امیر افشارفتوحی/ صبا؛ در فضای پرتنش این روزهای فرهنگ و هنر کشور، نامه سرگشاده جمعی از هنرمندان برجسته تئاتر عروسکی خطاب به وزیر فرهنگ، نه تنها یک هشدار صنفی، بلکه زنگ خطری برای آینده یکی از معتبرترین سرمایههای فرهنگی ایران است. این نامه، سندی است از ناکارآمدی مدیریتی که اگر به سرعت مورد توجه قرار نگیرد، میتواند صدمات جبرانناپذیری به بدنه خلاق و جهانی شده تئاتر عروسکی ایران وارد کند.
استمرار یک بحران: از انجمنها تا تئاتر عروسکی
اگر چه در متن این نامه، تمرکز اصلی بر عملکرد خانم نادره رضایی معاونت هنری وزیر فرهنگ و برکناریهای غیرشفاف، برخوردهای آمرانه و فقدان برنامهریزی در حوزه نمایش عروسکی است، اما ریشه این بحران در سطحی وسیعتر و ساختاریتر جریان دارد. روزنامه صبا پیش از این در گزارشی مستند درباره عملکرد انجمنهای نمایش استانها، به صراحت از ضعفهای عمیق مدیریتی، بیبرنامگی، نارضایتی نیروهای صنفی و عدم تعامل مرکز هنرهای نمایشی با بدنه فعال تئاتر کشور پرده برداشته بود. یکی از موارد کلیدی که در آن گزارش مورد تأکید قرار گرفت، خلف وعدههای مکرر مالی مرکز و عدم تخصیص به موقع بودجه انجمنهای استانی و جشنوارههای محلی و تخصصی بود؛ مسألهای که مستقیماً بر چرخه تولید آثار نمایشی و حمایت از هنرمندان تأثیر منفی گذاشته است.
امروز نیز در نامه هنرمندان تئاتر عروسکی، ردپای همان آسیبها دیده میشود. بیتوجهی به زیرساختهای جشنواره بینالمللی تهران – مبارک، نداشتن برنامه برای ساماندهی سالنهای نمایشی و بیتدبیری در مدیریت منابع انسانی. چنین روندی درحالی ادامه دارد که جشنواره تهران – مبارک طی دو دهه به یکی از برندهای معتبر تئاتر عروسکی در منطقه بدل شده و همواره با تلاش هنرمندان مستقل و با حداقل حمایت دولتی، چرخ خود را چرخانده است.
جایگاه تئاتر عروسکی ایران در جهان
تئاتر عروسکی، برخلاف تصور عمومی که آن را صرفاً به حوزه سرگرمی کودکانه محدود میداند، یکی از مهمترین شاخههای نمایش خلاق و بینارشتهای است که از ظرفیتهای گسترده بیانی، آموزشی، روانشناختی و حتی سیاسی برخوردار است. پرداختن به پیشینه این هنر بصورت عمیق و گسترده در این مقال نمیگنجد ولی میتوان مختصر اشاره کرد که تئاتر عروسکی ایران از دهه ۱۳۵۰، با فعالیت هنرمندانی چون بهروز غریبپور و آثاری نظیر «کمانگیر» یا «افسانه چشمه ماه»، نخستین گامهای خود را به سوی تلفیق حرفهای هنر روایت و عروسکگردانی برداشت. این جریان، در دهههای بعد با گسترش دامنه هنرمندان و تقویت نهادهای نمایشی ادامه یافت و در سال ۱۳۷۲ به تأسیس جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران ـ مبارک انجامید؛ رویدادی که به همت مرکز هنرهای نمایشی و تلاش چهرههایی چون نظامالدین کیایی و بهروز غریبپور بنیان گذاشته شد. مسیر تثبیت و بلوغ این هنر با تأسیس رسمی گروه تئاتر عروسکی «آران» در سال ۱۳۸۲ به اوج رسید، گروهی که با تولید اپراهای عروسکی برگرفته از ادبیات کلاسیک فارسی، چشمانداز تازهای برای نمایش عروسکی در ایران ترسیم کرد.
جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران ـ مبارک در طول ۲۰ دوره برگزاری خود، از معتبرترین رویدادهای تئاتری منطقه و حتی جهان محسوب شده و به شکل مستمر میزبان گروههایی از کشورهای پیشرو در تئاتر عروسکی چون جمهوری چک، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و لهستان بوده است. از سوی دیگر، حضور فعال گروههای ایرانی در جشنوارههای معتبر جهانی نشان میدهد که تئاتر عروسکی ایران، سهم جدی و محترمی در جامعه جهانی این هنر نمایشی دارد.
