به یاد محمود استاد محمد؛ هنوز روی صحنه می‌رود | پایگاه خبری صبا
امروز ۴ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۰۹:۵۶
به بهانه درگذشت محمود استادمحمد

به یاد محمود استاد محمد؛ هنوز روی صحنه می‌رود

شاید روزگار با محمود استاد محمد چندان هم مهربان نبود ولی او این بخت را داشت که سال‌ها بعد از درگذشتش همچنان به حیات هنری خود ادامه بدهد.

به گزارش صبا، حالا ۱۲ سال از آن سحرگاهی می‌گذرد که خواب آرام جامعه تئاتری و دوستداران این هنر با خبر درگذشت محمود استادمحمد آشفته شد.

آن زمان که هنوز شبکه‌های اجتماعی این چنین فراگیر نشده بود، خبر درگذشت او از طریق تماس‌های تلفنی و پیامک خیلی زود پیچید و این چنین بود که هنوز ساعتی از درگذشتش نگذشته بود که جمعیتی از هنرمندان تئاتر، مقابل بیمارستان «جم» گرد هم آمدند و هر یک به نوعی قصد داشت تا دیگری را تسلی بدهد.

در میان کسانی که سوگوار او بودند، عده‌ای هم‌نسلان خودش بودند که با نمایشنامه‌ها و بازی‌های او خاطره داشتند و عده‌ای ـ شاید بیشترـ جوانانی که استادمحمد همواره به آنان عشق می‌ورزید چراکه او همواره دوستدار جوانان بود، به آنان بال پرواز و شوق کار کردن می‌داد و آنان نزد او، آنچنان حس خوشایندی داشتند که گویی کوهی محکم پشت‌شان ایستاده است. پس بیراه نبود که بعد از رفتنش، جوانانی از جای خالی‌اش غم‌زده باشند که سبک و سیاق هنری‌شان با او متفاوت بود ولی در محمل آنان جایی برای این اختلاف نظرهای هنری وجود نداشت، آنجا همواره محل حمایت بود و پشتگرمی بخشیدن به جوانان.

حالا ۱۲ سال از سفر بی‌بازگشت استادمحمد می‌گذرد اما در این مدت بسیاری از نمایشنامه‌های او با کارگردانی کارگردانان جوان تئاتر روی صحنه رفته و فصل و سالی نبوده که جای استادمحمد خالی بوده باشد.

او که با نگاه ژرف‌اندیش خود همواره نظاره‌گر اتفاقات اجتماعی بود، هنوز هم برای هنرمندان جوان تئاتر، نویسنده‌ای است قابل تامل که آثارش را برای اجرا برمی‌گزینند.

استادمحمد با وجود روحیه شاعرانه‌اش، هنرمندی سانتی‌مانتال نبود. او وقایع جامعه را به همان هولناکی که بودند اما با نگاهی شاعرانه، روی صحنه بازنمایی می‌کرد. بنابراین زندگی نه چندان بلندش، پربار بود و ثمره آن نگارش نمایشنامه‌هایی چون «آسید کاظم» (۱۳۵۰)، «شب بیست‌ویکم» (۱۳۵۲)، «دقیانوس، امپراتور شهر افسوس» (۱۳۵۵)، «قصص‌القصر» (۱۳۵۸)، «خونیان و خوزیان» (۱۳۵۹)، «آن‌ها مأمور اعدام خود هستند» (۱۳۶۱)، «گل یاس» (۱۳۶۱)، «آخرین بازی» (۱۳۷۶)، «عکس خانوادگی» (۱۳۷۹)، «دیوان تئاترال» (۱۳۸۰)، «سپنج رنج و شکنج» (۱۳۸۱) ، «تهرن» و … که نه تنها در گنجینه ادبیات نمایشی ایران به یادگار مانده، بلکه همچنان روی صحنه‌های تئاتر ما جان می‌گیرند.

او زاده سوم آبان سال ۲۹ در محله قدیمی دروازه دولاب تهران بود که سوم مرداد سال ۹۲ چشم از جهان فرو بست.
نشر اول: ایسنا

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

آخرین اخبار

پربازدیدها