به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، محسن انیسی منتقد در یادداشتی به این سوال که چرا باید از سینمای اعتراضی متعهد حمایت کرد؟ پرداخته است.
متن یادداشت بدین شرح است: «سینمای استراتژیک از آن دستهبندیهایی است که تا نام آن مطرح میشود اغلب ما به شکل ناخواسته به یاد موضوعات سیاسی یا امنیتی یا جنگی میافتیم و تصور میکنیم که این لفظ به آثاری اختصاص پیدا میکند که لزوما در ارتباط با موضوعاتی از همین جنس (یعنی سیاسی و امنیتی یا جنگی) ساخته شده باشد.
با این پیش فرض اساسا سینمای استراتژیک یعنی هر فیلمی که میخواهد به یک مساله سیاسی تاریخی یا روز پاسخ بدهد یا قرار است یک قصه کمتر شنیده شده از جنگ را به تصویر بکشد و یا اینکه قرار است با روایت یک قصه تاریخی در ارتباط با یک موضوع روز هشدار دهد.
البته که همه مواردی که ذکر کردیم در دایره سینمای استراتژیک قرار میگیرند. در این شرایط آثاری همچون «بادیگارد» و «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا که در پاسخ به اتفاقات سیاسی و اجتماعی روز جامعه ایرانی بودند و یا فیلمهایی از جنس «سیانور» و «ماجرای نیمروز ۱ و ۲» که قصد داشتند با بازخوانی عملکرد سازمان منافقین نسبت به برخی از شبهات مطرح شده از سوی آنها در این چند سال اخیر نیز پاسخ دهند؛ همگی در دایره سینمای استراتژیک قرار میگیرند.
اما به نظر میرسد تغییر شرایط جامعه ایرانی در چند سال اخیر باعث شده تا وظایف سینمای استراتژیک و متولیان آن نیز، گستردهتر شود. در شرایطی که جامعه ایرانی در این چند سال با فشارهای بیرحمانه تحریمهای ظالمانه غرب از یکسو و بیتدبیری مدیران دولتی از سوی دیگر روبرو شده است، شاید یکی از مهمترین وظایف سینما به ویژه در حوزه آثار استراتژیک، تمرکز بر تولید آثاری اعتراضی-انتقادی در ارتباط با این موضوع باشد. آثاری که بتواند با حفظ نگاه متعهدانه خود به طرح مطالبات برحق اقتصادی و اجتماعی مردم از دولت و مدیران بپردازد. جامعهای که انتظار دارد تا سینما ابزاری برای بیان حرفها و خواستههایش باشد و حالا یکی از مهمترین دغدغههایش طرح مطالبات اقتصادی و اجتماعی آن از طریق رسانهای همچون سینماست.
سینمای اعتراضی-انتقادی گونه جدیدی در سینمای ایران نیست بلکه از سالها پیش در سینمای ما آثاری از جنس اعتراض تولید میشده است اما نکته مهم در ارتباط با تغییر رویکردهای سینمای استراتژیک برای توجه ویژه و سرمایهگذاری بر این قبیل آثار آن است که، رویکردهای اعتراضی و انتقادی موجود در آثاری همچون «خروج» و «روز بلوا» که اولین تجربههای سینمای استراتژیک در این حوزه است، گشایشگر باب جدیدی در تولید این قبیل آثار هستند. آثاری که در کنار طرح اعتراضات مردم سعی نمیکنند به طور کلی کل سیستم اجتماعی و اقتصادی کشور را زیر سوال ببرند.
این آثار شاید از باب کیفی و در مقام مقایسه با سایر آثار همین فیلمسازان، فیلمهایی خاص و ویژه نباشند اما واقعیت آن است که ساخت آثاری از این دست میتوانند بابی جدید را در سینمای اعتراضی و انتقادی ایران باز کند که هم راوی درد مردم باشد و هم ابزاری برای زیر سوال بردن کلیت سیستم اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور نباشد.
اگر زمانی تولید فیلمهایی در حوزه سینمای دفاع مقدس یا با موضوعاتی سیاسی و امنیتی محدوده سینمای استراتژیک ایران را معین میکرد؛ حالا باید پذیرفت که با تغییر شرایط اجتماعی و دغدغههای مردم و تبدیل دشمنی دشمنان از حیطه جنگ نظامی به حوزه جنگ اقتصادی، آثاری از سینمای اعتراضی و انتقادی است که میتواند در زمره سینمای استراتژیک قرار بگیرد.
سینمای استراتژیک حالا با این رویکردهای جدید، تعریفی تازه و دایرهای گستردهتر پیدا کرده است؛ دایرهای که در آن هم فیلمهای ارزشمندی همچون «روز صفر» که نگاهی ملی به مساله حفظ امنیت این آب و خاک دارند، جا میگیرد و هم فیلمهایی همچون «خروج» ابراهیم حاتمیکیا و «روز بلوا» بهروز شعیبی که با قصههای اعتراضی-انتقادی خود سعی دارند تا روایتگر حرف مردم و اعتراض آنها باشند. هر چند که باب سینمای اعتراضی به این شکل جدید تازه باز شده و مسیری طولانی پیش روی این آثار است؛ مسیری که باید انتظار داشت در ادامه روز به روز بهتر شود و منجر به تولید آثاری باکیفیتتر در این حوزه شود.»
انتهای پیام/
There are no comments yet