چرا نامه اخیر اهمیت دارد؟
امضاکنندگان این نامه، از دل جامعه حرفهای نمایش عروسکی آمدهاند؛ بدنهای که در دهههای اخیر، با وجود کمبود منابع و حمایت، چرخ این هنر را در صحنههای ملی و بینالمللی زنده نگه داشته است. وقتی این طیف وسیع از بدنه اصلی تئاتر عروسکی کشور در اعتراض به عملکرد معاونت امور هنری به صورت جمعی دست به اعتراض میزنند، نباید با سکوت یا بی توجهی از کنار آن گذشت.
بر اساس مفاد این نامه، ورود خانم نادره رضایی به عنوان معاون امور هنری، همزمان بوده است با سلسله تصمیمهایی که آشکارا به تضعیف تئاتر عروسکی منجر شدهاند. از جمله: برکناری ناگهانی و غیرشفاف دبیر جشنواره، آقای نیلی، تنها ده روز پیش از برگزاری جشنواره بیستم، که برخلاف تمام اصول مدیریت فرهنگی و انسجام رویدادهای ملی بوده است. چنین اقدامی در هیچ جشنواره معتبر دیگری سابقه نداشته و ضربه جدی به اعتماد هنرمندان وارد کرده است.
نبود برنامه منسجم برای برگزاری دوره بیست و یکم جشنواره و تعلل چند ماهه در اعلام فراخوان و انتخاب دبیر، آن هم در شرایطی که برنامهریزی برای حضور مهمانان خارجی، تأمین بودجه ارزی و تدارک اجراهای عروسکی در سالنهای خاص، نیازمند حداقل ۶ ماه برنامهریزی مستمر است.
بیتوجهی به وضعیت بحرانی سالنهای نمایشی، بهویژه سالنهایی که پتانسیل میزبانی از آثار عروسکی را دارند، مانند تالار هنر و برخی تماشاخانههای کوچک و همچنین فرسودگی عمومی مجموعههایی نظیر تئاتر شهر، موجب شده تا امکان اجرای حرفهای آثار عروسکی با استانداردهای روز، در اغلب موارد فراهم نباشد.
تداوم فضای بیاعتمادی، انتصابات غیراصولی و برخوردهای آمرانه که نه تنها هنرمندان با سابقه، بلکه کارشناسان و مدیران اجرایی با تجربه را نیز دلسرد کرده است.
چرا تئاتر عروسکی نیاز به حمایت دولتی دارد؟
در بسیاری از کشورهای صاحب تجربه در حوزه نمایش عروسکی، حمایتهای دولتی نه فقط شامل بودجهگذاری مشخص، بلکه طراحی «سیاستهای کلان توسعه تئاتر عروسکی» در قالب سندهای راهبردی و تدوین نظام بودجه مستمر است.
این در حالی است که در ایران، تنها پشتیبان جدی تئاتر عروسکی، همان جشنواره تهران ـ مبارک است که خود نیز اکنون در معرض زوال و بیثباتی قرار گرفته است.
بازگشت به عقلانیت فرهنگی
سیاستزدایی از مدیریت فرهنگی، شرط نخست پایداری هنر است. آنچه در بدنه معاونت هنری رخ داده، به روشنی نتیجه سیاستزدگی و بی توجهی به خرد جمعی اهل فن است. تئاتر عروسکی، یک هنر نمایشی ساده و کودکانه نیست، بلکه بخشی از ذخیره تمدنی و گفتوگوی بینفرهنگی ماست که سالها تلاش و تجربه پشت آن است.
نامه هنرمندان نه یک گلایه شخصی، بلکه یک طومار مسئولانه در دفاع از سرمایه ملی است. وظیفه وزیر فرهنگ آن است که این صدا را بشنود، به آن پاسخ دهد و از مسیر گفتوگوی مستقیم با هنرمندان این حوزه، شرایطی فراهم آورد که تئاتر عروسکی، نه در سایه سوءمدیریت، بلکه در پرتو حمایتهای اصولی و کارشناسانه رشد کند.
در پایان مجموعه رسانهای صبا، مطابق رسالت خود در شفاف سازی و پیگیری مسائل فرهنگ و هنر، این موضوع را به صورت مستمر و دقیق دنبال خواهد کرد. بدیهی است حق پاسخگویی برای تمامی افرادی که نامشان در این گزارش آمده، محفوظ است؛ چرا که شفافیت، نه امتیاز، بلکه یک الزام بدیهی در عرصه مدیریت فرهنگی است.