پگاه زارعی/ صبا؛ در روزهایی که جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل به ویرانی خانهها و شهادت غیرنظامیان انجامید، برنامه تلویزیونی «لاله خیز» بهسرعت شکل گرفت تا راوی خانوادههایی باشد که بیهیچ آمادگی، داغ شهادت را تجربه کردند. به همین منظور با راحله امینیان، مجری این برنامه به گفتوگو پرداختیم و او از تجربه مواجهه مستقیم با مردم، از صداقت بیپرده روایتها و از تلاش برای رساندن صدای مظلومیت ایران به جهان گفت.
امینیان گفت: واقعیت این است که از سال گذشته، زمانی که جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان آغاز شد، دغدغه من روایت زنانه از جنگ بود؛ روایتی که همواره نادیده گرفته شده است. جنگی که اکنون در جریان است، بسیار متفاوت از جنگهای گذشته است. در گذشته، نبردها عمدتاً میان نیروهای نظامی در میدانهای مشخص رخ میداد، اما امروز، جنگ به خانهها کشیده شده و تمام اقشار جامعه را درگیر کرده است؛ از کودک و زن تا مردم عادی در خیابان. سال گذشته، با وجود شدت حملات به ضاحیه و جنوب لبنان، تصمیم گرفتم به بیروت بروم و روایت زنان حزبالله را از جنگ منتقل کنم. امسال اما ماجرا در خاک ایران اتفاق افتاد و اینبار، قربانیان هموطنان من بودند. همین موضوع احساس وظیفهام را چند برابر کرد.
وی ادامه داد: در اولین تماس برای اجرای برنامه «لاله خیز»، بدون هیچ تردیدی پذیرفتم. برخلاف روند معمول که برای هر پروژه زمان میخواهم تا فکر و مشورت کنم، اینبار بلافاصله گفتم همهجانبه پای کار هستم. هنوز در میانه جنگ بودیم که اتاق فکر «لاله خیز» تشکیل شد. ما سوژهیابی را همان روزها آغاز کردیم و وارد مرحله ضبط شدیم، بیآنکه منتظر آتشبس یا آرام شدن اوضاع بمانیم.
این مجری خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای مهم برنامه این بود که بهطور کامل از دل مردم برآمده بود. مهمانها از میان خانوادههای شهدا انتخاب میشدند و همه اطلاعات من از آنها محدود به نسبت خانوادگیشان با شهید و تاریخ شهادت بود. اجرای من در «لاله خیز» با تمام ۳۰ سال سابقهام در تلویزیون متفاوت بود. از ابتدا به دوستانم گفتم راحلهای که در این برنامه خواهد نشست، مجری رسمی نیست. من فقط شنوندهام؛ همدرد و همراه مهمانم. اگر او بخندد، من هم میخندم؛ اگر گریه کند، من هم اشک میریزم. هیچ سؤالی از پیش، تعیین نشده بود. آغاز برنامه با یک سلام و احوالپرسی ساده شکل میگرفت و گفتوگو بهصورت کاملاً طبیعی پیش میرفت. سؤالات من همزمان با احساسات و حرفهای مهمان شکل میگرفت.
امینیان با اشاره به تغییر چهره شهدای این جنگ اظهار کرد: ما با نسل جدیدی از شهدا و خانوادههای آنان روبهرو هستیم؛ نسلی که نه در میدان جنگ، بلکه در زندگی عادی به شهادت رسیدهاند. این شهدا، نیمه شب ۲۳ خردادماه در خانههایشان بودند، خوابیده بودند، و ناگهان همهچیز تمام شد. برخلاف جنگهای گذشته که فرد با آگاهی وارد میدان نبرد میشد، بسیاری از این شهدا اصلاً نمیدانستند وارد یک جنگ شدهاند. همین موضوع باعث میشود روایت این نسل از شهادت، بسیار تلختر، واقعیتر و انسانیتر باشد.
