-قبلاً تجربه بازی در مجموعههای طنز را داشتهام و فکر میکنم «سالهای دور از خانه» هم پیشنهاد متفاوتی بود و زمانی که فیلمنامه را خواندم به نظرم خیلی خوب و متفاوت آمد، ضمن اینکه گروهی که قرار بود با هم کار کنیم بسیار حرفهای و دوستداشتنی بودند. زمانی که بازیگر، فیلمنامه را میخواند حدس میزند که نتیجه کار چطور از آب درمیآید و میتواند آیندهنگری کند. ابتدا به این دلیل که حس میکردم نقش کاراکترهای زن مجموعه کمرنگتر است مرا مردد میکرد، ولی دیدم کار، فضایی دارد که همه نقشها در شکلگیری آن شریک هستند و این کار گروهی جذابیت زیادی برایم داشت.
-من دقیقاً تجربه متوقف شدن ساخت یک سریال نمایش خانگی را دارم و «عشق تعطیل نیست» به کارگردانی بیژن بیرنگ همین طور شد. این مساله برای بازیگر به نحوه انتخاب و تجربهاش برمیگردد. ما سعی میکنیم درست تصمیم بگیریم و وقتی اتفاق ناخوشایندی برای کاری رخ میدهد باعث میشود در پیشنهادهای بعدی حساستر انتخاب کنیم و با دقت بیشتری قرارداد ببندیم. هر کمکاری در فعالیتهای گروهی باعث میشود تر و خشک باهم بسوزند و کلیت کار زیر سوال میرود. نگرانی ما در حال حاضر این است که در این وضعیت دستکم هر کس وظیفه خودش را درست انجام دهد. ما بازیگرها چندین بند در قرارداد داریم که باید به همه آنها عمل کنیم و از سوی دیگر گروه تولید یک بند دارد که زیر همان میزند. فکر میکنم هیچ چیزی قابل پیشبینی نیست و بهترین پروژه هم ممکن است به هر دلیلی متوقف شود. البته در سریال «سالهای دور از خانه» چنین مشکلی نداشتیم و محمدحسین قاسمی از تهیهکنندههای خوب سینماست و با او خوب کار کردیم.
-مخاطب همیشه برای ما قابل احترام است و دوست داریم نظرش را بدانیم. من بهعنوان بازیگر باید ابتدا تواناییهای خودم را در نظر بگیرم سپس در اثری حضور پیدا کنم. همیشه سعی میکنم اگر نقشی را میپذیرم در موردش خوب فکر کنم و به نتیجهای که حاصل میشود حساس هستم. در سریالهای جدی کار کردم بعد تجربه کمدی را به دست آوردم، برهمین اساس علاوه بر تجربه شخصی، دوست داشتم به مخاطب بگویم همیشه همه چیز تلخ نیست بهخصوص امروز که در جامعه، غصههای زیادی داریم و همیشه نگرانیم و بدون اطمینان به آینده زندگی میکنیم. در این شرایط فکر میکنم اگر مخاطب به من بگوید سریال را دیدم و خیلی از نتیجه راضی هستم خوشحال میشوم و وظیفه ماست که هر چقدر جامعه سخت شود ما برای مردم فرصت خوشی فراهم کنیم. حرفهای من شعار نیست و از ایدئولوژی من میآید. کمدی بُعد انسانی دارد که تا تجربهاش نکنید متوجه آن نمیشوید.
-پیشنهادهای سینمایی دارم، اما صادقانه بگویم چندان جالب نیستند و صرفاً حضور در اثری سینمایی، خوب به نظر میرسد. برای من، تنها حضور مهم نیست و نمیخواهم به هر قیمتی هر نقشی را بازی کنم. اگر در همان زمان تئاتری به من پیشنهاد شود که آن نقش را بیشتر دوست داشته باشم و روحیه بازیگریام را ارضا کند، ترجیح میدهم در تئاتر باشم تا سینما. من براساس میزان و سنجش خودم فکر میکنم کدام فعالیت بار هنری و ارزشی بیشتری در کارنامه کاریام دارد. گاهی پیشنهادهای سینمایی خوبی هم داشتهام، اما مشغول کار بودهام، بهعنوان مثال همین امسال که مشغول «سالهای دور از خانه» بودم، سینمایی فرزاد موتمن به من پیشنهاد شد که نتوانستم در آن کار حاضر شوم. من در تنهایی خودم، اسم این مساله را قسمت میگذارم و میدانم قرار است در آینده اتفاقاتی پیش بیاید.
-از طرف من مسالهای وجود ندارد و مدیاهای مختلف را دوست دارم و به دنبال نقش خوب هستم. بازیگری برای من معنا و مفهوم دیگری دارد و دنبال این نیستم که اسمم کجای تیتراژ باشد و… شاید این ویژگی بد باشد، اما از نظر من جایگاهش متفاوت است. فیلمی که دغدغه داشته باشد را راحت میپذیرم و کار میکنم به این دلیل که خودم چنین آثاری را دوست دارم و میخواهم حرفهای مهمی بزنم. بازیگرها باید به انتخابشان فکر کنند و بعدها باید نسبت به تجربیاتی که به دست آوردهاند پاسخگو باشند. هنر همیشه آمیخته با زمان است و باید حرف روز را زد و بازیگر با هر کارش تریبونی به دست میآورد و تجربه کسب میکند و باید تجربیاتش را در ادامه راهش صرف کند. برای کار در سینما، شاید تفکر من از مد افتاده باشد، اما همچنان همینطور فکر میکنم. به نظرم در سینما کمی بدشانس هم بودهام مثلا «این یک رویاست» فیلم خوبی بود که محمود غفاری کارگردانی کرد و من در آن فیلم بازی کردم و چندین جایزه گرفت و به فستیوال فرانسه هم رفتم. اکران این فیلم در ایران توقیف شد یا فیلم «زار» هم که اکران نشده است و… شاید این فیلمها با اکرانشان میتوانستند برای من در سینما اتفاقات دیگری را رقم بزنند. نکتهای که باید به آن تاکید کنم این است که سعی دارم گزیدهکارتر باشم و واقعا نقشهای بهتری بازی کنم و تصویر متفاوتی ارایه دهم.
There are no comments yet