سیدعلی هاشمی: عاشق قصه تعریف کردن هستم/ مهمترین ویژگی «زعفرانیه ۱۴ تیر» بیان تفاوت دیدگاه میان نسل‌ها است | پایگاه خبری صبا
امروز ۲۶ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۱۶
کارگردان فیلم سینمایی زعفرانیه 14 تیر در گفت‌وگو با صبا؛

سیدعلی هاشمی: عاشق قصه تعریف کردن هستم/ مهمترین ویژگی «زعفرانیه ۱۴ تیر» بیان تفاوت دیدگاه میان نسل‌ها است

گفت‌وگو با کارگردان فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر»، سید علی هاشمی، فرصتی‌ست برای ورود به دنیای پرتعلیق و درون‌خانوادگی اثری که پس از سال‌ها انتظار، بالاخره رنگ پرده را دید. این فیلم که نخستین تجربه بلند سینمایی هاشمی در مقام کارگردان است، با ترکیبی از بازیگران نسل‌های مختلف و روایتی از طبقه مرفه شهری، توانسته توجه مخاطبان را جلب کند.


مهدیه مالکی/صبا؛ در این گفت‌وگو، قصد داریم از دل روایت‌های پیچیده و شخصیت‌های چندلایه، به دغدغه‌های ذهنی کارگردان نزدیک شویم. همچنین می‌خواهیم بدانیم چگونه روزی مثل «۱۴ تیر» به نقطه‌ای بحرانی در زندگی یک خانواده تبدیل می‌شود، و چه چیزی در دل این روایت اجتماعی نهفته است که هاشمی را به ساخت آن ترغیب کرده. این گفت‌وگو، نه فقط درباره یک فیلم، بلکه درباره نگاهی‌ست که از دل سینما به جامعه می‌تابد.

چه ویژگی از این فیلمنامه موجب شد آن را برای اولین تجربه کارگردانی خود انتخاب کنید؟
من قبل از این فیلم، دو بار پروانه ساخت با دو تهیه کننده گرفته بودم که موفق به ساخت نشدم و با آقای علی محمد دوسالی بود که درباره همکاری مشترک برای ساخت فیلم گفتگو کرده بودیم که در این مدت به دنبال فیلمنامه مناسب بودم، در آن زمان آقای قاسمعلی برای این فیلمنامه با اسم دیگری، پروانه ساخت گرفته بود و می دانستم خیلی فیلمنامه را دوست دارند والبته فیلمنامه جذابی هم بود ولی قصد فروش آن را نداشتند و می خواستند خودشان آن را بسازند؛ در نهایت به پیشنهاد آقای علی محمد به خاطر تک لوکیشن بودنش فیلمنامه، مجدد با آقای قاسمعلی صحبت کردیم و ایشان این بار موافقت کردند.

مهترین ویژگی این فیلمنامه برای شما تک لوکیشن بودن آن بود؟
تک لوکیشن بودن فیلمنامه خیلی اهمیت نداشت بلکه مهمترین ویژگی که موجب شد آن را برای کار اول خود انتخاب کنم، علاقمندی من و آقای علی محمد به این فیلمنامه بود؛ اینکه هردو در خوب بودن فیلمنامه اتفاق نظر داشتیم و کلا روند داستان، اتفاقات و شکل داستان را دوست داشتیم، البته فیلمنامه خیلی طولانی تر بود به طوری که ما در کات اول برای اکران بین المللی حدودا ۴۰ دقیقه را حذف کردیم و برای اکران عمومی نیز حدود ۵ دقیقه دیگر کم شد.

با توجه به اینکه این فیلم اولین تجربه شما در حوزه کارگردانی بوده، در فرایند تولید با چه چالش‌هایی روبه رو شدید؟
کارکردن در یک لوکیشن ثابت با بازیگران محدود در نگاه اول کار راحتی است ولی در اجرا کار بسیار سختی است و مهترین چالش من همین موضوع بود، چون نباید تصاویر و دکوپاژ تکراری می‌شد که مخاطب از فیلم خسته شود و خیلی درباره این مسئله فکر کردم و به عنوان تجربه اول کار سختی بود.

