به گزارش صبا، سیدمهدی شجاعی چهارشنبه شب در سلسله نشستهای «عاشورا و امروز ما» که به همت انجمن اندیشه و قلم در کانون توحید برگزار میشود، با اشاره به این که همزمان با رحلت پیامبر اسلام (ص)، جریانی بدلی از اسلام در کنار اسلام حقیقی رشد کرد؛ گفت: این جریان با بیعت اجباری، حذف احادیث، جعل تاریخ و خشونت سیستماتیک، به تدریج جایگاه اسلام اصیل را تهدید کرد. این جریان، با تکیه بر قدرت سیاسی و تبلیغات هدفمند، به دنبال تغییر صورتمسئله اسلام بود. در این میان، عاشورا نه پایان که نقطه آغاز راهی شد که در آن امام سجاد (ع) با سکوت و عبادت در غربت، سنگ بنای احیای معنویت را گذاشت.
اسلام اصیل در برابر اسلام جعلی
وی با بررسی سیر تاریخی پس از پیامبر (ص)، به ظهور جریان قدرتطلبی اشاره کرد که با حذف تعالیم پیامبر و جعل سنت، اسلام را به ابزاری برای حاکمیت بدل کرد و گفت: اسلام اموی، با نهادسازیهای حکومتی چون منع حدیث، گسترش قصهگویی، ترویج احادیث جعلی و تحریف قبله، چهرهای ساختگی از دین ارائه داد. نقش بیعت اجباری و خشونت در تثبیت اسلام اموی بیعت اجباری پس از سقیفه، آغاز انحرافی است که با سازماندهی اراذل و اوباش برای سرکوب اهلبیت ادامه مییابد. از جمله این حوادث، حمله به خانه حضرت زهرا (س) و سرکوب مخالفان با حکم ارتداد است؛ سیاستی که در ادامه به شکل کشتارهای زنجیرهای در عصر معاویه ادامه مییابد.
این نویسنده گفت: تخریب شخصیتهای نزدیک به پیامبر چون حضرت علی ابن ابوطالب (ع)، جعل القاب دینی برای خلفای دیگر و گنجاندن لعن در نمازها علیه امام علی (ع)، از دیگر ابزارهای تهاجم فکری حکومت اموی و هدف اصلی آن پاکسازی ذهن مردم از حقایق و ساختن تاریخی جدید بر اساس اغراض سیاسی بود.
شجاعی ادامه داد: سیاست رعب و وحشت و بیارزش شمردن جان مردم حکومتهای اموی با ابزار خشونت، ترور، شکنجه و کشتار گسترده، محیطی از ترس و بیاعتمادی ساختند تا هر گونه مخالفتی را در نطفه خفه کنند. نمونه آن، زندانهای وحشتناکی چون حجاج بن یوسف است که تنها نام او با دهها هزار قربانی عجین شده است.
هدف از واقعه کربلا محو کردن هر چیزی بود از پیامبر به جا مانده است
وی گفت: وقتی میگوییم عاشورا و قیام امام حسین (ع)، پیروزی خون بر شمشیر است و خون امام حسین (ع) باعث جاودانه شدن اسلام شد به همین دلیل است. اما همه اینها وابسته به اتفاقاتی است که پس از واقعه کربلا رخ داد. اگر از منظر واقعیتهای مادی و عینی به این حادثه نگاه کنیم، میبینیم که فرزندان پیامبر (ص) و اصحابش کشته شدند، زنان و کودکانشان به اسارت رفتند و بنیامیه حاکم شدند؛ به عبارتی، اسلام از منظر حکومت و ظاهر ماجرا بهطور کامل پاکسازی شد. در برخی روایات حتی میگویند شیطان پیروز شده است.
این نویسنده اضافه کرد: ماجرا به قدری جدی و حسابشده بود که وقتی فرزندان پیامبر در مجلس یزید به فروش میرسند، معنای آن، نه ذکر مصیبت صرف، بلکه نمایشی از اسیر بودن آنها و تبدیلشدنشان به بردگان است؛ امری که برای آن زمان کاملاً طبیعی بود. این داستان از همان ابتدا، از زمان پیامبر (ص)، طراحی و برنامهریزی شده بود تا صورت مسئله اسلام پاک شود. اما این پاکسازی چگونه اتفاق افتاد؟ ابتدا باید از ماجرای سقیفه بگوییم؛ اولین حادثه پس از پیامبر که در آن بدون تعیین جانشین مشخص، تصمیمگیری به دست گروهی افتاد و بیعت اجباری برقرار شد؛ اتفاقی که برای اولین بار در تاریخ اسلام رخ داد.