وی در ادامه گفت: یکی از ویژگیهای برنامه «لاله خیز» این بود که ما خانوادههایی را نشان دادیم که با تصویر کلیشهای شهید متفاوت بودند. جوانی که تتو دارد، یا خانوادهای با سبک پوشش متفاوت، میتواند شهید داده باشد. این واقعگرایی، به همبستگی اجتماعی کمک میکند. مردم وقتی حقیقت را ببینند، بهتر با آن ارتباط میگیرند. صداقت در روایت، بزرگترین ابزار ما برای ایجاد همدلی بود و فکر میکنم «لاله خیز» در این مسیر گام مؤثری برداشت.
امینیان گفت: در جنگ ۱۲ روزه، ما با نسلی از شهدا مواجه شدیم که نه در میدان جنگ، بلکه از کف خیابان، از بطن زندگی عادی مردم برخاسته بودند. همین نکته باعث شد روایت این جنگ با تمام جنگهای قبلی متفاوت باشد.
وی اذعان داشت: ما در حال ترجمه روایتهای برنامه هستیم تا آنها را در فضای بینالمللی منتشر کنیم. بهویژه در یوتیوب و سایر بسترهای جهانی. چرا که معتقدم هیچکس بهتر از همین خانوادههای شهدا نمیتواند مظلومیت ایران را به دنیا منتقل کند. اگر رسانه در این جنگ بخواهد موفق باشد، باید از دل مردم روایت کند.. در «لاله خیز» تلاش کردیم همین مردم را، با هر مدل ظاهری و فکری، مقابل دوربین بیاوریم.
امینیان افزود: ما خانوادههایی در برنامه داشتیم که تا بهحال با آن ظاهر یا نحوه بیان در رسانه حضور نداشتند. اما این بار حضورشان برای ما ضروری بود، چون آنها نماینده بخشی از ایراناند که واقعاً عزیز از دست دادهاند. ما در «لاله خیز» سعی نکردیم روی هیچ مدل خاصی از ظاهر یا طرز فکر خط بکشیم. تلاش کردیم صدای ایران باشیم؛ ایرانی که داغدار است، و در هر شکل و فرمی در سوگ عزیزش نشسته. بسیاری از خانوادهها، در سختترین و شلوغترین روزهای زندگیشان دعوت ما را پذیرفتند. این اعتماد برای ما مسئولیت بزرگی بود. وقتی مادر یا همسری، ما را امین درد دل خود میدانست، وظیفه ما ثبت و انتقال صادقانه آن دردها بود.
وی درباره کارکردهای این برنامه تلویزیونی گفت: اگر بخواهم دو کارکرد اصلی برای لاله خیز تعریف کنم، یکی ایجاد حس همدلی و همدردی با جامعه داغدیده است، و دومی انتقال مظلومیت شهدا به مخاطب، چه در داخل کشور و چه در خارج. ما باید همدلی را نهفقط در کلام، بلکه در رفتار رسانهای نشان دهیم. من سعی کردم این حس را از خودم شروع کنم. اگر مهمانم اشک میریزد، من هم اشک میریزم. اگر او میخندد، من هم به وجد میآیم.
امینیان تأکید کرد: این برنامه برای من اجرا نبود. من آنجا نشستهام تا پای درد دل هموطنم باشم. لازم باشد مادر شهیدی را بلند میکنم، بغلش میکنم، به احترامش میایستم، دست فرزندش را میگیرم. این یعنی انتقال صادقانه احساس. در «لاله خیز»، من همذاتپنداری را بازی نکردم. اگر بازی بود، مخاطب میفهمید. من واقعاً باور دارم که هر کسی که روبهرویم مینشیند، میتوانست جای من باشد یا من جای او. چون هر کدام از ما در زندگیمان یک مادر، پدر، خواهر، همسر یا فرزند داریم.