از آقای کمال تبریزی به عنوان مشاور کارگردان چه چیزی آموختید که هنوز به یادتان مانده است؟
طبق قوانین ارشاد در اولین تجربه کارگردانی برای ساخت فیلم باید مشاور کارگردان می داشتم که چون در فیلم «سرزمین کهن» دستیار آقای تبریزی بودم به ایشان پیشنهاد دادم و ایشان نیز لطف کردند و پذیرفتند و در همان مرحله اول خوانش فیلمنامه، ایشان پیشنهاد دادن سکانس تصادف به فیلم اضافه شود تا در ابتدای فیلم علامت سوالی برای مخاطب به وجود آید و در پایان به این سوال پاسخ داده شود و این سکانس پیشنهاد خیلی خوبی بود و به فیلم خیلی کمک کرد.

انتخاب بازیگران به چه شکلی بود؟ ویژگی خاص کاراکترها موجب انتخاب بازیگران شد؟

ما برمبنای ویژگی‌های کاراکترهای فیلمنامه به سراغ بازیگرها رفتیم و در واقع همه آنها اولین انتخاب ما بودند و همه بازیگران لطف کردند و پیشنهاد ما را پذیرفتند چون این اولین فیلم من بود ضمن اینکه از نظر مالی هم خیلی با ما همکاری کردند.

کدام یک از کاراکترهای فیلم را بیشتر دوست دارید و با آن همزادپنداری کردید؟
در این فیلمنامه ۵ کاراکتر وجود دارد که گرچه همه دچار اشتباهاتی هستند ولی همه به نوعی هم حق دارند، من شخصیت میمنت را خیلی دوست داشتم و بیش از شخصیت‌های دیگر با آن همزادپنداری کردم، من قصه‌های زنانه را بیشتر دوست دارم چون اصولا زنان شخصیت نمایشی تری دارند برای همین بیشتر شخصیت اصلی فیلم‌هایم یک خانم است؛ این فیلم هم نشان دهنده سه زن در جایگاه‌ مختلف با تصمیم‌های متفاوت است.

برای ساخت این فیلم به سبک خاصی از کارگردانی فکر کرده بودید؟
این فیلم سال ۹۷ ساختم و بعد از آن دو سریال دیگرنیز کار کردم، اصولا اولین برخورد من با فیلمنامه یا نمایشنامه شکل اجرای آن است و این فیلمنامه است که نقشه راه را به من نشان می‌دهد، در این فیلمنامه نیز به همین شکل پیش رفتم و چون فیلمنامه کلاسیک بود تصمیم گرفتم، فیلم را به شکل کلاسیک بسازم.

 

تک لوکیشن بودن فیلم موجب درام فیلم شد یا مانعی برای گسترش داستان بود؟
تک لوکیشن بودن، مانع نبود بلکه جذابیت این فیلمنامه در تک لوکیشن بودن آن است ضمن اینکه فیلمنامه از یک بعداز ظهری شروع شده و تا فردا شب آن ادامه می‌یابد و کل اتفاقات داستان در ۳۰ ساعت رخ می‌دهد و ما نیز فیلم را از ابتدای فیلمنامه فیلمبرداری کردیم تا به حس و حال بازیگران و چیدمان خانه کمک کند و این طوری نبود که در ابتدا، صحنه‌ای از وسط فیلمبرداری شود، این تک لوکیشن بودن از نقاط عطف فیلمنامه است ولی کار سختی بود که یک فیلم ۱۰۰ دقیقه‌ای با لحاظ ویژگی تکراری نشدن صحنه ها در یک لوکیشن کار شود.

