عادل بزدوده کارگردان و نویسنده حوزه کودک با اشاره به شرایط تئاتر کودک و نوجوان در ایران می گوید:اگر بخواهیم امکانات تئاتر کودک را در سطح گسترده ایران تعریف کنیم، از 100 نمره، 1/5 هم نمیگیرد.
کمتر کسی است که عادل بزدوده را چه بهلحاظ فعالیتهای مداومش در مقام نویسنده، کارگردان و طراح عروسک در حوزه تئاتر کودک و نوجوان و چه بهعنوان طراح عروسک در برنامههای ماندگار تلویزیون نشناسد و نداند که همواره فعالیت برای گروه کودکان و نوجوانان دغدغه اصلی او محسوب میشود. به بهانه برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان در مورد اقتصاد تئاتر کودک و نوجوان با او گفتوگو کردهایم.
بهنظر شما تئاتر کودک و نوجوان در ایران چه شرایطی دارد؟
اگر بخواهیم امکانات تئاتر کودک را در سطح گسترده ایران تعریف کنیم، از ۱۰۰ نمره، ۱/۵ هم نمیگیرد. کمترین توجه در ایران به تئاتر کودک و نوجوان اختصاص دارد و مسئولان تئاتر تنها درباره تئاتر کودک و اهمیت آن حرف میزنند. در تهران تنها سه سالن تئاتر کودک و نوجوان وجود دارد. دو سالن بهشدت غیراستاندارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و یک تالار هنر، چگونه میتواند چند میلیون کودک را سیراب کند؟ من ۵۰ سال پیش فعالیتم را در این حوزه آغاز کردم، در آن زمان امکانات سختافرازی و وضعیت تئاتر کودک بهتر بود. در آن زمان جمعیت ایران حدود ۳۰ میلیون نفر بود، اما امروز جمعیت ایران حدود ۸۰ میلیون نفر است و در این میان، کودکان بیشترین نسبت جمعیت را به خود اختصاص دادهاند. در این مدت چند سالن تخصصی تئاتر کودک حتی از نوع غیراستانداردش اضافه شده است؟ هیچ! چگونه از همان سالنهایی که داشتهایم حفاظت کردهایم یا چه میزان برای ترمیم سالنها و بهوجود آوردن فضای مناسب کودک در کنار سالنهای موجود هزینه کردهایم؟ بازهم هیچ!
چه راهحلی برای این معضل وجود دارد؟
رشد تئاتر کودک و نوجوان از طریق برنامهگذاری درست صورت میگیرد که در این زمینه هم چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی شاهد سکوتیم. باید نگاه بسیار بسیار کلانی به تئاتر کودک و نوجوان شود و برای این گروه، سالنهای چند منظوره ساخته شود. البته منظور من از سالن چند منظوره با سالنهایی که با این عنوان در سطح شهر ساخته شده و تئاتر، کنسرت، جنگ، همایش و... در آن اجرا میشود، بسیار متفاوت است. منظور من سالنی اختصاصی با دو نوع کاربرد برای تئاتر کودک و تئاتر نوجوان است. دولت باید بفهمد که از انبوه امکانات سختافزاریای که در اختیار دارد، باید از تئاتر کودک و نوجوان حمایت کند.
برخی از اهالی تئاتر معتقدند یکی از مشکلات تئاتر کودک، فقدان متخصصان در این حوزه است.
افرادی که از دانشگاه هنر فارغالتحصیل میشوند، از سال اول تا چهارم دانشگاه، حتی یک واحد تخصصی در زمینه تئاتر کودک و نوجوان نمیگذرانند. از یکسو در زمینه سختافزار تئاتر فعالیتی انجام نمیشود و از سویی دیگر دانشگاههای ما از تربیت کردن هنرمندان فعال در تئاتر کودک و نوجوان، عاجز است. جامعه به پزشک نیاز دارد، درنتیجه دانشگاه پزشک تربیت میکند، جامعه به تئاتر کودک و نوجوان نیاز دارد، اما کجاست دانشگاهی که نحوه فعالیت در این حوزه را به دانشجویان آموزش دهد؟
از لحاظ اقتصادی تئاتر کودک و نوجوان چه شرایطی دارد؟
تا زمانیکه تعدد فضای اجرای تئاتر کودک و نوجوان در سراسر ایران نداشته باشیم و خانوادهها بردن فرزندان خود به سالن تئاتر را در سبد خود قرار ندهند، نمیتوانیم درمورد این مساله صحبت کنیم. الان تئاتر در سبد خانوادههای ما نیست، کارمندان ما نمیتوانند کودکان خود را برای دیدن تئاتر به سالن ببرند. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان با امکانات بسیار محدود و تالار هنر هم به شکلی دیگر، جور همه متولیان تئاتر فرهنگ ایران را میکشند. این دو مرکز که برای آنها دو بند و نیم هم خرج نشده است، چگونه میتوانند پاسخگوی خیل عظیم کودکان حتی تنها در تهران باشند؟ هر تئاتر ۳۰ اجرا دارد و در هر اجرا نهایتا ۲۰۰ مخاطب میتوانند نمایش را ببینند، چند درصد از کودکان و نوجوانان موفق میشوند نمایش ببینند؟ با متولیان تئاتر کودک که باید زندگی خود را از این طریق بگذرانند و فوق لیسانس این رشته را گرفتهاند، شوخی میشود. مگر هنر شغل نیست و هنرمندان نباید از طریق هنر درآمدزایی داشته باشند؟
