایی از آن مسیر، به جایگاهی نه چندان مهم رسیده است. مثلا آرزویش این بوده که بهترین بازیکن فوتبال شود ولی بوقچی ورزشگاه شده. او در این مسیری که طی کرده، عشقش به آن هدف اصلی را همچنان حفظ کرده است و حالا دراین سن می تواند مربی تیم یک کارخانه شود.
این جایگاه برای کسی که احساس می کند زندگی فوتبالی اش را باخته است؛ خیلی عجیب و مهم است. ویژگی های چنین آدمی را آقای پورشیرازی داشتند. چند نقشی هم که پیش از این بازی کرده بودند به شخصیتی که میخواستیم نزدیک بود. مثلا نقش پدر عاشق سینما در فیلم «مهمان مامان»، خیلی به بوقچی ما نزدیک بود. در کنار آن هنر بازیگری آقای پورشیرازی ما را برای این انتخاب مطمئن کرد که قطعا به چیزی که در ذهنمان است میرسیم.
شما در «بوقچی» از بازیگران شناخته نشده هم استفاده کردید، این انتخاب ها بر چه اساسی بود؟
خیلی دوست داشتم در این کار، چهره های جدیدی وارد تلویزیون کنم. بازیگرانی که بازی شان را در تئاتر دیده بودم و شناخته شده نبودند. مثل آقای مجید عراقی که بازیگر خیلی خوبی هستند. او اولین باری است که در یک مدیوم تصویری بازی می کند ولی بازی فوق العاده ای دارد که برگرفته از تجربه تئاتری اش است. بازی خانم نیشابوری را هم در چندین فیلم کوتاه و شبکه خانگی دیدم و خیلی دوست داشتم و نقش شهین همسر ارسلان به او داده شد.
وحید رحیمیان هم ظاهرا بیشتر استندآپ کمدی کار کرده بود؟
بله. در مورد وحید رحیمیان کمی شک داشتم که در بازی بتواند آن جنس لحنی که می خواهم را دربیاورد؛ ولی خیلی خوب از پس آن برآمد. این موفقیت از نظر من هم به دلیل تعاملی است که با هم داشتیم. به نظرم بازی خوب بازیگران، خانواده بهرام و ارسلان را خیلی خوب با هم جور کرد و این هماهنگی از همان روزهای دورخوانی کاملا مشهود بود.
بازیگران تیم فوتبال چطور؟
از تیم فوتبال هم خیلی راضی بودم. بچه هایی که زحمت کشیدند تا خودشان را در سطح یک بازیکن فوتبال برسانند. ما یک تیم فوتبال خوب داشتیم و شخصا معتقد هستم مردم باور خواهند کرد که این تیم، یک تیم فوتبال واقعی است. چرا که این بچه ها با وجود سختی هایی که داشتند هم پای کار آمدند و هم ماندند و این کارشان قابل تقدیر است. جا دارد از امیر غفارمنش که خودش هم اهل فوتبال است و در این زمینه کمک زیادی به ما کرد تشکر کنم. همچنین همکاری با امیر کربلایی زاده و رامین ناصر نصیر هم برای من تجربه خیلی خوبی بود. امیدوارم همین اندازه که تیم سریال «بوقچی» برای این سریال تلاش کردند مخاطب هم لذت ببرد.
نشر اول: ایرنا