شجاعی گفت: گروهی که خواستند قدرت را به دست بگیرند، تلاش کردند تا به دوران جاهلیت بازگردند. آنها در برابر اسلام مقاومت کردند و وقتی مقاومت بیفایده شد، تسلیم شدند و با آن کنار آمدند تا بتوانند حکومت خود را دوباره بازسازی کنند. ابوسفیان در مجلس عثمان میگوید: «الحمدلله، خیالمان راحت شد، دیگر قیامتی نیست.» آنها فکر میکردند با جنگ میتوانند اهدافشان را به دست آورند، اما سرانجام به کنترل کامل رسیدند و نیازی به جنگ نبود. این یک برنامهریزی دقیق بود؛ اولین قدم بیعت اجباری، و دوم محو آنچه از پیامبر (ص) به جای مانده بود.
وی با بیان این که این محو شدن به معنای حذف هر گونه سنت و حدیث پیامبر (ص) بود، اضافه کرد: پس از پیامبر (ص)، اعلام شد هیچکس حق ندارد قولی غیر از قرآن از پیامبر (ص) نقل کند، زیرا هر سخن دیگری میتواند باعث سردرگمی شود. حتی عایشه گفته است که پدرش ابوبکر به او گفته بود نوشتههای پیامبر را جمع و نابود کند. این تلاشها بهگونهای بود که تمام سنتهای پیامبر یا معدوم شد یا جایگزین آن قصهگویی توسط برخی از دوستان یهودی خلیفه دوم شد. این قصهها بیشتر برگرفته از افسانههای رومی بود و جای روایت حدیث را گرفت.
این نویسنده اظهار داشت: در شام، رفتوآمد مردم کاملاً کنترل میشد و برخلاف مناطق دیگر اسلامی، مثل گذرنامه و پاسپورت امروزی، خروج و ورود آنها ثبت میشد. تبلیغات اموی این بود که مردم شام بهترین زندگی را دارند و دنیا در کنترل آنهاست. همه چیز بسیار حسابشده و برنامهریزیشده بود.
شجاعی گفت: امیرالمؤمنین (ع) درباره این جماعت میفرماید که وقتی پراکندهاند شناخته نمیشوند و وقتی سازماندهی شوند، غلبه میکنند. این اراذل افرادی بیهویت و فسادطلب بودند. دو تن از آنان به نامهای مغیره و قنفذ که فرماندهی این حمله را بر عهده داشتند، بدنامترین افراد زمان خود بودند و مستقیماً تحت هدایت شیطان بودند.
وی این لحظات تاریخی، نمونهای از عقبنشینی اسلام علوی به خاطر پایبندی به اخلاق و انسانیت در برابر زورگوییهای اسلام اموی دانست و گفت: بهطور کلی، اسلام اموی در مقام حکومت، هیچ ارزشی برای جان، مال و ناموس مردم قائل نبود و حفظ قدرت را بر هر چیزی ترجیح میداد.
امام سجاد؛ نقطه تحول در تاریکی مطلق
شجاعی با اشاره به دورانی که حتی در مدینه کمتر از بیست نفر به اهلبیت (ع) محبت میورزیدند، گفت: امام سجاد با کنارهگیری از جامعه و تکیه بر نیایش و دعا، گام مهمی در بازسازی ایمان مردم برداشت. عملکرد او زمینهساز حرکتهای بعدی در امت اسلامی شد.
وی در پایان گفت: با مروری بر تاریخ صدر اسلام، میتوان دریافت که عاشورا پایان اسلام نبود بلکه نجاتبخش آن بود. در سایه سکوت و عبادت امام سجاد (ع)، نهال اسلام اصیل بار دیگر ریشه دواند و در دلهای مشتاقان حقیقت زنده ماند. این سکوت، فریادی ماندگار علیه جعل اسلام بود؛ فریادی که هنوز پژواک آن در تاریخ شنیده میشود.
نشر اول: ایرنا