به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری صبا، شهاب اسفندیاری مدرس و پروهشگر سینما در برنامه سینمایی «هفت» که از شبکه سه سیما روی آنتن میرود، در پاسخ به این پرسش که آیا در بحث داوریهای جشنواره ملی فیلم فجر ایدئولوژی وجود دارد یا نه، گفت: این بحث هر ساله در جشنواره ملی فیلم فجر مطرح است و شاید عده ای فکر کنند از آنجا که برگزارکننده و حامی این جشنواره دولت است، این مسایل مطرح می شود. بحث ایدئولوژیک بودن یا نبودن جوایز محدود و خاص جشنواره ملی فیلم فجر ماست و برخی اوقات شواهدی است که این ظن و شبهه را زیاد می کند به عنوان مثال فیلم سینمایی «خروج» ابراهیم حاتمیکیا که امسال در جشنواره حضور داشت و فیلمی انتقادی نسبت به دولت بود، در سه بخش اصلی جشنواره حتی کاندید هم نشد. هیات داوران ممکن است بگوید که ما صرفا از منظر هنری و معیارهای تکنیکی ارزیابی و داوری کردیم و به هرحال افرادی هم ممکن است باور دیگری داشته باشند. این سوال بزرگتری را مطرح میکند و اگر ما فراتر از جشنواره ملی فیلم جشنوارههای دیگر را نیز ببینیم متوجه می شویم این مساله فراگیر است.
وی ادامه داد: مساله توجه به اولویتها و مسایلی غیر از ویژگیهای زیبایی شناسی حتی در جایزه اسکار نیز در سالهای اخیر بحث برانگیز شده است به عنوان مثال مساله سیاه پوستان. در جوایز اسکار یکی از مسایلی که همه ساله هنگام اعلام نامزدهای دریافت جوایز اسکار مطرح میشود این است که چه تعداد نامزد رنگینپوست داریم چه تعداد نامزد سفیدپوست؟ در واقع نامزد شدن یا نشدن جایزه گرفتن یا نگرفتن کارگردانان، بازیگران، عوامل فنی و… رنگین پوست یک شاخص است که درباره آن بحث میشود و نشان میدهد که آیا یک تبعیض سیستماتیک در ساختار هالیوود است یا نه؟ ممکن است بقیه بگویند چرا باید این موضوع را در جوایز دخالت بدهند و درباره آن بحث کنند؟
برخی از جشنواره های جهانی اساسا به داشتن اولویتهای دیگری مشهور هستند
این پژوهشگر سینما با بیان اینکه یکی از مسایل دیگر که در اختتامیه جوایز اسکار بحث انگیز شده تعداد نامزدهای زن در بخشهای مختلف بوده است، گفت: بحث تعداد نامزدهای زن به ویژه در بخشهای تالیفی مانند کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی که واجد اهمیت بیشتری در مشاغل سینمایی است، پررنگ تر بوده است. به عنوان مثال چرا چند سال پیش فرانسیس مک دورمند تمام نامزدهای زن بخشهای مختلف را صدا زد که بایستند؟ همچنین بحثهایی مطرح میشود درباره اینکه به خیلی از فیلمنامهنویسان زن در هالیوود بها داده نمیشود، حقشان ضایع میشود و تبعا امکان نامزد شدن در بخشهای مختلف و گرفتن جایزه را ندارند. این بحثها فقط محدود به سینمای ما نیست. برخی از جشنواره های جهانی اساسا مشهور هستند به اینکه اولویتهای دیگری دارند و این اولویتها نیز برایشان افتخار است.
اسفندیاری افزود: به عنوان مثال فرض کنید یک فاجعه انسانی در بخشی از جهان رخ داده است و انسان های زیادی کشته شده اند و یک فیلمسازی درباره آن فاجعه فیلم ساخته است. گاهی جشنوارهها با اشتیاق به سراغ اینگونه این فیلمها میروند تا بگویند جشنواره ما به مسایل انسانی توجه دارد و صرفا یک جشنواره انتزاعی و هنری نیست. در این سالهای اخیر حتی در جوایز اسکار و یا جشنوارههای دیگر هم دیدهایم که فیلمهای مستندی مثلا درباره سوریه ساخته شده و یا جایزه گرفته یا تشویق شده است. این مساله، مساله توجه به درد و رنج انسان و توجه به فاجعهای مانند فاجعه زیست محیطی است.