بیستودومین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان، بهتازگی پایان یافته است، این قبیل جشنوارهها برای بهبود وضعیت تئاتر کودک و نوجوان کمک محسوب نمیشوند؟
وضعیت بسیار بدتر از این حرفهاست و نباید با جشنواره سالانه تئاتر کودک و نوجوان و جشنواره دوسالانه تئاتر عروسکی، سرمان را شیره بمالیم و بگوییم چون این دو جشنواره را داریم پس وضعیت تئاتر کودک در ایران خوب است! اینها فریبی بیش نیستند که بهوسیله آن میتوانیم سر خود را کلاه بگذاریم. بهجای اینها باید وزارتخانههایی که داعیه کار فرهنگی و اجتماعی کردن دارند، ترتیبی دهند که اتاق فکری تشکیل دهند و در آن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شهرداری و وزارت کار و امور اجتماعی، بیندیشند که به نظر آنها آیا به تئاتر کودک و نوجوان نیازی هست یا نه. از ظواهر امر مشخص است که در این ۳۵ سال، چنین نیازی احساس نشده است و این جشنوارهها نیز سرابی بیش نیستند. جشنوارهها در بهترین حالت، مسکن هستند و تاثیر آنها چند روز دوام میآورد اما ما به علاج واقعی نیاز داریم یعنی ساختن سالنهای نمایش مطابق با استانداردهای جهانی و با مدیریت هنری که در شرایط فعلی هیچیک از اینها را نداریم. بالاخره جشنوارهها برگزار میشود اما بهصورت فلهای که نتیجه آن بیلان برای مدیران است و این یعنی بیتوجهی محض.
برخی از فعالان عرصه تئاتر کودک و نوجوان معتقدند که کمک هزینههای دولتی دردی را از اهالی تئاتر درمان نمیکند و اگر بستههای حمایتی از قبیل تبلیغات یا افزایش تعداد اجراها برای تئاتر کودک و نوجوان تعریف شود وضعیت این تئاتر بهتر میشود. نظر شما در این زمینه چیست؟
من با این قسمت که بودجه بسیار بسیار ناچیزی به تئاتر کودک و نوجوان اختصاص داده میشود موافقم اما درمورد قطع شدن همین بودجه بسیار اندک وقتی اسپانسر به تئاتر کودک و نوجوان نمیپردازد، سالن نداریم، همهچیز دولتی است و بخش خصوصی هم فضایی را در اختیار این تئاتر نمیگذارد، چگونه تئاتر کودک روی پای خود بایستد.
پس بهنظر شما اگر بخش خصوصی به حوزه تئاتر کودک ورود کند، اتفاقهای خوبی برای اهالی این حوزه رخ میدهد؟
من اصلا موافق ورود بخش خصوصی به تئاتر کودک و نوجوان نیستم چراکه ورود بخش خصوصی به این حوزه یعنی دور شدن تئاتر کودک از مبانی تربیتی و مسائلی که کانون پرورش فکری به آنها تعهد دارد و سوق دادن گروههای آماتور و نیمهآماتور تئاتر کودک بهجایی که فرهنگ را از بین ببرند. بهترین سرمایهگذاری در حوزه کودک این است که دولت تئاتر کودک و نوجوان را فراموش نکند. البته وقتی وزیران ما چه در این دوره و چه در دورههای گذشته، نه برای فرزندانشان و نه فامیل و آشنایانشان تئاتر را لازم نمیدانند، انتظار حمایت داشتن بیهوده است. همه مسئولان تنها در حرف از تئاتر حمایت میکنند اما هیچگونه اقدامی را از سوی آنها نمیبینیم. کانون پرورش فکری نمیتواند با یک دست اینهمه وزنه را جابهجا کند و دولت باید با نگاهی زیربنایی به کانون کمک کند تا سالن تئاتر تاسیس کند. اینکه چرا به این موضوع رسیدگی نمیکنند و به تئاتر کودک توجه نمیکنند، مثل روز روشن است که تئاتر را نمیخواهند. کودکان ما خانهنشین شدهاند و بهسراغ بازیهای رایانهای میروند، این مساله بر گردن افرادی است که نمیخواهند فرهنگ ایرانزمین بهوسیله تئاتر به کودکان منتقل شود. خطر از بیخ گوشمان گذشته است و با خطری بهمراتب وحشتناکتر در آیندهای نزدیک روبهرو میشویم، بهزودی کودکانمان را میبینیم که دور از پدر و مادرهایشان به فردیت میرسند و از جمع بودن گریزانتر از امروز میشوند. من در مدیریت کلان، سهلانگاری در زمینه تئاتر کودک و نوجوان میبینم. اصل ماجرا در حاکمیت، مجلس و دولتهاست. آنها باید بودجه عمرانی برای ساختوساز سالن در نظر بگیرند. مسیر تئاتر کودک و نوجوان بسیار ناهموار است اما با توجه به عشق و علاقهای که بچههای تئاتر کودک و نوجوان با آن نمایشهای خود را آماده میکنند با بودجهای تعریف شده و درست، میتوانیم به آینده این حوزه امیدوار باشیم.
مینا صفار
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است