پگاه زارعی/ صبا؛ محیا اسناوندی مجری تلویزیون، درباره اجرای برنامه «عصرخانواده» که در زمان جنگ ایران و اسرائیل تمرکز ویژهای بر موضوع زنان و خانواده در بحرانها داشت، گفت: در این مدت افتخار داشتم که اجرای ۱۰۰ قسمت از برنامه «عصر خانواده» را بر عهده داشته باشم. در روزهایی که همه به نحوی در تلاش بودند دین خود را ادا کنند، من هم تلاش کردم از نگاه یک زن مانند آن خانمی که چراغ خانهاش را روشن نگه میدارد، به حرفهام بپردازم. همچون زنانی که با قلم یا حضورشان در فضای مجازی حال مردم را بهتر میکردند، من به عنوان گوینده، تنها تریبونی که در اختیار داشتم را برای محکومیت رژیم کودککش اسرائیل و ادای دین به وطنم به کار بردم.
او افزود: زمانی که اجرای برنامه به من پیشنهاد شد با کمال میل آن را پذیرفتم و از ابتدا سعی کردم از نگاه یک مادر و یک زن وارد میدان شوم. بازخورد پیامکهای مردمی هم بسیار دلگرمکننده بود. مردمی که شاید پیشتر ابراز علاقهای نمیکردند، اما گفتند با وجود دلخوریها، در راهپیمایی شرکت کردند چون پشت کشورشان را خالی نمیکنند؛ همین عشق، بسیار تأثیرگذار بود.
این مجری ضمن یادآوری این که در روزهایی که آتشبس اعلام شد، برنامه را با جمله «مثل دیروز تو را دوست ندارم، دیگر متحول شدهام، دوست ترت میدارم» آغاز میکرده، اذعان کرد: در زمان جنگ فکر میکنم همه به این باور رسیدیم که مردم ما شایسته احترام و قدرشناسی بیشتری هستند و من در همان روزهای ابتدایی بحران، ترسیده بودم، چون نسل ما جنگ را تجربه نکرده است و آنچه ما داشتیم، شنیدههایی از پدر و مادرهایمان بود. امروز میفهمیم آنها چه کار بزرگی انجام دادهاند که حتی یک وجب از خاک این کشور را در ۸ سال، ندادند. این انسجام، این همدلی و یکی بودن، حس غرورآفرینی دارد.
او در ادامه در پاسخ به ضرورت چنین برنامههایی در شرایط بحرانی گفت: من که کوچکترین عضو رسانه هستم، همیشه در حال درس پس دادن به مردم و اساتید بودهام ولی معتقدم وقتی چهرههایی که مردم با آنها خاطره دارند، در قاب تلویزیون ظاهر میشوند، مردم حس دلگرمی پیدا میکنند. مردم وقتی میبینند که این افراد هم کشورشان را دوست دارند و حتی تهران را ترک نکردهاند، احساس همبستگی میکنند. همین تلاشهای کوچک، جمع میشوند و امیدها را زنده نگه میدارد.
اسناوندی درباره اجرای برنامه زنده در زمان حملات رژیم صهیونیستی اسرائیل، گفت: تهران در آن روزها زنده ماند چون افرادی بودند که از آن پاسداری کردند. با وجود توپ و تفنگ، تهران زندگی را ادامه داد. من خودم هم دختری کوچک دارم. در روزهای اول بحران، قالب تهی کرده بودم، اما عشق به وطن اجازه نداد که ترسم بر تعهدم غلبه کند. حتی اگر اجرای برنامه به من پیشنهاد نمیشد، بزرگترین وظیفهام را در تربیت دختری میدانستم که حق و ناحق را تشخیص دهد. اگر بتوانم حتی یک نفر را درست تربیت کنم که ماهیت اسرائیل را درک کند، پیروز شدهام.
او ادامه داد: حضورم در آن برنامهها از ته دل و بدون ذرهای تردید بود. ما مادرهای نسل نو، باید بدانیم چگونه حرف بزنیم، چگونه رفتار کنیم و چگونه فرزندانمان را تربیت کنیم. صداقت در عشق به وطن، من را سر پا نگه داشت.
اسناوندی درباره ویژگیبرنامه «عصر خانواده» گفت: سمیه کاظمبیگی مدیر گروه خانواده شبکه دو سیما، و سحر دانشور سردبیر برنامه، هر دو دغدغهمند بودند. سعی کردیم برنامهمان صرفاً برای پر کردن آنتن نباشد. فکر شده جلو میرفتیم؛ انتخاب آیه قرآن، حدیثی از نهجالبلاغه یا شعری از شاعران بزرگ، همه با دقت انتخاب میشد و خوشبختانه مردم با هیجان واقعی و بدون تبلیغات، جذب برنامه میشدند.
این مجری، در پایان از ویژهبرنامه محرمی «از مامان بگو» خبر داد و توضیح داد: ما ویژهبرنامه محرمی «از مامان بگو» را آغاز کردهایم که فعلاً ده شب اول پخش داریم. هر شب ساعت ۶:۳۰ عصر و بازپخش آن ساعت ۱۰:۳۰ صبح است. در این فصل از برنامه، فرزندان از مادران شهیدشان میگویند. مهمانهایی مثل خانواده «دختر کاپشن صورتی» که در جریان سالگرد حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید و خانواده شهید مالک رحمتی، استاندار آذربایجان که همراه با شهید رئیسی به شهادت رسید در برنامه حضور داشتند. هر شب، برنامه با یک روضه خانگی مرتبط با داستان آن شب تمام میشود. حتی نحوه ورود مادرها هم تغییر کرده و بهجای موسیقی، از سنج و دمام، آیین سنتی ایرانی، استفاده کردهایم تا حرمت این شبها حفظ شود.