وی تاکید کرد: ما بحث درباره مضامین فیلمها را خاص خود میدانیم. ما یک جشنوارهای داریم که دولت هزینه آن را میدهد و اینجاست که مساله مضامین مطرح میشود اما چنین مسالهای مطرح نیست و خیلی از جشنوارهها توجه به این مضامین را واجد ارزش میدانند. اساسا آیا داوری هنری میتواند فارغ از اندیشه، ذهنیت، جهانبینی، تفکر، فلسفه و نهایتا ایدئولوژی باشد؟ اصول زیباشناسی که ما بر اساس آن قضاوت میکنیم از کجا میآید؟ مکاتب زیباییشناسی که بر اساس آن فیلمها و آثار هنری دیگر داوری میشود از کجا آمدهاند؟ ابتدا یک اندیشه، فلسفه و جهان بینی وجود داشته است و بر اساس آن نگرش در واقع یک دیدگاه زیبایی شناختی، شاخصها، معیارها و ارزشهایی به وجود آمده است و بر اساس آن منتقدان و داوران آثار را داوری کردهاند.
زیباییشناسی نمیتواند عاری از فلسفه، جهانبینی، تفکر و ایدئولوژی باشد
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه زیباییشناسی نمیتواند عاری از فلسفه، جهانبینی، تفکر و ایدئولوژی باشد، عنوان کرد: لازم است این نکته را بگویم برای آنکه عدهای فکر نکنند این موضوع خاص ما است. میخواهم جمله ای را از دیکشنری آکسفورد فرهنگ مطالعات فیلم ذیل مدخل زیبایی شناسی بیان کنم که برای هنرمندان و منتقدان مهم است. در این کتاب آمده است سوالات مربوط به ارزش زیبایی شناختی اساسا ایدئولوژیک هستند. در واقع میگوید زیباییشناسی فیلم چیست و چرا از سال ۱۹۶۰ به بعد بحث زیبایی شناسی فیلم به حاشیه رفته و کمتر به آن پرداخته شده است. این کتاب درباره این چرایی اینگونه توضیح میدهد که برای آنکه هر چه قدر خواستند برای زیباشناسی فیلم قاعده درست کنند که بگویند فارغ از محتوا میتوان قضاوت کرد به ایدئولوژی رسیدهاند.
اسفندیاری ادامه داد: حال این سوال مطرح میشود که آیا باید به فیلمی که در عین خوش ساخت بودن به لحاظ تکنیک، هنر، فیلمبرداری، تصویربرداری، نور، صدا، بازیگری و… در ستایش نژادپرستی است، جایزه داد؟ آیا جشنواره ای در جهان است که اینگونه فیلمها را بپذیرد؟ یا جشنواره ای در جهان وجود دارد که فیلمی را که در مذمت جنس زن ساخته شده است، بپذیرد و جایزه بدهد؟ بسیاری از موضوعات وجود دارد که برای این موضوع از حیطه داوری هنری کنار گذاشته میشود و اگر ارزش های هنری نیز داشته باشد به آن توجه نمیشود و نشان میدهد که این تفکیک پذیرفته نیست که بگوییم عده ای با معیارهای ایدئولوژیک و عده ای دیگر با معیارهای هنری قضاوت میکنند. همه افراد ارزشها و دیدگاههای خود را دارند که ممکن است متفاوت باشد. این دوگانه ساخته شده که یک عده هنری نگاه میکنند و یک عده ایدئولوژیک دوگانه کاذبی است.