در انتخاب این خانه خسته نشدن مخاطب از فضای لوکیشن را هم لحاظ کردید؟
انتخاب خانه بر اساس ویژگی‌ها و جزئیات نوشته شده در فیلمنامه بود؛ من حدودا از ۲۴ لوکیشن بازدید کردم و این خانه دقیقا لوکیشنی بود که در فیلمنامه تعریف شده بود، همان موقع هم لوکیشن گرانی بود و تهیه کننده لطف کردند و با این لوکیشن موافقت کردند البته قبل از ما هیچ فیلمی در آن کار نشده بود ولی چون اکران فیلم حدود ۷ سال طول کشید متاسفانه بعد از ما شناخته شد و خیلی دیده شد و البته در انتخاب لوکیشن، ویژگی‌های خانه برای خسته نشدن مخاطب را مد نظر قرار دادم.

پیام اصلی یا حسی که دوست داشتید مخاطب پس از دیدن فیلم با خود ببرد، چه بود؟
به نظر من مهمترین ویژگی فیلم بیان تفاوت دیدگاه میان نسل‌ها است که اتفاقا همین نگرش‌های متفاوت نسل‌ها موجب اختلاف و به هم‌ریختگی زندگی‌شان می‌شود، در همان زمان با چند دختر هم سن و سال کاراکتر ماهرخ صحبت کردیم و همه‌شان همه موافق تصمیم ماهرخ بودند و می‌گفتند اگر ما هم در شرایط ماهرخ بودیم چنین کاری می‌کردیم و اتفاقا همه بچه‌های دهه ۷۰-۸۰ اعتقاد داشتند که این یک کاغذ پاره و قرارداد است که فسخ می‌شود.

برخی از منتقدین گفته اند که چرا پدر برای شکایت از داماد فریبکار با او وارد معامله می‌شود چون این کار باعث تخریب شان پدر شده است، نظر شما در این‌باره چیست؟
پدر در این فیلم برای تغییر تصمیم دخترش هر راهکاری که به ذهنش می‌رسد را به کار می‌گیرد تا طبق نگرش خود دخترش را نجات دهد البته سکانسی در فیلم حذف شده که اتفاقا به درام نیز لطمه زده که نشان می‌دهد آن مرد به خاطر پول وارد زندگی ماهرخ شده وآن معامله موقعی صورت می‌گیرد که پدر از این نکته آگاه می‌شود و راه حل دیگری برای حل این ماجرا پیدا نمی‌کند و به نظرم اتفاقا این واکنش پدر با توجه به آن شرایط منطقی است.

کاراکتر ماهرخ که دختر خانواده است بی اذن پدر عقد می‌کند تا آنجایی که من می‌دانم دختر بی اذن ولی نمی‌تواند عقد کند آیا در این زمینه تحقیقی انجام داده بودید؟
بله اذن پدر لازم است ولی خود ماهرخ در فیلم می‌گوید که محضردار آشنا بود البته از نظر شرعی اشکال دارد ولی وقتی به شکل ابزار به آن نگاه می‌کنند برای رسیدن به خواسته خود به این شکل عمل می‌کنند.

به نظر شما پیام آموزنده فیلم برای کاراکترهای مختلف خانواده در این فیلم چیست؟
این تباهی و نابودی خانواده، نتیجه تصمیم‌‌ها و رفتارهایی‌ است که تک تک اعضای خانواده داشته‌اند ضمن اینکه من در کارهای مختلف خود در سینما و تئاتر خیلی به دنبال نقطه آموزنده نیستم و بیشتر می‌خواهم قصه تعریف کنم چون عاشق قصه تعریف کردن هستم بنابراین هر فردی می‌تواند برداشت‌های شخصی خود را از قصه داشته باشد.

اگر قرار بود این داستان را یکبار دیگر بسازید چه تغییری می‌دادید؟
خب این فیلم اولین تجربه کارگردانی من بود و اکنون با توجه به آن زمان باتجربه تر شده‌ام، در گام اول از نویسنده می‌خواستم متن را کوتاه‌تر کند چون متن طولانی بود و موارد حذف شده فیلم حیف شد ضمن اینکه الان فکر می‌کنم که فیلم ۲-۳ پلان کم دارد که آنها را به فیلم اضافه می‌کردم ولی شیوه کارگردانی را به همین شکل انجام می‌دادم.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها