مریم عظیمی/ صبا؛ این نمایش با نمایشنامهای به نویسندگی محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور، برگرفته از «محاکمه» رمان مشهور کافکا است. در ادامه گپ و گفت خبرنکار صبا با کارگردان این نمایش را میخوانید.
نمایشنامه را چگونه انتخاب کردید و علاقهتان به کلیت داستان «یوزف کا» از کجا نشأت گرفت؟
در حقیقت ابتدا یکی از دوستانم قصد اجرای این نمایشنامه را داشت و برخورد اولیه من با این متن کاملاً اتفاقی بود، اما همان برخورد اول باعث شد که بهشدت از آن خوشم بیاید. در واقع از همانجا جرقه آغاز کار برای ما زده شد و شروع به کار روی آن کردیم.
چیزی که شاید سؤال بسیاری از مخاطبان باشد سبک اثر است. آیا به عنوان کارگردانِ این نمایش، اثر را بیشتر سوررئال میدانید یا ترکیبی از چند سبک؟
سبک این اثر تلفیقی و ترکیبی است و در یک بستر سورئال از عناصر اکسپرسیونیستی نیز استفاده شده است و این عناصر اکسپرسیونیستی را چه در طراحی نور و رنگ و چه در شیوه بازیها میبینید. ما تلاش کردیم در این شکل اجرای تلفیقی و با استفاده از تخیل جهان و دنیایی دیگر بسازیم، یک جهان متفاوت. گریم و لباس هر دو نقش مؤثری در این فضا دارند.
در مورد انتخاب بازیگران نیز برایمان بگویید. چون بههرحال در پروسه بازتولید، تغییراتی صورت گرفت.
بله اغلب بازیگران تغییر کردند و بازیگران جدیدی به کار پیوستند. در واقع، تعدادی از بازیگران قبلی نتوانستند در دور جدید اجراها حضور پیدا کنند و ما ناچار شدیم ترکیب جدیدی از بازیگران انتخاب کنیم و وارد روند اجرا شویم.
خود شما در این نمایش علاوه بر کارگردانی، دو نقش مختلف را نیز ایفا میکنید. علت این تصمیم چه بود؟
واقعیت این است که در آن مقطع زمانی، نتوانستیم بازیگر مناسب برای این نقشها پیدا کنیم و گزینهای نبود. بنابراین تصمیم گرفتم خودم بازی کنم. دیدم اجرای این دو نقش توسط خودم جالب درآمد و همین شد که تا انتها خودم ایفاگر این دو نقش شدم.
آیا نمایشی که شما اکنون روی صحنه دارید، «یوزف کا» را به عنوان نمادی از انسان مدرن که در جهانی سرشار از مفاهیم گوناگون گم شده و نمیداند به کدام سو باید برود معرفی میکند؟
بله، این هم تعبیر جالبی است. یوزف کا، فردی است که میخواهند هویت، مکان زندگی و جایگاهش را از او بگیرند و در این مسیرحتی جنسیتش هم در حال تغییر است. در واقع، انسانی سردرگم است که صبح از خواب بیدار میشود و به او اجازه نمیدهند از خانه خارج شود؛ و تمام مدت او را مورد محاکمه قرار میدهند و در نهایت آنقدر این فرد را مورد بازخواست قرار میدهند که نهایتاً خودش هم میخواهد خود را محاکمه کند. این در واقع کلیت این اثر و جهانی است که در آن ساخته شده، جهانی که بهنوعی یوزف را در خود غرق میکند. در حالی که او فقط میخواهد زندگی سادهای داشته باشد، با موجی از تهمتها و افتراها مواجه میشود که امکان تحقق چنین زندگیای را از او میگیرد.
نقد تاثیر سنت و مذهب نیز در این اثر پررنگ است. بهویژه آنجایی که سنت و مذهب در کنار ایدئولوژی قرار میگیرند و جنبهای سرکوبگر پیدا میکنند.
این شخصیت، در واقع در فضایی گرفتار شده که از سوی مذهب، به او خطوط و دستورات مشخصی داده میشود با این عنوان که «اگر این کارها را بکنی به صلاح است». اما یوزف کا، در پی هویت خودش است و در تلاش است در کنار این دو نیرو راهی برای عبور و گذر پیدا کند تا خودش را بیابد.
با توجه به استقبال خوب مخاطب از دور اول اجرای کار از بازخورد مخاطبان تا این لحظه بگویید؟
بله، خدا را شکر تماشاگر خوبی داریم و مردم به دیدن اجرا میآیند. قصه را دوست دارند و همین باعث شد تصمیم به باز تولید اثر بگیریم.