بسیاری از نقدها مربوط به محتوا است
وی درباره مبحث نقد فیلم نیز توضیح داد: یک ادعایی که در زمینه نقد وجود دارد این است که کار منتقد تشخیص فیلم خوب از بد است و در این زمینه فرض شایع این است که منتقد صرفا بر اساس ویژگیهای زیباشناسی، تکنینکی، فنی و هنری فیلم را داوری میکند و میگوید چه فیلمی خوب است و چه فیلمی خوب نیست. این یک واقعیت است. بسیاری از نقدها مربوط به محتوا است. اینکه بگوییم یک فیلمی نبض زمانه اش را بدست گرفته است ویژگی زیباشناختی نیست. چرا به فیلمی که گوشهای ناگفته از مسایل روز، تاریخ و فرهنگ را بازگو میکند میگوییم قصه ناگفته و برای آن ارزش قایل میشویم؟ این زیبایی شناختی نیست. بسیاری از ارزشهایی که در نقد فیلم و یا در داوری وجود دارد دقیقا به محتوا، مضمون، ارزشها و ایدئولوژی بازمیگردد و مشکلی هم ندارد.
این پژوهشگر سینما ادامه داد: من فکر می کنم تفکیک به وجود آمده نوعی بازی است به گونهای که میخواهیم ایدئولوژی خود را پنهان کنیم و بگوییم ما ایدئولوژی نداریم و دیگران دارند و ما صرفا هنری و تکنیکی بررسی میکنیم. در دورههای مختلف از جشنواره ملی فیلم فجر که در دهه فجر برگزار میشود، اتفاقات جالبی رخ میدهد. من قضاوت نمیکنم اما به عنوان مثال در دورهای که فیلم سینمایی «چ» ابراهیم حاتمیکیا و فیلم سینمایی «شیار۱۴۳» نرگس آبیار در جشنواره حضور دارند فیلم سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بهترین فیلم جشنواره میشود. یا در سالی که محمدحسین مهدویان فیلمی برای جشنواره میسازد، سیمرغی نمیگیرد اما اولین فیلم سعید روستایی به تنهایی چهار سیمرغ و فیلم او در مجموع ۱۱ تا ۱۲ سیمرغ میگیرد.
در جشنواره ملی فیلم فجر امسال ایدئولوژیک عمل کردند
اسفندیاری بیان کرد: همان سالی که محمدحسین مهدویان با فیلم «ماجرای نیمروز» در جشنواره حضور داشت فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» جایزه بهترین کارگردانی را گرفت. همچنین در سی و هفتمین جشنواره ملی فیلم فجر کارگردان فیلم سینمایی «مسخره باز» دو سیمرغ گرفت و مهدویان با وجود آنکه فصل ناگفته ای از تاریخ را در فیلمش بازگو کرده بود جایزهای نگرفت. این مسایل پرسش ایجاد میکند. من زمانی که فیلم «درخت گردو» مهدویان را دیدم، گفتم امسال به آقای مهدویان جایزه میدهند تا بداند که باید چه فیلمی بسازد و چگونه بسازد تا جایزه بگیرد. به نظر من کاملا در جشنواره ملی فیلم فجر امسال ایدئولوژیک عمل کردند و این عمل آشکار است و پنهان نیست.
وی افزود: به نظر من این اشتباه باعث شده است که فکر کنیم رفته رفته تولیدات بنیاد فارابی همه در یک سمت و سو و گرایش میل پیدا میکنند و غیر ایدئولوژیک میشود اما ایدئولوژی این نیست که شما فقط یک حرفهایی را بزنید بلکه این است که شما یک حرف هایی را هم نزنید. اینکه یک چیزهایی از سینما حذف شود، دیده نشود و سراغ موضوعاتی نرویم همان بخشی از ایدئولوژی پنهان است که کار میکند. چه اتفاقی افتاده است که ۳۰ سال از بمباران شیمیایی سردشت و عملیات مرصاد فیلم نساختیم. این ذهنیتی که نباید ایدئولوژیک باشیم باعث شده است که برای فیلمسازان ارزش نداشته نباشد که برای یکسری از مهمترین مقاطع و حوادث تاریخی خودمان فیلم بسازند. همچنین برای سرمایهگذاران و مدیران نیز حمایت از چنین آثاری واجد اهمیت نباشد و به سراغ ساخت فیلم با ژانرها و گونههایی که در واقع ایدئولوژیهای دیگری را پشتیبانی، ترویج و حمایت میکند، بروند.