وی درباره ویژگی دوم برنامه افزود: انتقال مظلومیت شهدا یکی از اهداف جدی ما بود. بسیاری از این شهدا، بیگناهترین انسانها بودند. در خانههایشان خوابیده بودند. نه نظامی بودند، نه حتی در میدان جنگ. اما جانشان را از دست دادند. هنوز هم برخی نمیدانند واقعاً در این جنگ چه اتفاقی افتاده است. لاله خیز با روایت دستاول خانوادهها، توانست نشان دهد اسرائیل، مردم عادی را هدف قرار داده است. ما این را از زبان پدران، مادران و همسران شهدا شنیدیم. همین دستاول بودن روایتها، باعث شد کارکرد دوم برنامه هم محقق شود؛ یعنی آگاهیبخشی و پاسخ به شبهاتی که برخی در ذهن دارند.
امینیان اظهار کرد: بعضیها فکر میکردند اسرائیل با مردم کاری ندارد، اما حالا با روایتهایی که در لاله خیز شنیدهاند، نظرشان عوض شده. همین یعنی برنامه کار خودش را کردهاست. باید دانست که در مواجهه با شهادت شهدای مردمی و خانوادههایشان، دیگر صرف روایت ساده کافی نیست. این شهدا از دل خیابان، از دل مردم برخاستهاند. مردمی که فکر، اندیشه، و ظاهر متفاوتی دارند. رسانه باید خودش را برای روایت این مظلومیتها آماده کند. ما در حال حاضر روایتهای این خانوادهها را برای انتشار در فضای بینالملل ترجمه میکنیم؛ چون صدای مظلومیت ایران و شهدایش باید به دنیا برسد. چه کسی بهتر از خانوادههای شهدا که بتواند این روایتها را انتقال دهد؟ چون خودشان از جنس مردماند.
این مجری با اشاره به ترکیب متنوع مهمانان برنامه گفت: ما در برنامه «لاله خیز» خانوادههایی را دعوت کردیم که از نظر ظاهر، سبک زندگی و تفکر، تاکنون مشابهشان در رسانه حضور نداشت. آنها به ما اعتماد کردند و در سختترین روزهای زندگیشان مقابل دوربین نشستند و درد دل کردند. لاله خیز دو کارکرد اصلی داشت؛ اول، ایجاد حس همدلی و همدردی با بخشی از جامعه که عزیزانشان را از دست دادهاند. تلاش من این بود که این همدلی فقط در کلام نباشد بلکه در رفتار و نگاه هم دیده شود.
امینیان درباره لحظات سخت ضبط نیز عنوان کرد: در طول ۳۰ سال کارم، هیچوقت خودم باعث کات در برنامه نبودم. اما برای اولین بار در لاله خیز، زمانی که همسر شهید دهههشتادی جلوی من نشست، نتوانستم ادامه بدهم. صبوری کردم اما نشد. گفتم: نمیتوانم ادامه بدهم. باورم نمیشد که امروز حتی دختران دهههشتادی ما همسر شهید شدهاند. آن دختر روایت زندگی یک سال و نیمهاش را با چنان عشقی بیان میکرد که اشک از چشمانم جاری شد. آن لحظه، من نه مجری بودم، نه تهیهکننده؛ فقط یک انسان داغدیده بودم.
او با اشاره به بازخورد مردم گفت: مخاطبان زیادی همان لحظهای که گفتم نمیتوانم ادامه بدهم، با من همدل شدند. پیام دادند که: ما هم دیگر طاقتمان تمام شده و به نظرم این یعنی برنامه کار خودش را کردهاست. «لاله خیز» را نمیشود با ساختارهای رایج تلویزیونی توضیح داد. این برنامه نه سناریو دارد، نه پیشفرض. مهمانها و روایتها مسیر برنامه را تعیین میکنند. باور دارم که این برنامه را خانواده شهدا و خود شهدا مدیریت میکنند.