تعطیل کردن مراکز فرهنگی هنر نیست
این مدرس سینما با اشاره به اینکه تولید فیلم در سینما منحصر به یک نهاد، سازمان، دستگاه و بنیاد نیست، عنوان کرد: این موضوع تنوع نیز ایجاد کرده است. یک دورهای بنیاد فارابی مهمترین مرکز تولید فیلمها بوده و دوره ای دیگر حوزه هنری از نظر تولیدات سینمایی پررونق بوده است. در دوره ای نیز سیمافیلم این وظیفه را برعهده داشت. به نظر من امروزه خلا این بنیاد، مراکز و سازمانهایی که در دوره ای بسیار فعال و موثر بودند و بعد به دلیل نگرش ها و ایدئولوژیکهای غلط و نادرستی که در واقع ذهن بسیاری از مدیران را مسموم کرد که دولت نباید وارد فعالیتهای فرهنگی شود و بهتر است بخش خصوصی ولو تاجر بازار نیز روی فیلمها سرمایهگذاری کند، دیده میشود.
اسفندیاری با اشاره به اینکه آلمان ۹۰ درصد فیلمهایش با حمایت دولت ساخته میشود، گفت: فرانسه نیز سالی ۱ میلیارد یورو در سینما سرمایهگذاری میکند. جای شکرش باقی است که سازمانی مثل اوج این خلا و رکودی که ما در دستگاههای دیگر می بینیم جبران کرده است. در حالی که برخی نهادها تقریبا رو به اضمحلال میروند و با نگاه به اینکه تعطیلی را افتخار میدانند، اوج پای کار است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که مدیریت فرهنگی که کارش تعطیل کردن سینما، نهادها و مراکزی باشد که از فیلمها حمایت میکند، به چه دلیل باید حقوق بگیرد. تعطیل کردن که هنر نیست.
امیدوارم که یک بازنگری در سطوح عالی سیاستگذاری فرهنگی رخ بدهد
وی درباره توجه نکردن به فیلم «لباس شخصی» در جشنواره گفت: این کم لطفی که نسبت به فیلم «لباس شخصی» شد پیامی را با خود به همراه دارد که به کارگردان میگوید اینگونه فیلم نساز. ایدئولوژی روشن است.
این مدرس سینما ادامه داد: یک وقت است که شما یک لوح تقدیر به این جوانی که به سراغ یک موضوع سخت، حساس، پیچیده و ترسناک رفته است، میدهید. اتفاقا این جوان زمانی که میخواست فیلمنامهاش را کار کند با من مشورت کرد. من ترسیدم و به او گفتم از آنجا که این اولین کارت است، نابود میشوی. این جوان جسارت کرده و این فیلم را ساخته است. ندیدن این فیلم خود یک بیانیه است و از این روشن تر نمیشد به جوانان بیانیه و خط داد که چگونه فیلمی بسازند. این کاملا ایدئولوژیک است.
اسفندیاری در پایان مطرح کرد: من فکر میکنم علیرغم بی مهریهایی که نسل ها از نگاه ایدئولوژیک حاکم بر جشنواره ملی فیلم فجر دیدهاند هم چنان این گرایش و تمایل را میبینیم که نسل جدیدی از فیلمسازان میآیند و بدون ملاحظه این مسایل راهشان را ادامه میدهند و فیلمهای خود را میسازند. فقط امیدوارم که یک بازنگری و تجدیدنظری در سطوح عالی سیاستگذاری فرهنگی ما درباره این مقوله رخ بدهد. متاسفانه سینما از دستور کار مقامات عالی دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی خارج شده و اینها نتیجه اش پیامدهای ناگواری در سینما خواهد داشت.
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است